- 1155
- 1000
- 1000
- 1000
دل من در تب و تابه
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای حسن خلج، سال 1389
متن شعر:
دل من در تب و تابه
دل من در اضطرابه
کوه غم رو شونه هامه
که مادر می خواد بخوابه
آتیشی تو دل به پا شد
که دیگه نشوندنی نیست
هر کی می اومد عیادت
گفت که زهرا موندنی نیست
سر سجاده که میره
می گیرم دل بی قراری
توی دریای قنوتش
سیل گریم میشه جاری
تا سحر لبریز آهه
تا سحر لبریز درده
هر دفعه به سجده میره
دنبال مهرش می گرده
می دونم حسن یه رازی
داره که به ما نگفته
می دونم می دونه مادر
برا چی همش می افته
نمی دونم چرا دیگه
حال مادر جا نمیاد
گاهی وقتا از تو سینش
نفسش بالا نمیاد
متن شعر:
دل من در تب و تابه
دل من در اضطرابه
کوه غم رو شونه هامه
که مادر می خواد بخوابه
آتیشی تو دل به پا شد
که دیگه نشوندنی نیست
هر کی می اومد عیادت
گفت که زهرا موندنی نیست
سر سجاده که میره
می گیرم دل بی قراری
توی دریای قنوتش
سیل گریم میشه جاری
تا سحر لبریز آهه
تا سحر لبریز درده
هر دفعه به سجده میره
دنبال مهرش می گرده
می دونم حسن یه رازی
داره که به ما نگفته
می دونم می دونه مادر
برا چی همش می افته
نمی دونم چرا دیگه
حال مادر جا نمیاد
گاهی وقتا از تو سینش
نفسش بالا نمیاد
تاکنون نظری ثبت نشده است.