- 814
- 1000
- 1000
- 1000
جان می تپد از خوبی یاری که گرفتیم
مولودی خوانی ولادت امام حسن مجتبی (ع) با صدای محمدرضا طاهری، سال 1389
متن شعر:
جان می تپد از خوبی یاری که گرفتیم
آقای کریم است نگاری که گرفتیم
پاکیزه شد آیینه محراب سحر ها
رفته غم آن گرد و غباری که گرفتیم
از ثانیه تا ثانیه اش عطر بهشت است
با این همه احساس بهاری که گرفتیم
دیدند قلمکاریتان را به دل ما
زیباست خط و نقش و نگاری که گرفتیم
گفتند اذان وقت غزلخوانی من شد
افطار طربناک لبم نام حسن شد
ای چتر بلندت به سر بی سر و پاها
بی مثل ترین است گل نام شماها
انگار نشسته است به حسن سکناتت
راه و منش فاطمه آرامش طاها
آغاز کریمانه هر وعده از این سو
آن سوی کرم خانه ی تو تا به کجاها
خالی نشده کوچه احسان نگاهت
هر لحظه پر از فیض بروها و بیاها
هر وقت که بند آمده راه نفس شهر
یعنی دمِ در آمده آقای گداها
جبریل چه بی صبر و پر از دغدغه پرسید
کی میرسد ای خوبترین نوبت ماها
متن شعر:
جان می تپد از خوبی یاری که گرفتیم
آقای کریم است نگاری که گرفتیم
پاکیزه شد آیینه محراب سحر ها
رفته غم آن گرد و غباری که گرفتیم
از ثانیه تا ثانیه اش عطر بهشت است
با این همه احساس بهاری که گرفتیم
دیدند قلمکاریتان را به دل ما
زیباست خط و نقش و نگاری که گرفتیم
گفتند اذان وقت غزلخوانی من شد
افطار طربناک لبم نام حسن شد
ای چتر بلندت به سر بی سر و پاها
بی مثل ترین است گل نام شماها
انگار نشسته است به حسن سکناتت
راه و منش فاطمه آرامش طاها
آغاز کریمانه هر وعده از این سو
آن سوی کرم خانه ی تو تا به کجاها
خالی نشده کوچه احسان نگاهت
هر لحظه پر از فیض بروها و بیاها
هر وقت که بند آمده راه نفس شهر
یعنی دمِ در آمده آقای گداها
جبریل چه بی صبر و پر از دغدغه پرسید
کی میرسد ای خوبترین نوبت ماها
تاکنون نظری ثبت نشده است.