- 1556
- 1000
- 1000
- 1000
تویی غریب وطن چو مادر و پدرت
مرثیه خوانی شهادت امام حسن مجتبی (ع) با صدای حسن ذوالفقاری، سال 1379
متن شعر:
تویی غریب وطن چو مادر و پدرت
دلت شده خون که خون شده جگرت
ناله سر زد از دلت همسرت شد قاتلت
لاله زهرا حسن
به جسم پاک تو ای عزیز ختم رسل
نشسته تیر جفا به جای شاخه گل
حیف از آن گلگون بدن شد یکی تابوت و تن
لاله زهرا حسن
مصطفی می بودش چون گل که ریحان من است این
حافظ دین خدا و شرع و قرآن من است این
مرتضی می گیردش در بر که جانان من است این
فاطمه می بوسدش نور چشمان من است این
آن که دامان رسول و حیدر و زهرا جایش
جای دارد روز و شب جبریل بوسد خاک پایش
غربت آن نیست که از داغ جوان
پدر پیر شود همچو کمان
غربت آن نیست که سر بر سر نی
ره کند با سپه دشمن طی
غربت آن نیست که از ضربت سنگ
چهره از خون جبین گردد رنگ
غربت آن است که مردی مظلوم
شود از کینه همسر مسموم
غربت آن است که بعد از کشتن
بارش تیر ببارد به بدن
ز کودکی شده خون دل مطهر تو
که پیش چشم تو زد عدو به مادر تو
دست غم بر سر زدی
ناله بر مادر زدی
لاله زهرا حسن
سلام ما به تو و دل شکسته تو
مزار بی حرم و بقیع بسته تو
تربتت در آفتاب ای عزیز بوتراب
لاله زهرا حسن
متن شعر:
تویی غریب وطن چو مادر و پدرت
دلت شده خون که خون شده جگرت
ناله سر زد از دلت همسرت شد قاتلت
لاله زهرا حسن
به جسم پاک تو ای عزیز ختم رسل
نشسته تیر جفا به جای شاخه گل
حیف از آن گلگون بدن شد یکی تابوت و تن
لاله زهرا حسن
مصطفی می بودش چون گل که ریحان من است این
حافظ دین خدا و شرع و قرآن من است این
مرتضی می گیردش در بر که جانان من است این
فاطمه می بوسدش نور چشمان من است این
آن که دامان رسول و حیدر و زهرا جایش
جای دارد روز و شب جبریل بوسد خاک پایش
غربت آن نیست که از داغ جوان
پدر پیر شود همچو کمان
غربت آن نیست که سر بر سر نی
ره کند با سپه دشمن طی
غربت آن نیست که از ضربت سنگ
چهره از خون جبین گردد رنگ
غربت آن است که مردی مظلوم
شود از کینه همسر مسموم
غربت آن است که بعد از کشتن
بارش تیر ببارد به بدن
ز کودکی شده خون دل مطهر تو
که پیش چشم تو زد عدو به مادر تو
دست غم بر سر زدی
ناله بر مادر زدی
لاله زهرا حسن
سلام ما به تو و دل شکسته تو
مزار بی حرم و بقیع بسته تو
تربتت در آفتاب ای عزیز بوتراب
لاله زهرا حسن
کاربر مهمان