- 1056
- 1000
- 1000
- 1000
عاقبت آه کشیدم نفس آخر را
مرثیه خوانی شهادت امام محمد باقر (ع) با صدای محمود کریمی، سال 1392
متن شعر:
عــاقبت آه کشیــدم نفس آخـر را
نفس سوخته از خاطره ای پرپر را
روضه خوانی مرا گرم نمودی ای زهر
روضه ی آن همه گل ، آن همه نیلوفر را
آخرین حلقه ی شب های محرّم هستم
شکر ای زهر ندیدم سحـری دیگر را
باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است
باورم نیست تماشای تنی بی سر را
باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود
دیــدن ســوختن چـارقــد دخــتر را
غارت خود و عَلَم ، غارت گهواره و مشک
غـارت پیرهــن و غـارت انگشتر را
ذوالجناحی که ز یالش به زمین خون می ریخت
نیـزه هایی که ربـودند ســر اکبر را
آه در گوشه ی ویرانه که دق مرگ شدیم
تا کـه همبـازی من زد نفس آخـر را
کمک عمّه شدم تا بدنش خاک کنیم
بیـن زنجیر نهـان کرد تنی لاغــر را
چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم
سرخ دیدم بدنش... تکّه ای از معجر را
متن شعر:
عــاقبت آه کشیــدم نفس آخـر را
نفس سوخته از خاطره ای پرپر را
روضه خوانی مرا گرم نمودی ای زهر
روضه ی آن همه گل ، آن همه نیلوفر را
آخرین حلقه ی شب های محرّم هستم
شکر ای زهر ندیدم سحـری دیگر را
باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است
باورم نیست تماشای تنی بی سر را
باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود
دیــدن ســوختن چـارقــد دخــتر را
غارت خود و عَلَم ، غارت گهواره و مشک
غـارت پیرهــن و غـارت انگشتر را
ذوالجناحی که ز یالش به زمین خون می ریخت
نیـزه هایی که ربـودند ســر اکبر را
آه در گوشه ی ویرانه که دق مرگ شدیم
تا کـه همبـازی من زد نفس آخـر را
کمک عمّه شدم تا بدنش خاک کنیم
بیـن زنجیر نهـان کرد تنی لاغــر را
چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم
سرخ دیدم بدنش... تکّه ای از معجر را
تاکنون نظری ثبت نشده است.