منو
میلاد حضرت معصومه (س)، مهدی میرداماد و محمدرضا طاهری

میلاد حضرت معصومه (س)، مهدی میرداماد و محمدرضا طاهری

  • 12 تعداد قطعات
  • 3 دقیقه مدت قطعه
  • 1386 دریافت شده
مدیحه سرایی به مناسبت میلاد حضرت معصومه (س) با مدیحه خوانی مهدی میرداماد و محمدرضا طاهری، سال 1396

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 3:16
    در آسمان ملائکه ی خوش ذوق، شهر بهشت را که بنا کردند اول به سوی صحن و سرای تو، چندین هزار پنجره وا کردند مشتی ستاره از فلک آوردند، در سفره های ما نمک آوردند بس که بهار از فدک آوردند، در شهر قم مدینه به پا کردند با چشم های غرق عطش دیدیم، گنبد درون آینه ی حوض است آن کاسه های پر شده از خورشید، سیرابمان از آب طلا کردند ما قاصریم وصف تو را وقتی، امثال مرعشی و بروجردی افطارهای هر شبه ی خود را، با بوسه بر ضریح تو وا کردند تکرار فاطمه است عبور تو، توصیف زینب است مرور تو معصومه نام داشت حضور تو، اما تو را کریمه صدا کردند ای تا همیشه کار تو کارستان، اثبات کرده شوکت تو هر آن هرگز نکرده اند همه مردان، کاری چنان که فاطمه ها کردند … به شعر از نفس افتاده جان تازه بده و مادری کن و این بار هم اجازه بده به افتخار بگوییم از تبار توایم هنوز هم که هنوز است بی قرار توایم اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم کنار حضرت معصومه در کنار توایم شاعر : سید حمیدرضا برقعی
  • 4:45
    عاشق شده است دانه به دانه هزار بار دل خون و سینه چاک و برافروخته انار با دست خود به حوصله پنهان نموده است یک دانه از بهشت در آن آفریدگار آن میوه‌ای که ساخته تسبیحی از خودش شُکر از لبش نریخته، فی الیل و النهار آن میوه ای که فاطمه آن را طلب نمود چون باب میل اوست، شد این میوه تاجدار آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار نامی که داده است به زن قیمتی دگر نامی که داده است به مردان هم اعتبار آن نام را می‌آورم، اما نه بی‌وضو دل را به آب میزنم، اما نه بی گدار جبر آن زمان که پشت در خانه‌اش نشست برخاست آن قیامت عظمی به اختیار رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل گویی پیمبر است به معراج رهسپار شد عرصه گاه تنگ، ولی ماند پشت در چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار برگشت زخم خورده، ولی فاتح نبرد چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار در خون خَضاب شد تن یاران بعد از او آنها که نام فاطمه را می‌زنند جار من از کدام یک بنویسم که بوده‌اند حجاج‌ها به ورطه ی تاریخ بی‌شمار آنها که با غرور نوشتند ساختیم دریاچه های احمری از خونِ این تبار از کربلا به واقعه فَخ رسیده‌ایم از عمق ناگوارترین‌ها به ناگوار محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت از استخوان فاطمیان چوبه‌های دار در لمعه الدمشقیه جاریست همچنان خون شهید اول و ثانی چون آبشار اما هنوز هم به تأسی فاطمه نام علیست روی لبِ شیعه آشکار جان خواهم از خدا نه یکی، بلکه صد هزار تا صد هزار بار بمیرم برای یار فرق است، فرق فاحشی از حرف تا عمل راه است، راه بی‌حدی از شعر تا شعار ما را چنان مباد که آیندگان ما ما را رقم زنند مسلمان بی بُخار اینک مدافعان حرم شعله پرورند تا در بیاورند از آن دودمان دمار با تیغ آبدیده‌ای از نوع اعتقاد با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار زهراست مادر من و من بی قرار او آن نام را می آورم آری به افتخار آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز پیغمبران پیاده می آیند و او سوار فریاد می‌زنند که سر خم کنید، هان تا از صراط بگذرد آیات سجده دار هرجا نگاه می‌کنم آنجا مزار اوست پنهان و آشکار چُنان ذات کردگار‌ اینها که گفته‌ایم یکی بود از هزار اما هنوز شیعه مصمم، امیدوار...
  • 2:19
    صدا آری صدا جان جهان را زیرو رو می‌کرد پیمبر در همه عمر آن صدا را جستجو می‌کرد نفس های خودش بود آن صدای با طمأنینه صدایی که شب معراج با او گفتگو می‌کرد نمی‌دانم چرا اما پیمبر بعد معراجش عبای مرتضی را بیشتر از پیش بو می‌کرد خدا آن شب سخن می‌گفت با صوت یداللهی خدا پیش پیمبر دست خود را داشت رو می‌کرد خدا مشغول خلقت بود دنیا را همان موقع علی در مسجد حنانه کفشش را رفو می‌کرد نفهمیدیم مولا را، نفهمیدیم بعد از جنگ علی شمشیر را با اشک هایش شست و شو می‌کرد اگر او یازده تن را به جای خود نمی‌آورد چگونه با نبود او زمین یک عمر خو می‌کرد تازه این اول قصه است حکایت باقیست ما همه زنده بر آنیم که رجئت باقیست رفته ساقی که قدح پر کند و برگردد عرش را غرق تحیر کند و برگردد دیر یا زود ولی می‌رسد از راه اخر یک نفر عین علی می‌رسد از راه آخر می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که بر می‌گردد شاعر: حمیدرضا برقعی
  • 6:45
    تو خصال رضوی خصلت و تو کمال علوی منصبه حرمش حرم فاطمه کرمش کرم زینبه گداهای درب خونه‌ش گره‌ها وا میکنن خودش بماند پر و بال کبوتراش برات امضا میکنن خودش بماند خودش بماند که ولی ‌نعمته هرجا میری از خوبیاش صحبته شفیعه‌ی کریمه‌ی جنته یا معصومه مدد هوای حرم با صفاش پُرِ از دلای پر زده دل هر مشهدی تو قم و دل هر قمی تو مشهده با یه نگاه خادماش دردو درمون میکنن خودش بماند اشک چشای زائراش کار بارون میکنن خودش بماند خودش بماند که یه ‌پا رحمته نمونه‌ی خانومی و عفته شفیعه‌ی کریمه‌ی جنته یا معصومه مدد زکیه، عالمه، فاضله مَثَل خواهری و وفا به ‌خدا به چنین عمه‌ای بایدم بنازن سَیّدا خیلیها پای نوکراش جون فدایی میکنن خودش بماند سحرای صحنش دلو نینوایی میکنن خودش بماند خودش بماند که خودِ عفته هر شب جمعه کربلا دعوته شفیعه‌ی کریمه‌ی جنته یا معصومه مدد
  • 4:15
    بانو شب میلاد تو انگار صحن حرم آیینه بندان بود حال قشنگی داشت گلدسته لبریز از آیات قرآن بود یادم می آید مادرم می گفت حوض حرم دریاست ساحل باش اینجا که می آیی به رسم عشق پا تا به سر سر تا به پا دل باش اینجا همه مانند آهویند ضامن شدن ارثی است می دانند چشمان مردم غرق امید است وقتی زیارت نامه می خوانند معصومه اخت الرضا المعصوم نطلب شفاعه منک یا حورا کل اسرتک بالجود معروفین حیدر ابوک امک الزهرا هر بار در صحن تو مشهد را از راه خیلی دور می بینم شب هم که باشد شهر را سرشار از نور بیت النور می بینم گم میشود تنهایی ام در شهر وقتی که باشم با تو رو در رو هر بار در ایوان آئینه می بینی ام می بینمت بانو دلهای ما را مرقدت در قم راهی به سوی مشهد و ری کرد آری برای درک خوشبختی باید ارم را تا حرم طی کرد
  • 8:24
    صد البته که قلب عاشقا زده پر و هوایی قمه صد البته که عیدیمون دیگه تو دستای امام هشتمه گدا من و شما کریمه ای، سجیه شما سخاوته صدای قدمات داره میگه آغاز دهه نور و کرامته یا بنت الهدی یا اخت الرضا بی بی جانم نفس نفس شما را می خوانم ورودی حرم من دربانم، برادر شما شد سلطانم یا اخت الرضا یا بنت الهدی صد البته که خونه شما پناه دل هر چی سائله مخدره ای و مجلله تو عالمه ای و تو فاضله پای ضریح تو برا دلم چیزی که نمی مونه ماتمه از اون روزی که قم مدینه شد داره حرم تو شمیم فاطمه یا بنت الهدی یا اخت الرضا از جان بهتر قرار قلب موسی ابن جعفر شفیعه منی صبح محشر مزار تو پر از بوی مادر بی بی جانم نفس نفس شما را می خوانم ورودی حرم من دربانم، برادر شما شد سلطانم یا بنت الهدی یا اخت الرضا صد البته که بین هر قنوت نوای توئه یا امام رضا میگن همه امام حسینیا تو زینبی برا امام رضا چه خواهر و برادری خدا دل منو به نامتون زده خانوم یه جوری دل سپردی که قبرت قمه ولی دلت تو مشهده دل آرومه به نام تو شده این منظومه روی ضریح تو یا معصومه برات کربلامون معلومه
  • 6:09
    رضا نشست و به معصومه اش نگاه انداخت چنان که چشمه ی ذوق مرا به راه انداخت خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را به نام فاطمه آورده است زینب را و ماه اول ذی القعده تا که پیدا شد دخیل های ضریح برادری وا شد ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آورد برای شاه خراسان چه زینبی آورد مقامش آینه ای از مدارج پدر است عجیب نیست که باب الحوائج پدر است برای تشنه لبان باده را به خم آورد مزار مادر خود را به شهر قم آورد عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده که سنگ مادر سادات را به سینه زده چه با شکوه به دستان خود علم دارد از این به بعد بگو فاطمه حرم دارد من فراری از این و آن بریده کجا پناه چادر سر تا فلک کشیده کجا مرا ببخش که شعرم برات زیبا نیست به مدح فاطمه ها بهتر از علی ها نیست تویی تو فاطمه مدح تو نیز قرآن است برادرت به حقیقت علی ایران است شاعر: مجید تال
  • 4:27
    ای معشوق ای حضرت دلدار علی علی علی ای حاکم مطلق یا حیدر کرار علی علی علی تا هستم مستم مست از نام علی لبریز از جام علی منم عبد و غلام علی دین و دنیا دارم در این خونه جا دارم قنبر نیستم اما مثه حیدر مولا دارم ای حضرت معشوق ای حضرت دلدار علی علی علی ای حاکم مطلق یا حیدر کرارعلی علی علی در کشور دلها علی علی علی هستی تو شهنشاه علی علی علی ما صید تو هستیم حیدر اسدالله، حیدر ولی الله علی علی علی افتادم من بر خاک کوی علی بر لب هو هوی علی بزنم ز سبوی علی میخونم آسوده، علی محبوب معبوده همراه پیغمبر تو شب معراجم بوده دین و دنیا دارم در این خونه جا دارم قنبر نیستم اما مثه حیدر مولا دارم فرزند تو مولا علی علی علی کشتی نجاته علی علی علی میخونه عشاق علی علی علی ایوونه طلاته علی علی علی عالم روزی خورده از خوان علی شاه مردان علی شده فاطمه جان علی دل بیمار عشقت چه جنونی داره عشقت مثل میثم میدم سرمو پای عشقت دین و دنیا دارم در این خونه جا دارم قنبر نیستم اما مثه حیدر مولا دارم
  • 8:13
    ز شوق شاخه طوبی ستاره می ریزد به پای دختر موسی ستاره می ریزد به روی خویش در آئینه می زند لبخند خدا به خنده زهرا ستاره می ریزد علی چه ذوقی کرده به خیر پا قدمش و مشت مشت قمر با ستاره می ریزد نشسته زل زده بابا به چهره دختر به لحظه های تماشا ستاره می ریزد به یُمن مَقدم این نو رسیده جبرائیل ز بام جنتُ الاعلا ستاره می ریزد هزار مرتبه الله اکبرش گفته براش چادر حوّا ستاره می ریزد به چشم روشنی نجمه آمده مریم گلاب می پاشد یا ستاره می ریزد خبر دهید به مردم کریمه آمده است بیاورید تمنا ستاره می ریزد کریمه ای که ز یک گوشه چشم احسانش میان سفره دنیا ستاره می ریزد به بارش آمد نه قطره قطره که این ابر به قدر وسعت دریا ستاره می ریزد فرشته ها همه تعارف کنند نُقل و نبات نثار زینب آقا امام رضا صلوات دوباره بحر کرم در تلاطم آمده است به جلوه طاهره یُذهب عَنکم آمده است چه دیدنیست در آغوش حضرتِ نجمه عزیز کرده مولای هفتم آمده است دهانش آب نیفتاده بلکه نهر عسل ز بوسه از لب سلطان هشتم آمده است نگاه کن به دل ذره ذره هستی ز شوق آمدنش در ترنم آمده است تمام پنجره ها محو در تماشایند مگر که حُسن خدا در تجسم آمده است سلام کرده و در پای گنبدش خورشید پی جواب سلام علیکم آمده است سر گرفتن اذن طلوع چون هر روز از آسمان چهارم سوی قم آمده است نشسته است دو زانو که مستفیض شود جناب خضر به کسب تَعَلُّم آمده است اگر که صحن عتیقش فرشته باران است عجیب نیست بهشت تبسم آمده است چه احتیاج به خواهش کریمه با رغبت به استجابت حاجات مردم آمده است امام از تو بخواهد که کم دلیلی نیست کسی به جز تو سزاوار اِشفَعی لی نیست
  • 3:43
    سلام و عرض ارادت به محضرت بانو رسیده ام بزنم حلقه بر درت بانو به غیر گوشه بام تو آشیانم نیست بریز دانه برای کبوترت بانو امامِ تو به لبش مزه فِداها داشت ز سیر در جلوات مطهرَت بانو ملیکه ای به حدود حریم اهل البیت و خواهریِ تو فخر برادرت بانو مصمم است به قربانی پسر این بار خلیل دست به سینه برابرت بانو ز بی کرانه علم تو قطره ای کافی است برای حوزه علامه پرورت بانو نگاه ملتمس زائر تو دل بسته به دستگیریِ فردای محشرت بانو فقط به نذر فرج این دو بیت هم روضه ببخش میشود آزرده خاطرت بانو به احترام شما را به قم که آوردند نه سنگ و چوب که گُل بود بر سرت بانو ندید سایه ای از ناقه ی تو نامحرم نسیم کی شده نزدیک معجرت بانو
  • 12:08
    می زنه دلم پر سمت حرم محتاج توام بانوی کرم بی بی تویی یاور و همدم و خواهر شاه خراسان، بی بی جان بی بی تویی صاحب عزت و شوکت قبله ایران بی بی جان توی دنیا خانم حرمت بی همتا تو مثه سلطانی، کرمت بی همتا یا فاطمه یا معصومه سمت و سوی دل به مسیر نجف عالم یه طرف حیدر یه طرف مولا تو مسیر امن و امانی و در دل و جانی یا حیدر مولا تو امیر کون و مکانی و فخر زمانی یا حیدر شده پابست تو، دل من دست تو شده شیدای تو، یه جهان مست تو حیدر، حیدر، علی مولا علی امام من است و منم غلام علی هزار جان گرامی، فدای نام علی لبخند خداست این قرص قمر اشک شوق تو چشمای پدر بی بی داره بارون گل می ریزه روی هر قدم تو، تو این خونه بی بی سر سفره لطف تو کل جهان همین امشب مهمونه دل بابا می ره، توی آغوش مادر وقتی می خندی میگه مادر ای جان تا که وقت خوابت، چشماتو می بندی یا فاطمه یا معصومه شوق حرمت، شور دل ماست راه حرمت، از کرببلاست بی بی بیا باز دل مست و خرابمو واله و عاشق و شیدا کن بی بی تو رو جون برادرت امشب کرب و بلامو امضاء کن دلمو از اینجا تا حرم پر می دم برای دیدار حرم اربابم سر می دم حیدر حیدر علی مولا
  • 3:50
    من یار ندارم دلدار ندارم جز با علی و آل علی کار ندارم علی علی علی علی علی یا مولا اعتبارم، کس و کارم هر کسی،کسی داره، من تو رو دارم از پنجره فولاد تا صحن گوهر شاد دل می زنه فریاد، با آل علی هر که در افتاد ور افتاد

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی