- 1550
- 1000
- 1000
- 1000
جبرئیل است که باز آمده از جانب معبود
مولودی خوانی به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) با صدای حسن خلج، سال 1388
جبرئیل است که باز آمده از جانب معبود
سوی ختم رسل، احمد محمود
ولی خرم و خشنود
که ای بوده خدا را ز ازل، مقصد و مقصود
خدا راست یکی گوهر نایاب، رخش مهر جهان تاب
کفش بحر در عناب، تنش جان مجسم
دمش آیت محکم
که خواهد کند از لطف و کرامت
این گوهر را به تو تقدیم
که غیر از تو کسی لایق این هدیه ی شایسته نبودست و نباشد
به تو حکم آمده از ذات الهی
که چهل روز و شب از همسر خود دور شوی
غرق یم نور شوی
نور علی نور شوی
آن در یکتای احد
مظهر الله الصمد
دور شد از همسر و گردید روانه
به سوی خانه ی بنت اسد، آن مادر فرخنده ی مولا
همه شد غرق تجلا
همه شد محو تولا
و در آن چهل شب و چهل روز
خدا گفت و خدا خواند و خدا دید و
نمی دید به جز روی خدا را
پیغمبر اسلام ز سر تا به قدم جان شد و
آیینه ی جانان شد و
خندان به سوی خانه شتابان شد و
کوبید در خانه و بگشود خدیجه در و
ناگه نگهی کرد به خورشید رخ خواجه ی لولاک
چراغ دل افلاک
تبسم به لبش بود و به از روز، شبش بود
گل انداخته رخش از دیدن رخسار محمد
و در آن مرحله جبریل امین
بوسه نهادی به زمین
گفت که ای صاحب دین
آمدم از خلد برین
بر تو فرستاده خدا میوه ی جنت
که در آن طینت زهراست
گل گلبن طاهاست
که او را شرف ام ابیهاست
تنابان کن و رو کن به سوی بستر دلدار
به فرمان خدای احد قادر قدار
عیان می شود این مطلع الانوار
ز صلب تو در آن قسمت دادار
چو شد منتقل آن نور مکرم
ز پیغمبر اکرم
در آن بانوی عالم
چلوات روی زهرا، ز رخش گشت نمایان و
ثنا گفت رسول دو سرا را
جبرئیل است که باز آمده از جانب معبود
سوی ختم رسل، احمد محمود
ولی خرم و خشنود
که ای بوده خدا را ز ازل، مقصد و مقصود
خدا راست یکی گوهر نایاب، رخش مهر جهان تاب
کفش بحر در عناب، تنش جان مجسم
دمش آیت محکم
که خواهد کند از لطف و کرامت
این گوهر را به تو تقدیم
که غیر از تو کسی لایق این هدیه ی شایسته نبودست و نباشد
به تو حکم آمده از ذات الهی
که چهل روز و شب از همسر خود دور شوی
غرق یم نور شوی
نور علی نور شوی
آن در یکتای احد
مظهر الله الصمد
دور شد از همسر و گردید روانه
به سوی خانه ی بنت اسد، آن مادر فرخنده ی مولا
همه شد غرق تجلا
همه شد محو تولا
و در آن چهل شب و چهل روز
خدا گفت و خدا خواند و خدا دید و
نمی دید به جز روی خدا را
پیغمبر اسلام ز سر تا به قدم جان شد و
آیینه ی جانان شد و
خندان به سوی خانه شتابان شد و
کوبید در خانه و بگشود خدیجه در و
ناگه نگهی کرد به خورشید رخ خواجه ی لولاک
چراغ دل افلاک
تبسم به لبش بود و به از روز، شبش بود
گل انداخته رخش از دیدن رخسار محمد
و در آن مرحله جبریل امین
بوسه نهادی به زمین
گفت که ای صاحب دین
آمدم از خلد برین
بر تو فرستاده خدا میوه ی جنت
که در آن طینت زهراست
گل گلبن طاهاست
که او را شرف ام ابیهاست
تنابان کن و رو کن به سوی بستر دلدار
به فرمان خدای احد قادر قدار
عیان می شود این مطلع الانوار
ز صلب تو در آن قسمت دادار
چو شد منتقل آن نور مکرم
ز پیغمبر اکرم
در آن بانوی عالم
چلوات روی زهرا، ز رخش گشت نمایان و
ثنا گفت رسول دو سرا را
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
تاکنون نظری ثبت نشده است.