منو
شهادت امام موسی کاظم (ع)، محمود کریمی

شهادت امام موسی کاظم (ع)، محمود کریمی

  • 8 تعداد قطعات
  • 13 دقیقه مدت قطعه
  • 1283 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت شهادت امام موسی کاظم (ع) با صدای محمود کریمی، سال 1397

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 13:49
    سلام و درود خداوند اکبر سلام امامان، سلام پیمبر به هفتم امام و نهم نور سرمد به باب الحوائج به موسی بن جعفر دُرِ شش صدف، گوهر هشت دریا سپهر فروزنده ی پنج اختر چراغ دل و چشم آزادمردان امام امامانِ عالم سراسر در آیینه ی طلعت اوست پیدا جلال و جمال خدا وند اکبر دعایی به کویش به یک ختم قرآن سلامی به قبرش به صد حج برابر درود خداوند بر جسم و جانش ز آغاز خلقت الی صبح محشر جلال خدا در وجودش مجسّم جمال نبی در جمالش مصوّر نسیمی که برخیزد از کاظمینش ز مُشک است بهتر، ز عطر است خوشتر دل از مهر آن جان عالم نگیرم بگیرند صد بار اگر از تنم سر به هر سو کنم رو، به هر جا نهم پا دلم دور گلدسته هایش زند پر به موسی بن جعفر ببر عرض حاجت که موسی بن عمران به کویش زند در کلامش به گفتار، گفتار قرآن عروجش به زندان، عروج پیمبر زمین و زمان از جمالش مزیّن جهان و جنان را دمش روح پرور به باب الولایش ملک را توسّل به حبل المتینش دو گیتی مسخّر چنان گشته با دوست گرم مناجات که محو دعایش شده خصم کافر دریغا چه بگذشت زیر شکنجه به آن نجل زهرا ز خصم ستمگر جراحات زنجیر و دلبند زهرا سیه چال زندان و فرزند حیدر چنان زیر زنجیر محو خدا بود که زنجیر می گفت "الله اکبر" دریغا که بر هیجده دختر او ملاقات یک تن نیامد میسّر بنالید ای دوستان بر غریبی که تابوت او بود از تخته ی در الا فاطمه گریه کن بهر بابا که روحش غریبانه زد از بدن پر نه مونس نه همدل نه همره نه همدم نه یاور نه همسر نه دختر نه خواهر زبانش به ذکر خدا بود مشغول روانش به زهر جفا سوخت یکسر غریبی و هجران و حبس و شکنجه نبود این همه ظلم و بیداد، باور بسوز ای دل آن گونه در ماتم او که از نخل "میثم" زند شعله ات سر یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج
  • 11:25
    کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت پیری شکسته که جگری ریزریز داشت دلتنگی اش برای رضا سینه سوز بود قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت با دستهای بسته فقط ناسزا شنید زخم زبان قاتل او نیش تیز داشت دیشب صدای سرفه ی او تا سحر کشید زنجیر بین حلقه ی خود یک مریض داشت زنجیر را کشید کمی قدکشیده شد این استخوان پا چقدر خُرده ریز داشت او روی در شکسته و مادر به پشت در تشییع او به روضه ی زهرا گریز داشت بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود انگار لنگه در دو سه تا میخ تیز داشت اول مدینه بعد دلم کاخ شام رفت زندان هرآنچه داشت ویرانه نیز داشت با گریه گفت عمه مرا می دهد نشان نامحرمی که تکه کلام کنیز داشت سر بین طشت بود و حرامی کنار طشت ... کیست این کشته که جان همه قربان تنش خاک صحرا کفن و خون گلو پیرهنش نیزه را سرور من بستر راحت کردی شام را غلغله ی صبح قیامت کردی بر لب تشنه ات آن روز حکایت می کرد خاتمی را که در انگشت شهادت کردی اکبر و قاسم و عباس کجایند کجا؟ عشق چون این همه را بردی و غارت کردی بر لب آبم و از داغ لبت می میرم هر دم از غصه جانسوز تو آتش گیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد ...
  • 10:30
    آقا فدایی تو منم، خونه ی تو وطنم باب الحوائجی و تو رو صدا می زنم نگاه تو دریا شبیه مادر دوای دردم یا موسی بن جعفر غریب مادر یا موسی بن جعفر تو که روزی خونه ی ما دست رضاته تو که آیینه ی نور خدا نخ عباته راه وا شدن گره ها یه نیم نگاته دوای دردا، گرد و غبار صحن و سراته آقا فدایی تو منم، خونه ی تو وطنم باب الحوائجی و تو رو صدا می زنم غریب مادر یا موسی بن جعفر با دستای بسته، پای شکسته اسیری و تنها، موسی بن جعفر غریب مادر یا موسی بن جعفر خدا دید و شنید و خرید، دست دعاتو غل و زنجیر و زمزمه ی خدا خداتو واسه تو بال و پر زدن کبوتراتو بی تابیای معصومه ها و اشک رضاتو آقا گره گشای دلم، دست دعای دلم به نام نامی تو، ایوون طلای دلم آقا فدایی تو منم، خونه ی تو وطنم باب الحوائجی و تو رو صدا می زنم امشب دل دنیا تو کاظمینه دل خود آقا پیش حسینه داره دم آخر موسی بن جعفر می خونه هی مظلوم شهید بی سر غریب مادر ای شهید بی سر تو خرابه ای که مثل اون زندون می مونه می خواد از پیش اهل حرم بره شبونه آخه درد یتیمو فقط خدا می دونه توی ویرونه هنوز رقیه داره می خونه بابا با پای پرورمم، درد سر حرمم همه میگن خیلی شبیه مادرمم بابا با پای پر ورمم، درد سر حرمم همه میگن خیلی شبیه مادرمم
  • 2:58
    ساقیا حسرت لب های ترک خورده ات بر لب آب فرات دست قنوتت لب اگر تر کند جوشد از این خاک هزاران قنات ساقیا تشنه لبانت همگی صف شدند گریه کنانت همگی صف شدند سوختگانت همگی صف شدند مشک محبت کجاست؟ تشنه ایم ، تشنه ایم ، تشنه ایم ساقیا آب ها، اشک ریز موج ها، بر سر و سینه زنان کوه کنار تو شکست از کمر دیده خورشید برایت گریست ای علمت واژگون، سرو قدت سرنگون اهل حرم را بگو نماز آیات به جای آورند ماه گرفته به دل علقمه بادها، نوحه خوان بیدها، دسته ی زنجیر زن لاله ها، سینه زنان حرم باغچه بادها در جنون، بید ها لاله گون لاله ها غرق خون، برگ ها گریه کنان ریختند آسمان کرد به تن پیرهن تعزیه طبل عزا را بنواز ای فلک خیمه ی خورشید، شور
  • 3:12
    ای وارث پیمبر و قرآن و دین بیا تنها تویی امید همه ناامید ها ای در ائمه ات تنها ترین بیا عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ای در میان جامعه تنهاتر از همه ور دیده اشک غربت ما را ببین، بیا خانه به دوش فاطمه در شهر و کوه و دشت باشد هنوز جد تو خانه نشین بیا تا چند تیر فتنه خورد بر تن حسن تا چند خون در آن گلوی نازنین بیا تا کی سر حسین به بالای نیزه ها تا چند جسم بی سر او بر زمین بیا تا چند تیغ خشم خداوند در غلاف تا چند دست عدل تو در آستین بیا تا چند عمه های تو در شهرها اسیر نامحرمان شان ز یسار و یمین بیا
  • 1:51
    امام هفتم ما پاره پاره شد جگرش نشسته گرد یتیمی به چهره ی پسرش بدن کبود، جگر پاره، ساق پا مجروح مگر چه آمده زیر شکنجه ها به سرش انیس و مونس او بود در سیاهی شب صدای حلقه ی زنجیر و ناله ی سحرش شراره ی دل او گشت اجر روزه ی او درست موقع افطار، پاره شد جگرش سیاه چال و نماز شب و غل و زنجیر فراق روی رضا بود غصه ی دگرش
  • 4:51
    سید و سالار شهیدان حسین شاه شهان در همه دوران حسین هر که به دل ترس ندارد فقط در ره تو رفته به میدان حسین قبله ی عاشقان بُوَد تربت با صفای تو کعبه ز دور می برد سجده به کربلای تو پیشتر از ولادتم بوده به تو ارادتم خلق نگشته گشته ام عاشق و مبتلای تو سیدی یا حسین، سیدی یا حسین یا قتیل العبره سیدی یا حسین بی سر و سامان توام یا حسین دست به دامان توام یا حسین بر سر نی زلف رها کرده ای با جگر شیعه چه ها کرده ای تویی امام عشق ها، تو داده ای به خون بها که ذات لایزال حق آمده خون بهای تو دست به دست می برند اشک محبت مرا عنایتی که روز و شب گریه کنم برای تو سیدی یا حسین، سیدی یا حسین یا قتیل العبره سیدی یا حسین زهره ی منظومه ی زهرا حسین کشته ی افتاده به صحرا حسین عاقبت این عشق هلاکم کند در گذر کوی تو خاکم کند فاطمه جامه می درد بر سر نی چو بنگرد اشک دو دیده ی تو و گریه ی بی صدای تو از چه نگشت چرخ دون بر سر خاک واژگون دید که شسته شد به خون روی خدانمای تو سیدی یا حسین، سیدی یا حسین یا قتیل العبره سیدی یا حسین
  • 4:36
    نیزه را سرور من بستر راحت کردی شام را غلغله ی صبح قیامت کردی بر لب تشنه ات آن روز حکایت می کرد خاتمی را که در انگشت شهادت کردی حسین وای وای وای عقل می خواست بمانی به حرم اما عشق گفت بر نیزه بزن بوسه اجابت کردی بانگ لبیک که حجاج به لب می آرند آیه هایی ست که بر نیزه تلاوت کردی اکبر و قاسم و عباس کجایند، کجا؟ عشق چون این همه را بردی و غارت کردی حسین وای وای وای چیست در تو، همه امروز تو را می بینند ای تن بی سر سرور چه قیامت کردی باز من ماندم و صد کوفه غریبی، هیهات گرچه آزاد مرا تو ز اسارت کردی اکبر و قاسم و عباس کجایند، کجا؟ عشق چون این همه را بردی و غارت کردی حسین وای وای وای

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی