منو
شب سوم صفر 1403 - محمود و محمد کریمی

شب سوم صفر 1403 - محمود و محمد کریمی

  • 5 تعداد قطعات
  • 20 دقیقه مدت قطعه
  • 45 دریافت شده
مداح : محمود كریمی
مناسبت مذهبی : 3صفر
شخصیت : امام حسین (ع)
نوع قطعه : كل مجلس
مرثیه خوانی شب سوم صفر با صدای محمود و محمد کریمی، 1403

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 20:51
    روضه - ألا جانم تو را قربان، برادر بخوان قرآن؛ بخوان قرآن، برادر شرار سینه‌ی سوزان مارا به قرآن‌خواندنت بنشان، برادر به گیسوی تو دیدم، روز روشن شب وصل و شب هجران، برادر چرا با سنگ، فرقت را شکستند مگر تو نیستی مهمان، برادر تو را بین دو نهر آب کشتند دریغا با لب عطشان، برادر تمام کوفه خندیدند، دیدند مرا چون در غمت گریان، برادر تو رفتی؛ بی‌تو ذکر من، همین بود برادر جان! برادر جان! برادر از آن بر چوب محمل، سر شکستم که بودم با تو هم‌پیمان، برادر تو که صدبار از من، دل‌ ربودی بیا یک‌بار جان‌بستان، برادر تورا دشمن برد دارالاماره مرا در گوشه‌ی زندان، برادر دگر بعد از تو زینب، دل نبندد به باغ و لاله و بستان، برادر گلستان مرا در خون کشیدند مرا در دامن هامون کشیدند تو خورشید زمین و آسمانی که هم در موج خون، هم بر سنانی دلم را با نگاهت می‌ربائی سرم را با سر خود سایبانی تو با رووی به خون‌پوشید‌ه‌ی خود چراغ رهنمای کاروانی فدای غیرتت گردم برادر که با سر، ناقه‌ام را ساربانی تو نوک نیزه، قاری؛ من، مفسِّر بخوان قرآن که با من هم‌زبانی چه در مقتل، چه در مطبخ، چه بر نی مرا شمع دلی؛ خورشید جانی چرا صورت به خاکستر نهادی تو در این کوفه آخر میهمانی رخت پیدا و پنهان گشته در خون که بر نی، هم عیانی؛ هم نهانی جهان بر تو جفا کرد و ندانست که تو در جسم خود، جان جهانی بیا بر لاله‌های خود بنالیم که من چون بلبل و تو باغبانی سزد این بیت را بر نوک نیزه زسوز سینه‌ی زینب، بخوانی گلستان مرا در خون کشیدند مرا در دامن هامون کشیدند مرا تا شامیان دیدند در شام به اشکم فاش خندیدند در شام تمام شهر را بستند آزین بساط سرخوشی چیدند در شام به فرقم سنگ‌ها از چار جانب به جای لاله، باریدند در شام به‌جای تسلیّت برگرد سرها زنان شام، رقصیدند در شام به گردم هیجده خورشید خونین فراز نی، درخشیدند در شام خدا داند که زن‌های یهودی به فرقم خاک پاشیدند در شام تمام طائران گلشن وحی به‌سان جوجه، لرزیدند در شام زن و مرد و بزرگ و کوچک آن‌روز لباس عید پوشیدند در شام کف و دشنام و چنگ و تار و دف بود که بهر ما پسندیدند در شام دل شب بر دل من گریه کردند یتیمانی که خوابیدند در شام
  • 2:42
    شور - مانند اسیرهای ترک و روم آمده بین شام، زینب با رخت و لباس نامناسب رفته است در ازدحام، زینب ای خاک به سر که پابرهنه برداشته است گام، زینب حتّی احدی نگفت در شام ناموس خدا! سلام زینب ناموس یزید، پشت پرده امّا وسط عوام، زینب هر کوه که رفته، سنگ خورده همراه سر امام، زینب دنیا به کجا کشید کارش با شمر شد هم‌کلام، زینب پایش به چه مجلسی رسیده آن واجب الاحترام، زینب می‌دید سر بریده و طشت می‌دید شراب و جام، زینب با گوشه‌ی آستین گرفته روو از همه سرخ‌فام زینب امّا ز یزیدیان گرفته با خطبه‌اش انتقام، زینب ما جای همه به او بگوییم تاج سر ما، سلام زینب ناموس علی! خسته نباشی از ماتم ناتمام، زینب
  • 5:46
    واحد- محمد کریمی - به کربلا با دو چشم گریون میام به کربلا با حال پریشون میام زائر شما کمن زار الله یا سیدی یا اباعبدالله سوی کربلا میام غبار آلوده وقتی که امام ما چنین فرموده کوله باری از گناهشو می بخشن هر کی قدمی تو این مسیر پیموده به کربلا دلشکسته محزون میام توی خطر من گذشته از جون میام در پناهتم میون این راه یا سیدی یا اباعبدالله رو بال فرشته راهی افلاکم اما توی این مسیر چقدر غمناکم یاد لب تشنه حسین زهرا یاد تن افتاده به روی خاکم به کربلا با لبان عطشان میام یاد غم سالار شهیدان میام سینه می زنم می گم واویلا یا سیدی یا اباعبدالله ...
  • 5:55
    شور - خراب یک نظر از چشم نیم‌خواب توایم‎ به حال ما نظری که ما خراب توایم‎ سؤال ما به تو از حد گذشت؛ لب بگشا‎ که سال‌هاست که در حسرت جواب توایم‎ چه حد آن‌که توانیم هم‌عنان تو شد؟‎ همین سعادت ما بس که در رکاب توایم‎ عتاب تو کشد و ناز تو، هلاک کند‎ هلاک ناز تو و کشته‌ی عتاب توایم‎ عجب نباشد اگر از لبت به کام رسیم‎ که مست باده‌ی نازی و ما کباب توایم ز مهر روی تو داریم داغ‌ها بر دل‎ ستاره‌ی سوخته از تاب آفتاب توایم عیال پیر خراباتیان، خرابه‌نشین شده‌است حال خراباتیان خراب خراب
  • 3:57
    شور - روزگار بی‌تو، بی‌معنی بندگی بی‌تو، بی‌توحید عاقبت بی‌تو، بی‌رحمت روزگار بی‌تو، بی‌امّید تو نبودی، غرق تلاطم شده بودم توو شب دریا، گم شده بودم ابی‌عبدالله یا اباعبدالله قدر این حالو می‌دونم تا ابد از تو ممنونم من نمک‌گیر این‌خونم تووی این‌خونه می‌مونم از من این حالو که عاشقونس، نمی‌‌گیری چیزی که دادی به فقیرو، پس نمی‌گیری دل عاشق از خواستنت، خسته نمی‌شه دری که با دست تو واشه، بسته نمی‌شه ابی‌عبدالله یا اباعبدالله تربت لیلی از عشقه با همین تربت، پاکم کن کربلا، خاک عشّاقه بین عشّاقت، خاکم کن زندگیم بسته به موج پرچم عزاته برای من چایی روضه، آب حیاته بعد مردن هم، وقت رسیدن می‌شه تازه کفن که دستای منو بست، دست تو بازه ابی‌عبدالله یا اباعبدالله

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی