منو
شهادت امام صادق (ع)، مجید بنی فاطمه

شهادت امام صادق (ع)، مجید بنی فاطمه

  • 6 تعداد قطعات
  • 6 دقیقه مدت قطعه
  • 836 دریافت شده
مرثیه خوانی به مناسبت شهادت امام صادق (ع) با صدای مجید بنی فاطمه، سال 1395

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 6:53
    هر کس از دل دعا دارد امیدی بر شفا دارد درد ما را تویی درمان درد دوری دوا دارد وقت گذر است بیا مهدی چشمم به در است بیا مهدی با اشکم راهت را جارو زده ام من منتظرم من منتظرم با دست خالی بر تو رو زده ام من منتظرم،من منتظرم بیا آقای من،بیا آقای من با یاد روی ماه تو مانده چشمم به راه تو این غصه می کشد ما را دورم از خیمه گاه تو کی می رسی از سفر آقا هستم ز تو بیخبر آقا غروب جمعه ها می گیره دلم من منتظرم بدون تو از دنیا سیره دلم من منتظرم بیا آقای من
  • 7:12
    گوشه ای از حرای حجره ی خویش نیمه شب ها، خدا خدا می کرد طبق رسمی که ارث مادر بود مردم شهر را دعا می کرد هر ملک در دل آرزویش بود بشنود سوز ربنایش را آرزو داشت لحظه ای بوسد مهر و تسبیح کربلایش را هر زمان دل شکسته تر می شد "فاطمه اشفعی لنا" می خواند زیرلب با صدای بغض آلود روضه ی تلخ کوچه را می خواند عاقبت در یکی از آن شب ها دل او را به درد آوردند بی نمازان شهر پیغمبر سرسجاده دوره اش کردند پیرمرد قبیله ی ما را در دل شب، کشان کشان بردند با طنابی که دور دستش بود پشت مرکب، کشان کشان بردند ناجوانمردهای بی انصاف سن وسالی گذشته از آقا می شود لااقل نگهدارید حرمت گیسوی سپیدش را
  • 6:12
    کنار سجاده نشسته همیشه سرگرم دعاشه یه بغض کهنه تو گلوشه یه حسی تو لحن صداشه با یاد کوچه گریون میشه باز واسش دنیا زندون میشه اشک چشماش می ریزه پشت در تا می بینه آتیش و خاکستر روی لب هاش وای مادر یا شیخ الائمه یا شیخ الائمه یا شیخ الائمه امون از این سنگ مزارش کسی نیست این شبها کنارش بمیرم خیلی سوت و کوره بقیع و این گرد و غبارش با یادت چشمام خون می باره خاک تو رنگ غربت داره ما یه روزی صحنت رو می سازیم توی صحن تو روضه می ندازیم آقا جان یا شیخ الائمه یا شیخ الائمه یا شیخ الائمه رسیدن بالای سر تو سوزوندن تا بال و پرت رو گذاشتن روی سینه تو دوباره داغ مادرت رو با دست بسته تنها موندی زیر لب تو روضه می خوندی السلام ای سرهای بی پیکر السلام ای ساقی آب آور ای بی سر یا شیخ الائمه یا شیخ الائمه یا شیخ الائمه
  • 8:58
    آقا فدای غربت مزارت فدای قبر پر غبارت چرا شب شهادت تو نمانده زائری کنارت آقا بسوزد این دلم ز داغت گرفتم آتش از فراقت نشسته مادر تو زهرا کنار قبر بی چراغت روحی فداک یا امام صادق آقا ز غصه ها قدت خمیده شدی چرا نفس بریده بسوزد آنکه جا نمازت به زیر پای تو کشیده آقا کشیده آتشی سراسر به خانه ات شبیه حیدر به زیر لب فقط تو خواندی فدای روضه تو مادر روحی فداک یا امام صادق مادر فدای قبر بی نشانت فدای قامت کمانت فدای پهلوی شکسته فدای دست نیمه جانت بانو میان کوچه ها چه دیدی که جان سپردی و بریدی به جز حسن کسی نداند تو از کشیده چی کشیدی مادر همه وجود تو شرر شد برای همسرت سپر شد تمام روضه ات همین است که قاتل تو میخ در شد بانو زنم ز غصه تو فریاد خزان شده بهارت ای داد چه شد به پشت درب خانه که بار شیشه تو افتاد زهرا بنفسی انت فاطمه جان مادر میان اشک و روضه و آه بگو تو از غریبی چاه گرفته قلب من دوباره داره میاد محرم از راه زینب چه آمد عاقبت سر تو میان شعله معجر تو بمیره عالمی برایت به نی سر برادر تو عمه غریبی تو بی مثاله همیشه این برام سواله که گوشه خرابه شام چی اومده سر سه ساله وای از خرابه و شلوغی شام صدای هلهله روی بام میان اشک و ناله تو صدای خنده ها و دشنام
  • 1:49
    در شب غصه دلم رنگ سحر می خواهد وقت پرواز شده بال سفر می خواهد غربت شهر مدینه همه جا معروف است روضه اش خون دل و دیده ی تر می خواهد حُرمتِ موی سپیدم که در این شهر شکست قصه ای شد که سرانجام جگر می خواهد همه ی قوت من را اثر زهر گرفت آه هم از بغض ترک خورده اثر می خواهد نیمه شب، دشمن و بی حرمتیش یادم هست او چه از جان منه سوخته پر می خواهد طرف کوچه کشیدند و عبایم افتاد بردن پیر مگر چند نفر می خواهد آتش و هیزم و کوچه چه غم تکراری است غم این صحنه فقط ضربه در می خواهد نه عمامه به سرم بود زمین افتادم نه کسی دور و برم بود زمین افتادم
  • 6:14
    حرمت خواهش چشمای منه چه جوری دلت میآد گریه کنم تو هوامو داشته باشی بسمه آخه جز خودت به کی تکیه کنم نذار نوکرت ازت جدا شه نذار زندگیش از هم بپاشه کمکم کن می خوام که برگردم می دونم که فقط بدی کردم السلام روح قالوا بلی سلطان کربلا سلطان کربلا دیگه از دست خودم خسته شدم نمی دونم این روزا چه حالی ام منو از خودت بدون تو رو خدا تو نگاه نکن به دست خالی ام چشام خیسه باز دلم گرفته دلم غصه ی حرم گرفته یه نشونی بذار سر راهم که سر اومد این عمر کوتاهم السلام روح قالوا بلی سلطان کربلا سلطان کربلا اگه روز و روزگار زندگیم می خواد اسمتو بگیره از لبم بیا جونمو بگیر تموم بشه غم دلواپسی های هر شبم همین خوبه که به یادم هستی در خونتو به روم نبستی مثه بارون می ریزه اشکامو به ضریحت برسون دستامو السلام روح قالوا بلی سلطان کربلا سلطان کربلا

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    صدای لطیف بنی فاطمه فقط تو کربلا میچسبه

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی