شهادت حضرت زهرا (س)، حسن خلج

شفیعه ای که شفا می دهد، جواب شده است فلک به روی سر مرتضی خراب شده است نفس کشیدن زهرا چقدر قیمتی است که قدر جان علی، هر نفس حساب شده است برای صورت او برگ گل ضرر دارد همان کسی که به او حوری خطاب شده است صداق فاطمه را شرم مرتضی پرداخت برای دادن مهرش، چقدر آب شده است

بشین خونه رو آب و جارو نکن بذار زخم پهلوت بهتر بشه خودم از پس غربتم بر میام نمیخوام چشات واسه من تر بشه می دونم پر از درد هستی ولی با این درد باید مدارا کنی در خونه مونو عوض میکنم به شرطی نیایی درو واکنی نمیتونم از کوچمون رد بشم چه ها کرده این کوچه با روح من خجالت ازت تا ابد می کشم منو بسته بودن تو رو میزدن زندگی با تو بس که شیرین بود شور چشمان مرا نظر زده اند تو زمین خورده ای جماعت پست خنده ها از ته جگر زده اند

زندگی با تو بس که شیرین بود شور چشمان مرا نظر زده اند تو زمین خوردی و جماعت پست خنده ها از ته جگر زده اند قلم افتاد دست بی هنران رنگ شب بر رخ قمر زده اند سیلی و میخ و تازیانه بر آن صورت و سینه و کمر زده اند بوته یاس نازنین مرا دست چین نه که با تبر زده اند حسین