- 1421
- 1000
- 1000
- 1000
زهر جفا تسکین لحظهی آخرین شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای مجید بنی فاطمه، سال 1386
متن شعر:
زهر جفا تسکین لحظهی آخرین شده
اشک غمم با خون لبم عجین شده
می بندم بارم رو با رازی که تو سینه دارم
یک دنیا یک دریا خاطره از مدینه دارم
ناله آخرم روضه مادرم
کاش می شد قلبمو به زینبم نشون بدن
قسمتم همینه بابا به کوچه جون بدم
حسن گنجینه راز فاطمه
زیبن من یادت میاد دنیا ما وفا نکرد
یادت میاد مادرمون برا خودش دعا نکرد
می پوشوند زخماشو با اشکی که رنگ شفق بود
پاک می کرد اشکامو با دستایی که بی رمق بود
روزا رو می شمرد قلبمو می فسرد
می دیدم تو بستر نگاش چه بیگانه بود
هنوزم می سوزم نمی دونم گناش چی بود
مادر من اسم تو شهادتین لاله هاست
تو سینمِ رازی که از کوچه ها میون ماست
شبهای اشک من برای تو چه نا تمومِ
چشامو می بندم انگاری که کوچه روبرومه
بسته شد راهمون تیره شد آسمون
صدای ناله ای تو کوچه ها شنفته شد
یک گل رازقی تو صورتت شکفته شد
متن شعر:
زهر جفا تسکین لحظهی آخرین شده
اشک غمم با خون لبم عجین شده
می بندم بارم رو با رازی که تو سینه دارم
یک دنیا یک دریا خاطره از مدینه دارم
ناله آخرم روضه مادرم
کاش می شد قلبمو به زینبم نشون بدن
قسمتم همینه بابا به کوچه جون بدم
حسن گنجینه راز فاطمه
زیبن من یادت میاد دنیا ما وفا نکرد
یادت میاد مادرمون برا خودش دعا نکرد
می پوشوند زخماشو با اشکی که رنگ شفق بود
پاک می کرد اشکامو با دستایی که بی رمق بود
روزا رو می شمرد قلبمو می فسرد
می دیدم تو بستر نگاش چه بیگانه بود
هنوزم می سوزم نمی دونم گناش چی بود
مادر من اسم تو شهادتین لاله هاست
تو سینمِ رازی که از کوچه ها میون ماست
شبهای اشک من برای تو چه نا تمومِ
چشامو می بندم انگاری که کوچه روبرومه
بسته شد راهمون تیره شد آسمون
صدای ناله ای تو کوچه ها شنفته شد
یک گل رازقی تو صورتت شکفته شد
تاکنون نظری ثبت نشده است.