منو
شهادت امام موسی کاظم (ع)، محمدرضا طاهری

شهادت امام موسی کاظم (ع)، محمدرضا طاهری

  • 9 تعداد قطعات
  • 19 دقیقه مدت قطعه
  • 1151 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت شهادت امام موسی کاظم (ع) با صدای محمدرضا طاهری، سال 1397

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 19:30
    ای موسی و در کوی مناجات مقیم و از داغ تو سوخت جان موسای کلیم با یاد حریم تو بسی اسماعیل دادیم ذبیح یا ابا ابراهیم *** عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج" را هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یادش بخیر آن روزها که مادر خانه گه گاه میزد پرچمی را سر در خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره نذری‌، قدر وسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد مادر بود آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد ... آه در خلوت او غیر زندانبان نیامد ... آه این بار یوسف زنده از زندان نیامد ... آه پیراهنش هم جانب کنعان نیامد ... آه از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند این اتفاق انگار که بسیار می افتاد نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد هرشب به جانش دست بد کردار می افتاد آنقدر میزد دست او از کار می افتاد وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست صد شکر که زیر دست و پا مرد است، دیگر زن نیست کسی چه داند با من چه شد در این زندان کسی چه داند با من چه کرده زندان بان زندان و زندان بان به لب آورده جانم را دارم یقین دیگر نبینم کودکانم را در بند زنجیرم پربسته می میرم کبوتری پربسته اسیر صیادم کجا بود غمخواری رسد به فریادم یا رب چه می دانم چه می باشد گناه من کز آشیان دور و قفس شد قتگاه من به جای اشک از چشمم دو چشم خون آید چه می شود جان من زتن برون آید در شعله می سوزاند از پا تا سرم قاتل وقتی جسارت می کند بر مادرم قاتل
  • 11:03
    تموم جسم تو سیاه و خونی گناه تو چی بود که کنج زندونی روزای تو مثل شبات شده تیره چند سال که پاهات تو غل و زنجیره گوشه زندون شبانه روزش فقط دادن آزارت تو روزه بودی غروبا میشد تازیونه افطارت باب الحوائج موسی ابن جعفر مولا اونی که از داغت روونه اشکامه اونی که روز و شب شنیدی دشنامه تو گوشه غربت از نفس افتادی رضا نبود پیشت وقتی که جون دادی همیشه آقا روی تن تو جای کبودی بوده اونی که هر شب شما رو میزد خودش یهودی بوده هنوز جای زنجیر رو دست و بازوته یه تخته ی پاره واسه تو تابوته موقع تشییعت عاشقاتون گریون شد آخرش آقا جسم تو گل بارون بمیرم آقا برا تنی که به زیر تیر و سنگه میون گودال کفن نداره سر لباسش جنگه غریب مادر غریب مادر حسین *** با چراغ اشک گرم جستجو، خاک را بایاد گل می کرد بو یافت آن گل را ولی پرپر شده، پاره پاره ولی بی سر شده گفت آیا یوسف زهرا تویی، آنچه من گم کرده ام آیا تویی
  • 9:12
    من امام رضایی هستم از دعای خیر مادر خونه مون همیشه بوده سفره موسی بن جعفر حرم کاظمین دو تا گنبد داره بیشتر از هر کجا بوی مشهد داره یا باب الحوائج همیشه حاجتامو دادی یا باب الحوائج برات کربلامو دادی زخمیه میون زنجیر داره می کنه مناجات هیچ کی نیست به غیر زهرا که بیاد برا ملاقات نداره از پدر خبری معصومه سیلی افطارشه چقده مظلومه یا باب الحوائج امون از این شبای زندان یا باب الحوائج اشهدته رضا رضا جان یا باب الحوائج همیشه حاجتامو دادی یا باب الحوائج برات کربلامو دادی زهر کینه و شراره تابوتش یه تخته پاره حرف آقامون همینه وای حسین کفن نداره
  • 5:38
    پر و بال نیمه جونو به قفس میزنم امشب دم و باز دمم شکنجه است تا نفس میزنم امشب چی بگم از خاطرات و سختیایی که زیاده چی بگم از اون که بازم حکم آزادیمو داده مثل جدم میسوزه گلوم خورشید عمرمه روی بوم دیدن تو شده آرزوم یا رضا کاش می آوردی معصومه رو دخترم پاک میکرد اشکمو کاش میمردم روی پای تو یا رضا الوداع الوداع یا رضا سحرهام با سیلی شب شد شب با درد پام سحر شد کفنم پیرهن زندون تابوتم تخته‌ی در شد غم سالهای اسارت هیچکدوم به دل نمونده ولی سِندیِ یهودی جونمو به لب رسونده بسه هر لحظه تحقیر شدن زره زره بسه پیر شدن بسه از دوری دلگیر شدن یا رضا کُند و زنجیر روی گردنم مثل عمه کبوده تنم زیر شلاق صدا میزنم یا رضا الوداع الوداع یا رضا
  • 7:52
    عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج" را هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یادش بخیر آن روزها که مادر خانه گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره ی نذری، قدر وسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عصر سه شنبه خانه‌ی ما رو به راه می شد یک سفره می‌افتاد و درد ما دوا می‌شد با اشک وقتی چشم مادر آشنا می‌شد آجیل های سفره هم مشکل گشا می‌شد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد با دختری از هر دو چشمش کور می آمد بهر شفای کودک منظور می آمد یک بار در بین دعا مابین آمینم برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد مادر بود یک هفته بعد از سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد
  • 2:16
    یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر بنما روا حاجات ما یا باب الحوائج شفا بده مرضای ما یا باب الحوائج ما را رسان به کربلا یا باب الحوائج ما را رسان به شهدا یا باب الحوائج یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین
  • 8:31
    کجایی مادرم تو لحظه های آخرم در انتظارتم که برسی بالا سرم بیا بیا ببین این نفسای خسته مو میون این قفس بال و پر شکسته مو رسیده آسمون این نفسهای خسته ام خلصنی یا ربه دعای این شبای من برس به داد من خدا خدا خدای من غریب آقام آقام غریب آقام آقام آقا حالا بیا ببین چیزی نمونده از تنم زنجیر و سلسله به دست و پا و گردنم از تازیونه ی یه ظالم یهودیه که روی پیکرم نشونه ی کبودیه می خنده دشمنم به اشک چشمای ترم از طعنه هاش داره می سوزه قلب مضطرم دلم آتیش گرفت از ناسزا به مادرم غریب آقام آقام غریب آقام آقام آقا به یاد کربلا دوباره نیمه جون شدم برا غم حسین دوباره نوحه خون شدم بین دو نهر آب با لب تشنه وای من میون قتلگاه به زیر دشنه وای من بریدن از قفا سر عزیز مادرو به زیر مرکبا تن عزیز حیدرو سرش به نیزه رفت جلو چشای خواهرو حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام درسته عاشقم ولی پر از شکایتم میشه بازم بگی کی روا میشه حاجتم نگفتی که باید با این فراق کنار بیام آقا تو رو خدا یه بار دیگه بذار بیام به این شکسته دل آقا نما عنایتی منت بذار سرم تو که سحاب رحمتی منو ببر حرم توی شب زیارتی حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام *** دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه منم باید برم آره برم سرم بره نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره یه روزی هم میاد نفس آخرم بره
  • 4:45
    دستم نمی گردد هرگز کوتاه از پرچم سرخ یا ثارالله من با همین پرچم روز محشر دور تو می گردم ان شاء الله ای سالار همه شهیدان نفسی لک الفدا حسین جان بر لبم نشسته آه و ناله و افسوس کی منِ شکسته دل رَوم حرم پابوس خوش به حال عاشقت چه قسمتی دارد اربعینِ کربلا چه لذتی دارد بر مشامم می رسد هر لحظه بویت بر دلم ترسم بماند آرزویت کربلا کربلا کربلا با خط زر به لوح دل نوشتم جای هر عاشقِ تو در بهشت است کربلا قلب عالمین است خوش باشد به غم تو دل سپردن روی لب های من به وقت مردن صلی اللهُ علی الحسین است کربلا کربلا کربلا کربلا این دل تنگم غصه ها دارد گوییا میل کربلا دارد کربلا کربلا کربلا
  • 12:01
    ناخدای فلک ما باشد خدایی بیشتر با خدای خویش دارد آشنایی بیشتر می کند با ما وفا او بیشتر از پیشتر هر چه می بیند ز دست ما جفایی بیشتر آنکه می گردد به دورش کعبه هنگام طواف از صفا و مروه هم دارد صفایی بیشتر سائل درگاه او کی می رود جای دگر بس که از او دیده احسان و عطایی بیشتر بیشتر سر حلقه ی آزاد مردان گشته است هر چه زد دشمن به پایش حلقه های بیشتر زیر زنجیر اسارت یاد زینب می کند در دلش دارد به زندان کربلایی بیشتر زیر ضرب تازیانه یاد مادر می کند دارد از این غم به دل شور و نوایی بیشتر به جسمم نام تو از تازیانه نقش می بندد زمانه دید که میراث تو بر من داد ای مادر به رخسارم زند سیلی چو دشمن در دل زندان ز روی نیلی تو می نمایم یاد ای مادر یاد مادر کردم و آتش گرفتم سوختم چون زند این داغ بر دل شعله هایی بیشتر هر که سوزد از غم موسای در زندان اسیر می شود حتما علی موسی الرضایی بیشتر بی گمان آقای این دنیا و آن دنیا شوی گر کنی بر آستان او گدایی بیشتر

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    من امام موسی کاظم دوست دارم
  • کاربر مهمان
    آقا طاهری زمینه سوزناک زیبا و دلنشین است نفس گرم

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی