منو
وفات حضرت زینب (س)، محمدرضا طاهری

وفات حضرت زینب (س)، محمدرضا طاهری

  • 8 تعداد قطعات
  • 17 دقیقه مدت قطعه
  • 821 دریافت شده
مرثیه خوانی به مناسبت وفات حضرت زینب (س) با مداحی محمدرضا طاهری، سال 1396

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 17:06
    اگر داغ هجرت به جان مانده باشد بعید است جانی جوان مانده باشد در آن دل که از فیض یادت بهاری ست نباید که دیگر خزان مانده باشد تو باید بخواهی بیایی بتابی که خورشید در آسمان مانده باشد چگونه نباشی ولی زنده باشم چگونه به تن بی تو جان مانده باشد من آن طفل مردود نامه سیاهم که هر بار در امتحان مانده باشم به لطف تو امیدوارم برایم برای تلافی زمان مانده باشد سر سفره ی اشکت ای کاش امشب برایم کمی آب و نان مانده باشد شب روضه ی زینب است و بعید است برای زبانم توان مانده باشد تو خود باید از عمه جانت بخوانی در این روضه هر روضه خوان مانده باشد **** نام زینب می برم شعرم پریشان می شود نام زینب می برم این ابر باران می شود نام زینب بردم و دریا مؤدب ایستاد باز اقیانوس ناآرام طوفان می شود چادرش قدری بتابد آب می گردد زمین روزها در سایه اش خورشید پنهان می شود در دعا می ایستد محراب حیرت می کند از مناجات شبش سلمان مسلمان می شود در مدینه سال ها زهرا صدایش می کند وقت تفسیرش خود جبریل دربان می شود خم نشد زانوی عباسش به جز درپای او او که محمل می رود اکبر شتربان می شود یک قدم خانم بیاید کوفه می پیچد بهم یک قدم بی بی بکوبد شام ویران می شود خطبه هایش شد شروع، نهج البلاغه جمع شد خطبه نه تیغ علی انگار عریان می شود کیست این زهرا علی شاید حسن شاید حسین حق بده آیینه از این اوج حیران می شود ***** بادهایِ کربلا خاکسترش را پس دهید نیزه‌داران سایبانِ بسترش را پس دهید لحظه‌های آخرش چشمش به این درخُشک شد تیرهایِ حرمله آب آورش را پس دهید خوب شد پیراهنی دارد گذارد بر دلش گفت از بس یادگار مادرش را پس دهید آه خیلی پیش او جایِ رقیه خالی است کاش ای شامیان نیلوفرش را پس دهید پیشِ او می‌گفت دختر، مرد شامی می‌زدش لااقل انگشترش انگشترش را پس دهید این طرف او داد می‌زد آن طرف با او رباب نیزه‌های بی مُروت حنجرش را پس دهید ساعتی در دستتان اُفتاد دندانش شکست خیزران در دستها دیگر سرش را پس دهید
  • 9:22
    چشامو باز، دوباره گریه میگیره مگه میشه، مگه از یاد من میره خودم دیدم، جوونت غرق غمها شد توی میدون، چطوری اربا اربا شد خودم دیدم، که اصغر با لبای سرد غریبونه، پیش چشمات تلظی کرد خودم دیدم سپاه شام شده بی تاب توی میدون می کردی التماس آب "حسین جانم، حسین جانم" خودم دیدم، علم از دست ماه افتاد یه لشکر گرگ، به ‌سمت خیمه راه افتاد خودم دیدم، می‌دیدی آسمون و دود توی گودال، یه نامرد روی سینه‌ت بود خودم دیدم، تو مقتل جستجو میکرد جلو چشمام، تنت رو پشت و رو میکرد خودم دیدم، قدمهایی که شد تند و تو دستای یه نامرد خنجر کندو خودم دیدم، داره قطع میشه امیدم خودم دیدم، دوازده ضربه رو دیدم تو رو کشتن، می اومد نغمه تکبیر تو رو کشتن، به دستم بسته شد زنجیر حسین جانم، فدای جسم بی‌تابت تو رو کشتن، ندادن قطره‌ای آبت تو رو کشتن، غنائم رو سوا کردن تنت رو وای، توی صحرا رها کردن
  • 2:22
    یا قتیل العبرات یا اسیرالکربات کشتی امن نجات جانم عالم به فدات از غمت خون جگرم سایه ات روی سرم از سرم می گذرم چون شهیدان حرم
  • 12:03
    یا حسین تموم آرزوم دیدن توئه تو مشت من هنوز پیرهن توئه هستی زینب هنوز باور ندارم که یه سال از تو جدا بودم دارم می میرم و ای کاش که امشب کربلا بودم کجایی یا حسین که وقت پرواز منه کجایی یا اباالفضل دیگه وقت رفتنه یه سال و نیمه که جونم رسیده بر لبم یه سال و نیمه که در انتظار امشبم یا حسین تموم آرزوم دیدن توئه تو مشت من هنوز پیرهن توئه هستی زینب میرم و هنوزم رو دلم داغ حرمه میرم و چیزی که موند برام قامت خمه قدکمان زینب مسیر کربلا تا شام برام کابوس هر روزه جلو چشمای من خیمه هنوزم داره می سوزه مگه یادم میره اون خیمه ی آواره رو مگه یادم میره اون جسم پاره پاره رو مگه یادم میره اون بوسه ی از حنجرو مگه یادم میره دزدیدن انگشترو مگه یادم میره بالای نیزه دیدمت مگه یادم میره تو قتلگاه بوسیدمت مگه یادم میره خورشید تابانم شدی مگه یادم میره قاری قرآنم شدی مگه یادم میره اون داغی که می دونیو مگه یادم میره گوشواره های خونیو مگه یادم میره این روضه ی مکشوفه رو مگه یادم میره تو کوچه های کوفه رو یا حسین پر از جای طنابه رو بدنم یا حسین همون چادر که سوخت میشه کفنم نیمه جان زینب شده وقت سفر امشب دیگه بارم رو می بندم رقیه نیست همراهم حسین جان از تو شرمنده م منو کشت دخترت با ضجه های کربلاییش منو کشته رقیه با تموم تاولاش منو کشت اون شبی که بی تو گم شد توی دشت منو کشت اون زمون که دید سرت رو توی طشت منو کشت اونقدر گفتش کجاست بابای من منو کشت هر کجا زیر کتک می گفت نزن حلالم کن اگه شد صورت ماهش کبود اگه زینب امانت دار خوبی هم نبود حسین جانم یا حسین تموم آرزوم دیدن توئه تو مشت من هنوز پیرهن توئه هستی زینب
  • 7:07
    پره از خاطره هامون لحظه ی آخر زینب جای تو خالیه اما کنار بستر زینب زیر نور گرم خورشید نیمه جونه پیکر من ولی نیستی تا دوباره سایه باشی رو سر من اسم تو اشهد این لبه بهترین لحظه ی زینبه وقت دیدارمون امشبه یا حسین وقت مرگ ای گل فاطمه جون میدم مثل تو تشنمه قامت من هنوزم خمه یا حسین یاحسین یاحسین یاحسین یه سال و نیمه که هر شب خواب گودالو می بینم چشمامو رو هم میذارم تن پامالو می بینم یه سال و نیمه که هر روز مجلس روضه می گیرم به یاد سر بریده ت روزی صد دفعه می میرم پیکر زیر و روت یادمه پنجه انداخت به روت یادمه پاره می شد گلوت یادمه یا حسین پیر شدم خیلی زود یادته صورتم شد کبود یادته کوچه های یهود یادته یا حسین یاحسین یاحسین یاحسین
  • 4:18
    ما دسته دسته شیعه تسلیم زینبیم بیچاره آن دلی که در این قوم و دسته نیست با دستهای بسته هزاران گره گشود ثابت شده ست، دخت علی، دست بسته نیست گیرم به چشم شوهر خود هم غریبه شد گیرم خمیده گشت؛ ولی هیچ خسته نیست برخیز و باز، نافله‌ات را به‌پا نما پیغمبر قیام، که از پا نشسته نیست سر را به پای محمل سالار خود شکست گرچه سرش‌شکسته؛ ولی سر شکسته نیست وقتی که رفت معجر زینب کبود بود وقتی رسید، گیسویش اما سپید بود وقتی که رفت کوه مصیبت به شانه داشت وقتی رسید مثل همیشه رشیده بود جای تمام دخترکان تازیانه خورد طوری که زنده ماندن زینب بعید بود این بی عقیدگی ست بگویم وفات کرد ام المصائب است و یقیناً شهیده بود (یاسر حوتی)
  • 5:31
    نشسته ایوب نبی، به پای درس صبر تو برا ما امری واجبه، دفاع کردن از قبر تو سپاه جوانان حسین، تمام مریدان حسین دفاع کردن از جان حسین، به فرمان حسین نمی زاریم ما که ازاین مرقد یه دونه آجرهم کم شه تا که زهرا خاطر جمع شه تمام لشکر اومدند، برای بیعت با حسین روی لبهاشون جاریه، فقط لبیک یا حسین همه محو چشمان حسین، همه جان به قربان حسین همه گوش به فرمان حسین، به فرمان حسین سفارش کرده حسین تو خیمه علم باید بالا باشه تو دستای سقا باشه
  • 3:05
    عشق کامل معنایش در یک کلام زینب است این زینب است این والسلام *** *** *** خودم دیدم ز بالای بلندی عزیز مصطفی را سر بریدند خودم دیدم که صحرا لاله گون بود زمین کربلا دریای خون بود خودم دیدم فضای آسمانها پر از انا الیه راجعون بود خودم دیدم که در هر برگ لاله نوشته این سخن با خط خون بود گلی کم کرده ام می جویم او را به هر گل می رسم می بویم او با چراغ اشک غرق جستجو خاک را با یاد گل می کرد بو یافتم گل را ولی پرپر شده پاره پاره پیکری بی سر شده گفت آیا یوسف زهرا تویی

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    عالی.بسیار عالی....دستِ .رحمت کشان رو میبوسم.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی