منو
شهادت امام موسی کاظم (ع)، مجید بنی فاطمه

شهادت امام موسی کاظم (ع)، مجید بنی فاطمه

  • 6 تعداد قطعات
  • 21 دقیقه مدت قطعه
  • 803 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت شهادت امام موسی کاظم (ع) با صدای مجید بنی فاطمه، سال 1397

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 21:31
    عمری زدیم از دل صدا "باب الحوائج" را خواندیم بعد از ربنا "باب الحوائج" را روزی ما کرده خدا "باب الحوائج" را از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج " را هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یادش به خیر آن روزها که مادر خانه گه گاه می زد پرچمی را سردر خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره نذری، قدر وسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم می آوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عصر سه شنبه خانه ی ما رو به راه می شد یک سفره می افتاد و درد ما دوا می شد با اشک وقتی چشم مادر آشنا می شد آجیل های سفره هم مشکل گشا می شد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد با دختری از هر دو چشمش کور می آمد بهر شفای کودک منظور می آمد یک روز در بین دعا مابین آمینم برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد مادر بود آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد، آه در خلوت او غیر زندانبان نیامد، آه این بار یوسف زنده از زندان نیامد، آه پیراهنش هم جانب کنعان نیامد، آه از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده خواست پرواز کند دید پرش افتاده می شود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست بس که شلاق به جان کمرش افتاده آدم تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد چقدر لخته ی خون دور و برش افتاده گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد چند تاری مژه از پلک ترش افتاده هر کس ایام کهنسالی عصا می خواهد پسرش نیست ببیند پدرش افتاده آنکه از کودکی اش مورد حرمت بوده ست وقت پیری به چه جایی گذرش افتاده به جراحات تنش ربط ندارد اشکش حتم دارم که به یاد پسرش افتاده به شب نشینی زندانیان خورم حسرت که نقل محفلشان دانه های زنجیر است
  • 5:33
    فلک خون می باره، زمان تیره و تاره سیاه پوشه تموم عالم، آقامون عزاداره عجب غربتی ای وای واویلا امان از این مصیبت واویلا تنها میون غربت اسم تو روی زبونم درد و غصه هات به جونم با امام رضا می خونم سیدی موسی بن جعفر چه زخمی روی ساقه، مصیبت این داغه بالاتر از ناله ی آقا صدای شلاقه عجب غربتی ای وای این شب ها شکسته شد سکوتش "خلصنی" دعای تو قنوتش زخمیه همه وجودش کل پیکر کبودش حق حضرت این نبودش سیدی موسی بن جعفر یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
  • 6:05
    ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد آه از دمی که آید دیگر برون ز زندان مردی که در سیه چال از یاد رفته باشد از بس ز ضرب سیلی او ناله زد یا زهرا از جوهر صدایش فریاد رفته باشد با تازیانه ی کی آزرده کرده او را هر گاه بر شکنجه جلاد رفته باشد از ناسزا و طعنه سندی نبرده بهره از کظم غیظ آقا ناشاد رفته باشد ساقه شکسته ی او مرهم نمی پذیرد آه از دمی که کار از امداد رفته باشد چون روی تخته ی در، باب الحوائج آید جان از نهاد شیعه از داد رفته باشد گرچه عمری در غریبستان زندان پرپرم باغبانم باغبان لاله های کوثرم روزگاری همدم خورشید بودم سال ها ماه شب حتی نمی داند چه آمد بر سرم خواب دیدم دخترم دارد صدایم می زند باز هم پیچیده در زندان صدای دخترم در هجوم ضربه ها از بس تنم نیلی شده می توان گفتن شدم خیلی شبیه مادرم استخوان ساق پاهایم سال ها کوبیده شد حلقه زنجیر می گرید به پای پیکرم صورتم بر خاک زندان و نگاهم سوی در من به زحمت نام فرزندم رضا را می برم
  • 5:39
    آرزوی پر زدن با من، پرم با تو گریه های نیمه شب با من، حرم با تو نفس با من، هوا با تو دعا با من، شفا با تو نیاز کربلا با من، برات کربلا با تو ای کس و کارم، به تو خیلی بدهکارم دوست دارم، دوست دارم بی پناه و بی کسم آقا پناهم باش آخرین امید شب های سیاهم باش من و گریه من و زاری، من و شب های بیداری فقط دلخوش به اینم که هوای نوکرو داری آه دم آخر، برس بر داد این نوکر دوست دارم، دوست دارم توی روضه تر نشد چشمی که محرم نیست روضه های هفتگی کم از محرم نیست می خوام که دلبرم باشی، یه سایه رو سرم باشی چی میشه که شب جمعه به یادم تو حرم باشی آه چه محزونه، یه مادر روضه می خونه غریب من، شهید من، عزیز من، حسین جانم ای که گفتی از غمت دردم مداوا می کنی من که مردم پس چرا امروز و فردا می کنی یا بکش یا چاره ای این دردمندان را دوا تا به کی جان دادن ما را تماشا می کنی بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
  • 1:54
    مصیبت بسیاره، چقدر گریه داره آوردن پیکر آقا رو روی تخته پاره عجب غربتی ای وای راحت شد از این عذاب محبس این زندون ادامه ی خرابه س گوشه سیاه چاله، نیمه شب شاید با ناله خونده روضه ی سه ساله خدا کنج خرابه شده محشر کبری به مهمانی دختر رسیده سر بابا الهی به رقیه، الهی به رقیه
  • 6:11
    گرفتارم که خورده عمریه گره کارم غمی دارم که مثل ابر خسته می بارم آخه یارم نظر نکرده بر دل زارم فقط چاره م اینه برم دیار دلدارم به روز و شب نوا دارم حسین جان هوای کربلا دارم حسین جان گیره گناهم تو دیگه بها به اشکام نمیدی بس که شکستم دلتو کرب و بلا رام نمیدی حسین جان تو خداییم کن حسین جان کربلاییم کن حسین حسین حسین جان حرمت خواهش چشمای منه چه جوری دلت میاد گریه کنم تو هوامو داشته باشی بسمه آخه جز خودت به کی تکیه کنم نذار نوکرت ازت جدا شه نذار زندگیم از هم بپاشه کمکم کن می خوام که برگردم می دونم که فقط بدی کردم السلام روح قالوا بلی، سلطان کربلا ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل باوفا علمدار لشکرم علی علی علی علی در سینه ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینه ی سینا نمی دهم سرمایه محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی