منو
میلاد امام حسن عسکری (ع)، محمد رضا طاهری

میلاد امام حسن عسکری (ع)، محمد رضا طاهری

  • 10 تعداد قطعات
  • 10 دقیقه مدت قطعه
  • 1499 دریافت شده
مدیحه سرایی میلاد امام حسن عسکری (ع) با صدای محمد رضا طاهری، سید مجید بنی فاطمه و حسین طاهری، سال 1396

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 10:04
    الا که موسم شادی و همدلی آمد زمان ناد علیاً سینجلی آمد زمین سامره را سینه منجلی آمد دهم ولی خداوند را ولی آمد که دومین حسن از چهارمین علی آمد بر آن علی به گل روی این حسن صلوات ولّی ذات خدا شاه انس و جان است این جهان جان نه، که جان همه جهان است این چراغ اهل زمین ماه آسمان است این به جسم شرع و تن اهل دین روان است این امام ما پدر صاحب الزمان است این بر آن امام و بر این صاحب زمن صلوات چراغ دیده رخ دلربای این پسر است تمام عالم خلقت برای این پسر است چو ذات حق به دل خلق جای این پسر است دل شکسته دلان آشنای این پسر است سخن اگر به مدیح و ثنای این پسر است به صفحه و قلم و منطق و سخن صلوات وزیده بوی گل مهر او ز هر چمنی نیافریده خداوند همچو او حسنی خوشا زبان و خوشا منطق و لب و دهنی که در ثنای وجودش برآورد سخنی به یاد روش هر جا که هست انجمنی سزد که خلق فرستد بر انجمن صلوات سلام خلق و درود خدا به جان و تنش فدای لیلة میلاد و صبح آمدنش جمال آینه ی ذات حیّ ذوالمننش به باغ وحی دمد بوی گل ز پیرهنش وجود مهدی موعود سرو نسترنش به باغبان و بر این سرو نسترن صلوات ز پرده چهره چو بی‌پرده همچو ماه نمود دل امام دهم را به یک کرشمه ربود شهادتین ز لبهای جانفزاش سرود به فاطمه به علی بر ائمه گفت درود سپس بخواندن قرآن دهان چو غنچه گشود به آیه آیه قرآن بر آن دهن صلوات خدا ستوده به قرآن خود عیان او را رسول خوانده امام جهانیان او را ستوده حجّت حق صاحب الزّمان او را پدر گرفته در آغوش خود چو جان او را نهاده بوسه به حسن و لب و دهان او را بر آن لبی که ورا گشته بوسه زن صلوات سلام باد به جان و درود بر بدنت روان عیسی مریم ز فیض پیرهنت هزار موسی عمران به طور هم سخنت نشان بوسه داود بر لب و دهنت گرفته یوسف صدیق جان ز فیض تنت تو را ز جمله نبیّین به جان و تن صلوات ز آب جوی تو خضر وجود رخ شوید به شوق کوی تو پیر طریق ره پوید زمان به گردش خود گردد و تو را جوید بهشت لاله ی خود از دم تو می‌بوید ز زلف پر شکنت عطر تازه می‌روید به عطر تازه آن زلف پر شکن صلوات خوشا دلی که بود باغ جنّت غم تو خوشا گلی که گرفته است فیض از دم تو دل هزار سلیمان اسیر خاتم تو سلام بر تو و بر مهدی مکرّم تو ثنای تو است نه تنها به نظم "میثم" تو تو را ز پیر و جوان و ز مرد و زن صلوات
  • 4:26
    تو شاهی عبد تو منم ، جز تو به کی رو بزنم هر جا برم میگم که بنده ی امام حسنم باز میگم امشب با شادی عجب مولودی عجب میلادی من قلبم از غم آزاده آخه این سینه حسن آباده با تو آروم میشه دلی که سرگردونه عاشقونه برات با هر نفس میخونه یا حسن یا حسن ذکر گداییمونه مولانا حسن، حسن حسن یا مولا … دلم چه مبتلا شده کبوتری رها شده تو شب میلاد آقا زائر سامرا شده باز صحنت باید زیبا شه ضریحت نو تون مبارکت باشه من اونجا عقلم مدهوشه شبیه ارباب داری شیش گوشه الهی که بیام پابوس تو هر ساله دل بیتاب من به عشق تو می باله شب میلاد تو امام زمان (عج) خوشحاله با تو آروم میشه دلی که سرگردونه عاشقونه برات با هر نفس میخونه یا حسن یا حسن ذکر گداییمونه مولانا حسن، حسن حسن یا مولا …
  • 9:38
    الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها امیرُالحق، امیرُالعشق، امیرُالمومنینی تو خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو، نه اینی تو زبان شاعرانت می‌شوم، می‌پرسم از خالق چگونه آفریدت؟ کاین‌چنین شورآفرینی تو امیرالمومنینی تو... علی مولا علی، علی مولا علی گواهی می‌دهد خاتم، که خاتم‌بخشِ عشّاقی الا یا ایها السّاقی! سخاوت را نگینی تو امیرالمومنینی تو... علی مولا علی، علی مولا علی تو را نفسِ نبی خواندند و حیرانم، غدیر خم امیر است او؟ امیری تو؟ امین است او؟ امینی تو؟ امیرالمومنینی تو... علی مولا علی، علی مولا علی فقط بر "لافتی الا علی" باید پناه آورد چو با "لاسیف الا ذوالفقار"ت در کمینی تو در ایمان و نبرد و هر فضیلت، اولین هستی فقط در بازگشت از جنگ، حیدر! آخرینی تو چه جای حیرت او باید که شیر کربلا باشد اگر استاد پیکار یل ام‌البنینی تو امیرالمومنینی تو... علی مولا علی، علی مولا علی عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی عجب جسمی، عجب عقلی، عجب عشقی، عجب جانی عجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تو در آن غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه می‌خوانی؟ امیرالمومنینی تو... علی مولا علی، علی مولا علی عجب حلوای قندی تو، امیر بی‌گزندی تو عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی امیرالمومنینی تو... علی مولا علی، علی مولا علی
  • 7:49
    بر عکس شد، زمین به هوا نور می هد کِل می کشد فرشته، وسط شور می دهد از سفره ای که روح الامین سور می دهد خرما بزن که مزّه ی انگور می دهد امشب شراب، از مِیِ انگور عسکری است این سفره ی ولیمه به دستور عسکری است این حال خوش مباد که یک لحظه بد شود دستی دراز شد که بنا نیست رد شود امشب همان شبی است که باید رصد شود تنها نزن به آب قرار است مَد شود دریا بلند می شود و ماه می رسد ماهی به هیبت حسن از راه می رسد وقتی نمک علی است، شکر می شود حسن والشَّمس اگر علی است، قمر می شود حسن وقتی صدف علی است، گهر می شود حسن هر جا پدر علی است، پسر می شود حسن از حُسن خود دوباره خدا رونوشت زد قابش گرفت و سر در باغ بهشت زد جانم به این ربیع و به ایام شادی اش نقل است هشتمین خبر بامدادی اش چون اختصاص داشت به باب المرادی اش برداشت پرده از رخ دلبند هادی اش در شرحش از کرامت مازاد می نوشت کاتب مدام دست مریزاد می نوشت تا ساق عرش سلطه ی فرمانروایی اش مُهر نماز نقطه ی خود اتکائی اش ارباب جود سیره ی مشکل گشائی اش دلچسب ماست کنیه ی ابن الرضائی اش اقبال سائل از کرم افزایی اش بلند بر دوش حشر پرچم آقایی اش بلند نطق و بیان حریف سکوتش نمی شود تبعید، ساقط جبروتش نمی شود جز کربلا دعای قنوتش نمی شود جز اشک روضه، غالب قوتش نمی شود نشنیدی از علامت اهل یقین چه گفت از مؤمن و زیارت در اربعین چه گفت ماییم و حرص صحن مطلّای سامرا صلی علیک، حضرت والای سامرا حدّاقل از عرش معلای سامرا نان پرت کن برای گداهای سامرا یک التفات هم شده بر مستمند کن بنشین کنارِ ما و بگو و بخند کن صاحب قَرانی و به سوار و پیاده ات خواهم گذشت از سرِ خود با اراده ات هر روزِ هفته می رود این بنده زاده ات خدمت کند به خانه ای از خانواده ات من پا دوی بساط توام پنج شنبه ها جاروکش حیاط توام پنج شنبه ها ای پنج شنبه، جمعه ات آیا نمی رسد این قرن ها غروب، به فردا نمی رسد این بندِ شعر خوب نشد، با نمی رسد عرض دعای ما که به بالا نمی رسد دست خودت فقط گره را باز می کند آخر مگر پسر به پدر ناز می کند
  • 5:20
    گم کردم ‌‌‌‌‌دست و پامو شب شبِ مراده سامرا امشب آقا باز گدا زیاده تویی تویی معجزه ی هستی تویی تویی صاحب این عالم تویی تویی اهل کرم آقا تویی تویی وارث این پرچم برای پسرت دعا کن مردیم از صبوری همه موهامون سفید شد بسه دیگه دوری غوغا میشه مدینه از تو و قدمهات مثل حیدر می مونه خیلی برق چشمات تویی تویی جلوه نور حق تویی تویی سلاله زهرا منم منم عاشق و دلداده توی تویی دلبر بی همتا مدینه از آسمونش گل می باره امشب ستاره رو دامن ماه سر می زاره امشب بر می گردی یه روز با دعای زهرا کاش سرباز تو باشیم توو سپاهت آقا بیا بیا تا که نفس مونده بیا بزار ببینمت آقا بیا بیا خیلی دلم تنگه بیا بیا ای نفس زهرا آرزوی من همیشه دیدن نگاته خودت اینو خوب می دونی جون من فداته
  • 9:39
    نذر گل روی تو باید شهر را آذین کنند اسباب شور و شادی عشاق را تأمین کنند وقتی که یاری می رسد عطر بهاری می رسد شب های دی را با دمت شب های فروردین کند جانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم حسن کام تمام شهر با نام تو شیرین کنم در زیر طاق گنبدت آسمان گم می شود در پلکان بارگاهت ناز بر پروین کنم بین بهشت و سامرایت، سامرایت مال من اصلا نیازی نیست که عمری سبک سنگین کنم تو هر چه باشی شاهی و من هر چه باشم نوکرم این را همیشه روز و شب باید به خود تلقین کنم اعجاز ابیات کمیل باشد به لطف اهل بیت تنها کسی که شاعر کوی تو شد تحسین کنم حرف دلم را پیش از این ها خواجه شیراز گفت پس از لسان الغیب بیت دیگری تضمین کنم عمری ست تا من در طلب هر روز گامی می زنم دست شفاعت هر زمان در نیک نامی می زنم ای وارث ختمی مه و ای یادگار بوتراب خورشید عالم تاب من در عالم خاکی بتاب شأن رفیعت را بنازم ای عزیز فاطمه وقتی برای تو امام عصر می گیرد رکاب درک کمالت حضرت نوح نبی را کرده پیر شأنت عزیز مصریان از خجالت کرده آب گنجینه اسرار را در سینه داری از ازل با تو نمی خواهد بگردد شیعه دنبال جواب هم اسقفان هم راهبان تسلیم اعجازت شدند نه اهل معرفت که محتاج تواند اهل کتاب دلتنگ دیدار تو باشد حق تعالی زین سبب تصویری از روی تو را در عرش اعلی کرده قاب در لقمه های سفره ات گویا جلالت ریخته از برکت لطف تو سائل می شود عالیجناب حاجات اصحاب و موالی را نگفته می دهی محضوظ ابوهاشم شده از آن التفات بی حساب چشمان تو خلق بهشتی مثل سامرا کند احسانت از اهل جهنم نیز بردارد عذاب از هر در صحنت دری سوی خدا وا می شود پایین پا پیدا شود راهی برای فتح باب از واژه های خسته کاری بر نمی آید دگر شرمنده ام در شأن تو هرگز ندارم شعر ناب ناقابلی را چشمه ی مهر تو قابل می کند آخر مرا هم لطف بسیار تو دعبل می کند با دست تو وا می شود باب العطای دیگری دارد به تو رو می زند امشب گدای دیگری بی حد و اندازه کریمی چون کریم اهل بیت در رحمت و جود و سخاوت مجتبای دیگری هر آنچه می خواهی بگیر از من گدایی را مگیر من که ندارم جز در این خانه جای دیگری آقا جانم
  • 8:22
    تو شمع و من پروانه ام با غیر تو بیگانه ام رنگی ندارد پیش من اصلا حنای دیگری مسکین تو درد می زند مرغ دلم پر می زند روزی من کن از کرامت سامرای دیگری عطر خوش سیب از سوی شش گوشه تو می وزد داری به زیر گنبد خود کربلای دیگری فرش حریمت بالشم آنجا پر از آرامشم از غیر دست تو نمی گیرم دوای دیگری در جای جای بارگاهت رد پای مهدی است سرداب سامرای تو دارد صفای دیگری آقا جانم ذریه سلطان طوس آینه شمس الشموس دارد به دامن مادرت گویا رضای دیگری شیر درنده رام تو فتح الفتوح اقدام تو تو حیدر کراری اما از نمای دیگری مانند ذکر یاعلی نامت گره وا می کند ایوانت آقا کار ایوان نجف را می کند در فطرت ما ریشه دارد مهر پنهانی ما اسباب خدمت می شود افکار عرفانی ما از لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا دریافتیم باید که الگومان شود احکام قرآنی ما در قحطی انسان و انسان دوستی ای کاش که چون ریزعلی باشیم و باشد فصل دهقانی ما دل روی دل باید نهاد و شهر را آباد کرد ویرانی هم میهنان ماست ویرانی ما دفتر به پایان آمده اما حکایت باقی است مضمون سرازیر است در ابیات پایانی ما از پا درآورده ست داعش را نه تنها تیر و تیغ او را زمین زد عاقبت نیروی ایمانی ما ریز و درشت دشمن شیعه به خاک افتاده از سیلی سنگین برادرهای افغانی ما جایی برای عرض اندام سنان و شمر نیست وقتی قیامت می کند کیسان ایرانی ما بی شک شعار بعدی اش باشد فقط آل سعود فتح مدینه می کند قاسم سلیمانی ما خاکسترش بر باد داد بر دشمنانش یاد داد شوخی ندارد با کسی گردان طوفانی ما او خار چشم دشمن است فرمانده فیل افکن است پایان گرفت از همتش شب های بحرانی ما چشمش به فرمان ولی دلواپس سید علی چشم امید حضرت یار خراسانی ما جای شهیدان دفاع از زینبیه خالی است در سور و سات شادی و جشن و گل افشانی ما حال دل پیروز را سرمستی امروز را قبلا به زیبایی روایت کرده خاقانی عید است و پیش از صبحدم مژده به خمار آمده بر چرخ دوش از جام جم یک نیمه دیدار آمده
  • 8:42
    دوباره نسیم عاشقونه می بره دلای عاشقارو اونیکه هوای مستی داره میگیره برات سامرا رو شب شب دلبری هوا هوای نوکری دوباره دل پر تبم شیدا میشه تو دل آسمون میون همه کهکشون اونیکه دلش با تو نیست رسوا می شه شده قلب شیعیان حرم تو دلبرم گوشه ای از صحن تو کل ایران تا به گوش آسمون می رسه این زمزمه ای عزیز فاطمه ای حسن جان مولانا عسکری مولانا عسکری مولانا عسکری ای حسن جان همه نگاه ها سمت دستش همه ی دنیا بی قراره همه میگن این آقا کریمه آخه مث جدش سفره داره هر زمان اومدم در خونه تو در زدم تو برای عاشق شدن میدون دادی با تو من بهترم هوامو داری سرورم تو دل خراب منو سامون دادی کنار تو دلخوشم تا که عاشقت باشم تو بگیری دستمو جان جانان آقا هر زمانی که گره خورده کار من گفته مادرم بگو یا حسن جان مولانا عسکری ای حسن جان حالا که منم از عاشقاتم چه خوبه که داری تو هوامو دوباره به پای تو میفتم که بگیرم از تو کربلامو عطر سیب اومده دوباره دلم پر زده برای شب های زیارت بی تابم خیلی دلواپسم تو رو به عزیزت قسم منو برسون به ضریح اربابم آخه کی بجز حسین تو تموم عالمین تا همیشه می تونه باشه سلطان آقام شاه عالمه نور چشم فاطمه الهی فدات بشم ای حسین جان ارباب ارباب ارباب ای حسین جان ارباب مهربون ارباب مهربون ای حسین جان حسین حسین حسین حسین
  • 0:54
    حسین ای جانان امیر مستان تمنا دارم بیا جان بستان عالی درجات کشتی نجات قتیل العبرات ای آب حیات شاه عرصات جونم بفدات حسین حسین
  • 4:06
    باده ناب می طلبم جام شراب می طلبم جام شراب را فقط از ابوتراب می طلبم رویت رویت رویت جلوه نماست یاعلی کویت کویت کویت قبله نماست یاعلی خیبرشکن یاعلی مولای من یاعلی اسدالله الغالب یاعلی ابالحسن یاعلی مولا مولا یاعلی نغمه دلپذیر علی دلبر بی نظیر یا علی من الازل الی الابد زمزمه غدیر علی نامت نامت نامت عقده گشاست یاعلی بامت بامت بامت عرش خداست یاعلی جانم قربان نجف هستم حیران نجف ناد علی می خوانم رو به ایوان نجف مولا مولا یا علی مولا مولا یا علی ایوان نجف عجب صفایی دارد حیدر بنگر چه بارگاهی دارد علی علی

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی