منو
میلاد امام زمان (عج)، محمد رضا طاهری

میلاد امام زمان (عج)، محمد رضا طاهری

  • 7 تعداد قطعات
  • 11 دقیقه مدت قطعه
  • 1520 دریافت شده
مدیحه سرایی میلاد امام زمان (عج) با صدای محمد رضا طاهری و حسین طاهری، سال 1396

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 11:02
    ای مه لیله الرغائب، مظهرِ مظهر العجائب میشینه بارون روی گونه ام با شعر بی نظیر صائب "در کدامین چمن ای سرو به بار آمده ای که رباینده تر از خواب به بهار آمده ای" یا مهدی! شَهِ بنده نواز یا مهدی! با نوکرت بساز یا مهدی بزار صدات کنم یا فارس الحجاز هم حیدر و هم احمدِ محمود رسیده ای اهل جهان مهدی موعود رسیده اسیر یار مهربونم بند اومده چرا مهربونم میشینه بارون روی گونه ام تا شعر حافظ رو می خونم "شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان" اباصالح نجف به ما بده اباصالح یه سامرا بده اباصالح بیا و به همه یه کربلا بده ما در دو جهان غیر شما یار نداریم داریم شما را به کسی کار نداریم هم حیدر و هم احمدِ محمود رسیده ای اهل جهان مهدی موعود رسیده امیر خوب عالمینی وارث فاتح حنینی میشینه بارون روی گونه ام با شعر نابی ز خمینی "من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم" یا مهدی تویی ذکر لبم یا مهدی شدی مشق شبم یا مهدی آقا ممنونتم که شیعه مذهبم شد هم و غم هر که در این معرکه باشد تا یار که را خواهد و میلش به که باشد چشمای خیس من به راهه بیای همه چی رو به راهه میشینه بارون روی گونه ام همراه این بیت بداهه عجل الله تعالی فرجک شعر ترم به جز این یاد نداده بنویسم پدرم تویی تاج سرم، تویی تاج سرم سرمستم من از باده ولی همواره به فریاد جلی می خونم به قول رهبرم آقا سید علی "سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم" "هر چند امین بسته ی دنیا نیم اما دل بسته ی یاران خراسانی خویشم" هم حیدر و هم احمدِ محمود رسیده ای اهل جهان مهدی موعود رسیده
  • 6:42
    با هر نفس با هر تپش یاد تو می افته دلم هر جا و پیش هر کسی از عشق تو گفته دلم دل تنگیم تموم نمیشه شوق دیدن تو دارم هر قدرم خزونی باشم وقتی تو بیای بهارم بیا، ای عشق بی کرون من آتیش زدی به جون من آقای مهربون من بیا آقای مهربون من، آقای مهربون من، آقای مهربون من من یادمه از بچگیم گفتن یه روز آقام میاد گفتن نمیمونه غمی از راه اگه مهدی بیاد پیرای قبیله رفتن کم کم بی تو قد کشیدیم ما چشم انتظارت هستیم آقا جون بیا بریدیم بیا، بد جوری هواتو کردم درمون تموم دردم من دور سرت بگردم بیا آقای مهربون من، آقای مهربون من، آقای مهربون من هجرون تو طولانی و عمرم کمه آقای من طاقت نداره این دلم ای ماه بی همتای من حال و روز من سیاهه بی تو عمر من تباهه هر هفته غروب جمعه آقا چشم من به راه بیا آقا به خاطر زهرا تنها مسافر دنیا غم، خونه کرده تو دل ها بیا، ای عشق بی کرون من بیا، درد و بلات به جون من آقای مهربون من بیا آقای مهربون من، آقای مهربون من، آقای مهربون من
  • 8:59
    صبح الست بود و خدا بی حساب داد آرامشی به هستیِ در اضطراب داد عشق آفرید و عالم و آدم خطاب کرد بر هر که بوده فرصت یک انتخاب داد با چارده ظهور، خدا پرده را گشود من را به دست این دلِ خانه خراب داد از من نبود حرفی و عشق از طُفیلشان مشتی گرفت و خاک مرا پیچ و تاب داد می خواست تا تبار مرا هم نشان دهد آن جا به جای آب به خاکم شراب داد انگور تاک های بهشتی رسیده بود من تشنه بودم و به لبم جام ناب داد من چون تو مست، مست تماشا شدیم ما پیمانه نوش یوسف زهرا شدیم ما باغ بهشت زمزمه ی او گرفته است امشب که عطر نرگس شب بو گرفته است امشب کلیم، خادم این طاق نصرت است از دشتِ عرش نافه ی آهو گرفته است یونس به دست مجمرِ اسپند بیاورد یوسف خمیده دسته ی جارو گرفته است رخصت نداده اند که جبریل هم رسد یک گوشه در بغل سر زانو گرفته است عیسی گلاب و آینه را چرخ می دهد مریم به عرش چادر بانو گرفته است حتی خلیل قبله ی خود گم نموده و سر را به سوی آن خَم ابرو گرفته است از شوق، صبر حضرت زهرا سر آمده امشب اگر غلط نکنم حیدر آمده تکیه بزن به کعبه، امیر سوارها پایان بده به سردی این انتظارها چشم مرا به آب بصیرت زلال کن پیدا کنم مسیر تو را در غبارها از چشمه ی معارف خود جرعه ای ببخش باران ببار بر تن این شوره زارها پای مرا به راه ولایت ثبات دِه دستم بگیر تا گذرم از حصارها بین تنور عاشقیت شیعه ام نما مقداد وار مثل همه سر به دارها بر ندبه های ساده ی من برگ و بار دِه پُر کن تمام سال مرا از بهارها خط می کشم به روی تمامی جمعه ها تا جمعه ای که سر زند از روزگارها جز عطر عشق بر سر گیسو نمی زنی تو با حسین، عشق خدا مو نمی زنی همسایه ی قدیمی دل های ما سلام ای عابر غریبه ی این کوچه ها سلام وقتی عبور می کنی این بار چندم است من دیده ام تو را و نگفتم تو را سلام شاید تویی همان که سر کوچه زودتر گفتی برای بار هزارم به ما سلام دیدم به روی سنگ مزاری نوشته بود من را که کُشت داغ تو آقا بیا، سلام بر حمد و بر قیام و رکوع و سجود تو بر قامت و قیامت بی انتها سلام بر جلوه ی قنوت و سلام و تشهدّت وقت اذان به اشهد ان لا الا...، سلام اما گمان کنم که جواب تو می رسد تا می کنی به جانب کرب و بلا سلام جانم اسیر اشهد انَّ امیر توست آقا خوشا به حال دلی که اسیر توست
  • 5:34
    نور و مهتاب و نیمه ماه چشم های خیره مونده به راه از خورشید بی خبرن تا تو بیای منتظرن تو بیا ای ابر کرامت تا بباره بارون رحمت ای همیشه مهربون سرت سلامت ای روحم اباصالح، ریحانم اباصالح فریاد شب و روزم، ای جانم اباصالح چشم امید هر سحری بیا امید تو شد سپری دلبند فاطمه ای با یه نگاه دل می بری آرزومه برات بمیرم قلبمو دادم تو پس نمیگیرم مست تو اباصالح، چشمانم اباصالح محتاج یه نگاتم، ای جانم اباصالح آسمون تشنه ی قدمت خاک دنیا میده قسمت تا این که پا بذاری روی زمین با علمت دل تنگم بهونه کرده می دونم بهار یه روزی بر می گرده ای ماهِ اباصالح، پنهانم اباصالح میخونم تا قیامت، ای جانم اباصالح
  • 2:08
    ای حضرت معشوق، ای حضرت دلدار ای حاکم مطلق یا حیدر کرار تا هستم مستم، مست از نام علی لبریز از جام علی منم عبد و غلام علی دین و دنیا دارم درِ این خونه جا دارم قنبر نیستم اما مثل حیدر مولا دارم
  • 6:24
    اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا الهی عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مَنَعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا قَریبٍ کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَان وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَان یَا مَوْلَایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ?
  • 12:01
    از راه می رسی که چراغانمان کنی فارغ ز کاج های زمستانمان کنی یعنی رها ز کوچه خیابانمان کنی روشن به نور نیمه ی شعبانمان کنی برگرد آسمان مرا یک ستاره نیست در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست جانم به لب رسیده و جانانم آرزوست لب تشنه ام طراوت بارانم آرزوست یوسف ترین پیمبر کنعانم آرزوست از دیو و دَد ملولمو انسانم آرزوست ما را به جز به یوسف زهرا چه حاجت است خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است از یاد برده ایم که یاری غریب هست این جا هنوز رایحه ی بوی سیب هست در این زمانه ایی که ریا و فریب هست ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست یا من هو الطبیب که از من بریده ای از من جدا مشو که تو هم نور دیده ایی ای آن که غیر تو همه را تار دیده ایم مانند خود به بند تو بسیار دیده ایم در چشم تو شکوه علمدار دیده ایم ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن این ذره را به لطف خودت آفتاب کن با گریه سر به بالش ابر، آسمان گذاشت هجر تو داغ بر دل پیر و جوان گذاشت خوش بخت آن که پای فراق تو جان گذاشت ای تیر آخری که خدا در کمان گذاشت قلب مرا به تیر نگاهت هدف بگیر جان مرا به جان عمویت نجف بگیر ای آخرین حقیقت آدم نیامدی وی شوق بازدم ز چه یک دم نیامدی با این که تو به دیدن ما کم نیامدی از صبح تا غروب نوشتم نیامدی گیرم خدا بخواهد و پیدا کنم تو را من با کدام دیده تماشا کنم تو را ای آشنای این دل بی آشنا بیا ای با وفا برای منِ بی وفا از صبح تا غروب نوشتم بیا، بیا این جا اگر نیامدی سحری کربلا بیا آن جا که از قرارِ دو عالم قرار رفت تا پشت خیمه اسب بدون سوار رفت همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی