منو
شب سوم محرم، محمود کریمی

شب سوم محرم، محمود کریمی

  • 10 تعداد قطعات
  • 14 دقیقه مدت قطعه
  • 1362 دریافت شده
مداح : محمود كریمی
مناسبت مذهبی : دهه اول محرم
شخصیت : امام حسین (ع)
نوع قطعه : كل مجلس
مرثیه سرایی شب سوم محرم در رثای حضرت رقیه (س) با صدای محمود کریمی، سال 1395

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 14:11
    صد دانه یاقوت دسته به دسته بر روی دست و پایم نشسته صد داغ دیده دسته به دسته کنج خرابه یک جا نشسته خلخال دارم بر ساق پایم یاقوت ریزد از دستهایم از پای تا سر یاقوت دارم می ریزم آن را در پای یارم در دست مردی است یک گوشواره یاقوت بر آن از گوش پاره یاقوت جاری است از چشمهایم شد دامنم پر از اشکهایم من دستبند تازه نبستم رنگین کمان است بر روی دستم صد دانه یاقوت دسته به دسته بر روی دست و پایم نشسته صد سنگ از بام دسته به دسته بر صورتم خورد من دست بسته امروز طفلی خنده به لبهاش می رفت و دستش در دست باباش چیزی نگفتم او سنگ برداشت یاقوت سرخی روی سرم کاشت فریاد زد گفت من اهل شهرم بابا نداری من با تو قهرم خوابم گرفته طاقت ندارم جای گل سر، سردرد دارم آتش بریزند از بام تا کی تحقیر تا چند دشنام تا کی یادم نرفته خونه مدینه که خواهرم بود بانو سکینه کوچه به کوچه دشوار رفتیم بابا ندیدی بازار رفتیم دامان مرگم می گیرم امشب آیی نیایی می میرم امشب ،،،،،،،،،،،،،،،،،،، من که جدم علی به وقت نماز داد انگشتری به اهل نیاز مادرم فاطمه سه لیل و نهار نان افطار خویش کرد ایثار من خود آن گوشواره می دادم در به آن نا به کار می دادم پس بگو تازیانه کم بزنند دخترم دخترانه ام بزنند
  • 5:21
    یه موقع اومدی که من نایی ندارم ببخش که اسباب پذیرایی ندارم غصه سرم ریخته ببخش وضعم به هم ریخته ببخش بعد آتیش خیمه ها موهام یه کم ریخته ببخش قافله شهر شام رفت میون ازدحام رفت با گل سر بابا جون چند تا النگوهام رفت قافله شهر شام رفت میون ازدحام رفت با گل سر بابا جون یه مشتی از موهام رفت از این و اون سرت رو دست به دست گرفتم از نیزه ها آخر سرت رو پس گرفتم تموم کن اینجا سفر و حالا که اومدی نرو از تو موهات پاک می کنم با معجرم خاکستر و
  • 4:03
    گفت ای گروه هر که ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر نتوان نهاد پای به خلوت سرای ما شاه سلام علیک آقا سلام علیک برگردد آنکه با هوس کشور آمده سر ناورد به افسر شاهی گدای ما ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما شاه سلام علیک آقا سلام علیک
  • 8:05
    شبی که من جا موندم و وجودم و ماتم گرفت صدات زدم نشنیدی و تنها شدم گریم گرفت هر کاری کردم گریه نکنم نشد خواستم به لبهات بوسه بزنم نشد تار می بینم سرم سنگینه عجب دستی داشت خیر نبینه تار می بینم گوشم سنگینه عجب دستی داشت خیر نبینه بالا سرم رسید و گفت کجا می خوای فرار کنی موهام هی کشید و گفت حالا می خوای چیکار کنی هر چی دویدم تا که برسم نشد انقدر که هق هق بود تو نفسم نشد بیابون بود و من سرگردون با اون بی رحم نامسلمون تار می بینم سرم سنگینه عجب دستی داشت خیر نبینه زهرا اومد کمک ولی نشد برام کاری کنه دشمن نذاشت که مادرم ازم پرستاری کنه مادر می خواست آرومم کنه نشد موهامو اومد شونه بزنه نشد پای چشمام گل آتیشه دیگه تا زندم خوب نمیشه هر کاری کردم گریه نکنم نشد خواستم به لبهات بوسه بزنم نشد تار می بینم سرم سنگینه عجب دستی داشت خیر نبینه صد دانه یاقوت دسته به دسته بر روی دست و پایم نشسته صد داغ دیده دسته به دسته کنج خرابه یک جا نشسته بابا کجایی بابا کجایی که دختر تو تنها نشسته
  • 7:28
    روضه سر بسته تر بهتره گریه پیوسته تر بهتره وقتی که روضه دختره روضه خون خسته تر بهتره ای سادات می بخشید که روضه سنگینه چشمای سه ساله دیگه تار می بینه لال بشه روضه خون رقیه سیلی برده امون رقیه یا رقیه رقیه رقیه روضه خون گفت و من زار زدم هی سرم رو به دیوار زدم یاد بی بی خودم رو توی روضه کوچه بازار زدم ای سادات می بخشید که روضه مکشوفه خاکستر می ریختن رو سرش تو کوفه لال بشه روضه خون رقیه داره لکنت زبون رقیه یا رقیه رقیه رقیه روضه خون عمه قافله روضه هم روضه فاصله وای اگه دختری نیمه شب گم شه با پای پر آبله ای سادات می بخشید که این روضه داغه افتاده سه ساله با سر از رو ناقه لال بشه روضه خون رقیه مرده با تازیونه رقیه یا رقیه رقیه رقیه
  • 4:51
    میارم سوغات از کربلا تسبیح تا بگم ذکر حسین و با تسبیح آقا جون اینو شما به ما گفتی نفس المهموم لظلمنا تسبیح نفس سینه زنات گریه کنات روضه خونات عبادته همه دنیا می بینن محرما تو هیئتا قیامته می خوام قول بدم تو ماه عزا بیام اربعین پیاده تا کربلا همه یک دل و همه یک صدا یه موکب با هم می زنیم بین راه اللهم ارزقنا حرم شاه دین یل ام البنین پیاده اربعین این همه عشقی که تو دلا افتاد نعمتیه که خدا به عالم داد عاشق این جمله عراقی هام هلابیکم زوار ابو سجاد چای خوش طعمی که توی موکباست آب حیاته برامون ما داریم میریم حرم چون اربعین وعده داریم با آقامون توی جاده ها همه صف به صف میریم سمت بین الحرمین از نجف میگن زائرا با شور و شعف جهان یک طرف کرببلا یک طرف اللهم ارزقنا حرم شاه دین یل ام البنین پیاده اربعین
  • 9:15
    چوبی به لبت نشسته دیدم آی دندان تو را شکسته دیدم چشمان تو را پر آب دیدم وای دور سر تو شراب دیدم خونین شدن سرت رو دیدم جان کندن دخترت رو دیدم عباس کجاست تا نشیند رخسار کبود من ببیند باز باران با ترانه از دو چشمم دانه دانه می چکد بر روی دامن با بهانه بی بهانه عمه برگردیم خانه باز باران با ترانه با گوهرهای فراوان می چکد از چشم ابری نه توان ماند و نه صبری عمه برگردیم خانه یادم آید روز دیرین کودکی شاداب بودم هر زمان خوابم می آمد روی دوش گرم اکبر خواب بودم من عزیز شهر بودم دختر ارباب بودم با نشاط کودکانه عمه برگردیم خانه باز باران با ترانه از دو چشمم دانه دانه می چکد بر روی دامن عمه برگردیم خانه یادم آید در مدینه صورتم چون یاس بود و اقتدارم قد و بالای عمو عباس بود و دستهای مهربان مهربان بابام بر روی سرم بود و نه پایم پرورم بود به قول عمه زینب قد و بالا و حجابم مثل زهرا مادرم بود باز باران می چکد بر روی پایم لرزه دارد دستهایم عمه برگردیم خانه باز باران با ترانه از دو چشمم دانه دانه می چکد بر روی دامن عمه برگردیم خانه یادم آید در بیابان یک شب افتادم ز ناقه زجر زجرم داد تا از ره رسید و زلف هایم را کشید و آنچنان زد که از آن پس چشم هایم خوب چیزی را ندید و گوش من سنگین شد و رنگم پرید چشم و لب خونین شد و چیزی نگفتم او ولی زد بی بهانه عمه برگردیم خانه باز باران با ترانه از دو چشمم دانه دانه می چکد بر روی دامن عمه برگردیم خانه کیست این کشته که جان همه قربان تنش خاک صحرا، کفن و خون گلو، پیرهنش مصحف فاطمه در قلزم خون افتاده آیه آیه شده چون صفحه ی قرآن، بدنش چشم زهرا به سویش بود و گره خورد به هم پنجه ی قاتل و گیسوی شکن در شکنش او که با هر نفسش جان به مسیحا می داد چه گنه داشت که شد سنگ جواب سخنش
  • 1:34
    منتظر مانده ام تا بیایی ای که بر درد دل ها دوایی کجایی زحمت عمه شد زخم پایم جان بابا گرفته صدایم کجایی
  • 2:13
    شاه گفتا کربلا امروز میدان من است عید قربان من است، عید قربان من است مادرم زهرا در این گودال مهمان من است عید قربان من است، عید قربان من است شاه گفتا کربلا امروز میدان من است عید قربان من است، عید قربان من است خواهرم زینب پرستار یتیمان من است عید قربان من است، عید قربان من است
  • 7:14
    با شهیدانت جان ما هم به قربانت تو دلیل دم زدن و نفسم که دمی به تو برسم به نام عشق قسم تویی همه کسم با شهیدانت جان ما هم به قربانت منم آنکه ذره ذره ام، شده ام به عشق مقیم تو تو پناه کل وجودی و، منم اهل کهف رقیم تو ز خرابه های دلم زنم، در آستان عظیم تو به جهان نیامده سائلم، به عطای دست کریم تو شب و روز من شده آرزو، به خیال طوف حریم تو شده است روضه جنتم شرر شنیدن روضه ها رسد از فرا سوی آسمان قتل الحسین بکربلا با شهیدانت جان ما هم به قربانت همه صفات نفحات حسین، ملکوت بساط حسین قسم به ذات حسین، بهشت صراط حسین دل به تو دادم از بند عالم آزادم با شهیدانت جان ما هم به قربانت به خدای عز و جل قسم، نشوم جدا دمی از درت ز مدیح اصغرت عاجزم، چه رسد به رتبه اکبرت به تمام عمر گرفته ام، همه حاجتم ز برادرت سر من فدای سری که شد، روی نیزه در بر خواهرت رسدم هنوز ز کربلا، شب جمعه روضه مادرت که بمیرم از غم حنجرت، که سرت شد از بدنت جدا شده روضه ی لب دخترت، قتل الحسین بکربلا قتل الحسین بکربلا، قتل الحسین بکربلا با شهیدانت جان ما هم به قربانت غم شهد و شور و فراق و زده به دل شراره تو همه راه چاره من به یک اشاره تو جان من ارباب آقای بی کفن ارباب پدرم شود به فدای آن بدن به خاک تپیده ات که سه روز ماند و کفن نشد تن تا به عرش رسیده ات ز خوشی عمر بریده ام به عزای حلق بریده ات گل گریه هام شکفته از گل روی خار دویده ات دلِ دیده داغ برادر و کمرِ ز غصه خمیده ات لب شیر خواره ترک ترک، نرسید ساقی تشنه ها چو عمو فتاد به خاک و خون، قتل الحسین بکربلا قتل الحسین بکربلا، قتل الحسین بکربلا جان من ارباب آقای بی کفن ارباب تو دلیل دم زدن و نفسم که دمی به تو برسم به نام عشق قسم تویی همه کسم با شهیدانت جان ما هم به قربانت

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی