- 654
- 1000
- 1000
- 1000
ای مدینه آفتاب حسن سرمد را چه کردی
مرثیه خوانی رحلت حضرت محمد (ص) با صدای احمد صالحی خوانساری، سال 1390
متن شعر:
ای مدینه آفتاب حسن سرمد را چه کردی؟
آن خدایی عبد آن عبد مؤیّد را چه کردی؟
جان جان عالم ایجاد احمد را چه کردی؟
از چه خاموشی بگو آخر محمّد (ص) را چه کردی؟
در کجا کردی تو پنهان آفتاب جان ما را
ای مدینه ای مدینه جامۀ نیلی به تن کن
یا امیرالمؤمنین جان دو عالم را کفن کن
گوهر اشک از دو چشم خود نثار آن بدن کن
پاک با دست محبّت اشگ از چشم حسن کن
کن نوازش از ره رأفت شهید کربلا را
فاطمه یکدم نیفتد نام بابا از زبانش
جان رسیده بر لب و از دست رفته جان جانش
جان رسیده بر لب و از دست رفته جان جانش
تیره تر از گوشۀ بیت الحزن شد آشیانش
هیزم آوردند جای دسته گل در آستانش
سوختند از شعلۀ آتش در بیت الولا را
می برد شمر ستمگر پیش چشم خواهرش
آن گلویی را که ختم الانبیا بوسیده است
متن شعر:
ای مدینه آفتاب حسن سرمد را چه کردی؟
آن خدایی عبد آن عبد مؤیّد را چه کردی؟
جان جان عالم ایجاد احمد را چه کردی؟
از چه خاموشی بگو آخر محمّد (ص) را چه کردی؟
در کجا کردی تو پنهان آفتاب جان ما را
ای مدینه ای مدینه جامۀ نیلی به تن کن
یا امیرالمؤمنین جان دو عالم را کفن کن
گوهر اشک از دو چشم خود نثار آن بدن کن
پاک با دست محبّت اشگ از چشم حسن کن
کن نوازش از ره رأفت شهید کربلا را
فاطمه یکدم نیفتد نام بابا از زبانش
جان رسیده بر لب و از دست رفته جان جانش
جان رسیده بر لب و از دست رفته جان جانش
تیره تر از گوشۀ بیت الحزن شد آشیانش
هیزم آوردند جای دسته گل در آستانش
سوختند از شعلۀ آتش در بیت الولا را
می برد شمر ستمگر پیش چشم خواهرش
آن گلویی را که ختم الانبیا بوسیده است
تاکنون نظری ثبت نشده است.