منو
وفات حضرت معصومه (س)، حاج منصور ارضی

وفات حضرت معصومه (س)، حاج منصور ارضی

  • 3 تعداد قطعات
  • 8 دقیقه مدت قطعه
  • 555 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت وفات حضرت معصومه (س) با مداحی حاج منصور ارضی، سال 1395

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 8:04
    روزگار دلم به سامان نیست من کویرم، خبر ز باران نیست سخت با خود کنار می آیم ساختن با فراق آسان نیست غم کوری نمی خورد یعقوب یوسفش تا میان کنعان نیست در جوانی تو سر به راهم کن دم پیری زمان جبران نیست آدمیت گدایی از درِ توست آدم هر که نیست، سلطان نیست بی تو یا با تو گریه خواهم کرد فکر عاشق وصال و هجران نیست هیچ جایی برای ما مردم مثل قم نیست، چون خراسان نیست آخر کار می رسم به حسین آخر کار بین جانان نیست روزگارم خوش است پای غمش بر سرم مانده سایه ی علمش
  • 3:50
    قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده که دیده من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله با ضربه سیلی میانِ کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله بین در و دیوار با داغیِ مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد بر چادر من جای پانیست خاکی نگشته معجرم الحمدالله ما خاطراتی تلخ از بازار داریم باز است هرسو معبرم الحمدلله در کوچه تنگ یهودیها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدالله بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم محمل نگشته منبرم الحمدلله حرفِ سنان وشمر وخولی نیست اینجا دارم تمام ِ زیورم الحمدلله کنج خرابه آبرویم را نبُردند دشمن نگفته کافرم الحمدلله دور از وطن تشییع من چه دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند باشد تنِ من محترم الحمدلله تا صبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد
  • 2:50
    یک سال بعد از دوری مولا و سرور با شوق دیدار برادر رفت خواهر همراه جمعی از برادرهای خویشش حتی به همراهی خواهرهای خویشش تا بوی یوسف را شنید از نامه او آغاز شد با یک سفر برنامه او با این سفر کرده اطاعت از امامش بس او اطاعت آفریده با قیامش چشمش به دنبال رضا بود از ولادت این راه را طی کرد تا روز شهادت بار ولایت را به دوش خویش برداشت کوه رسالت را به دوش خویش برداشت مانند زینب در ادای دین کوشید در راه احیای مسلمانی خروشید اقدام او سرشار از روشنگری بود اصل قیامش با رضا همسنگری بود اخت الرضا حتی رضا را هم امان داد معصومه، مظلومیت او را نشان داد عباسیان رسوا شدند از این صلابت از این بصیرت، این شجاعت این مهابت در این سفر از ظلم و جور دشمن پست خواهر، برادرهای خود را داد از دست تنها نه از کف داد چندین یار مظلوم با زهر کینه شد در آن ایام مسموم بابای او از این شهادت خود خبر داد گو این خبرها را به هر صاحب نظر داد وقتی که او سکنی به بیت النور می کرد هر دم برادر را صدا از دور می کرد اینجا نه کهنه پیراهن بود و نه آهی نه یاد زخم حنجری، نه قتلگاهی اما به یاد کشته کرببلا سوخت با یاد داغ کوفه و شام بلا سوخت گاهی صدا می زد حسین، گاهی رضا را می خواند ماه مشهد و کرب و بلا را با یاد زینب جان به جان آفرین داد قول جنان در لحظه های آخرین داد آرام شد چون در دل قبری مطهر از پیش او سوی خراسان شد برادر جا دارد ای بانوی پاک آسمانی از ما سلامی محضر آقا رسانی ما هر چه داریم از ره معصومه داریم مهد تشیع را از این مظلومه داریم زنجیره شیعه به دست او بنا شد با او مدینه تا خراسان کربلا شد یاد آورم آن دم که گفتی جگرم سوخت من یاد لب تشنه تو بودم و رفتم

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    عالی

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی