- 1785
- 1000
- 1000
- 1000
آتشی افتاده از زهر جفا بر پیکرم
مرثیه سرایی حسین سیب سرخی در رثای امام حسن مجتبی علیه السلام
آتشی افتاده از زهر جفا بر پیکرم
درد غربت می چکد از ناله های آخرم
ماجرای غربت شیر خدا تکرار شد
در مدینه یک نفر حتی نباشد یاورم
در میان خانه ی خود هم غریب و بی کَسم
روی لب نام امیرالمؤمنین را می برم
ماجرای کوچه را هر لحظه تازه می کند
چادر خاکی مادر در کنار بسترم
ماتمی دیرینه دارم در میان سینه ام
سایه ی دستی بود در قاب چشمان ترم
وای مادرم، وای مادرم
وای مادرم، وای مادرم
آتشی افتاده از زهر جفا بر پیکرم
درد غربت می چکد از ناله های آخرم
ماجرای غربت شیر خدا تکرار شد
در مدینه یک نفر حتی نباشد یاورم
در میان خانه ی خود هم غریب و بی کَسم
روی لب نام امیرالمؤمنین را می برم
ماجرای کوچه را هر لحظه تازه می کند
چادر خاکی مادر در کنار بسترم
ماتمی دیرینه دارم در میان سینه ام
سایه ی دستی بود در قاب چشمان ترم
وای مادرم، وای مادرم
وای مادرم، وای مادرم
تاکنون نظری ثبت نشده است.