- 82
- 1000
- 1000
- 1000
شب چهاردهم صفر 1403 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شب چهاردهم صفر با صدای میثم مطیعی، 1403 - پیاده روی اربعین عمود 909
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
نجوا با امام حسین (ع)
-
روضه - غصه وغم، اشک و ماتم را به من دادی حسین بهترین های دوعالم را به من دادی حسین یازده ماه است کارم را معطل کرده ام خوب شد ماه محرم را به من دادی حسین هر زمان دم میدهم یعنی زتو دم میزنم نیستم عیسی ولی دم را به من دادی حسین خانه زاد کربلایم خانه ات آباد باد خانه ام آباد شد غم را به من دادی حسین پیش ختم الانبیا و پیش ختم الاوصیا همنشینی دو خاتم را به من دادی حسین من محرم تامحرم فطرس این خانه ام بال من افتاد بالم را به من دادی حسین من حسینیه شدم رخت سیاهم پرچمت ای به قربانت که پرچم را به من دادی حسین کار باباران ندارم گریه هایم رانگیر بهتراز باران زمزم را به من دادی حسین ریزه خواران محرم سفره دارعالمند سفره های چند حاتم را به من دادی حسین من کنار سفره های روضه ات آدم شدم توبه مقبول آدم را به من دادی حسین سررسید از حکایات من ودلبر من تا چه آید وسط دشت بلا برسرمن این زمینی است که فرمود مادر من کربلا جای تو و جای حسین دخترمن من قسم خوردم از شوق تو پرپر بزنم اگر امروز کنار نفس یارم هست همچنان کوه بدنبال علمدارم هست لشکر هاشمیان در پی هرکارم هست لطفشان درهمه خوابم بیدارم هست ترسم اوقات خوشم تار شود تو نباشی به خدا کار دلم زارشود اگر امروز رکابم شده زانوی قمر روی اکبرشده ماه شب من تا به سحر سینه قاسم تو گشته برایم چوسپر نیست دورروبرم از چشم پراز فتنه خبر ماه نیمه نشده خسته و دلگیر شوم هم صدای غم و هم ناله زنجیر شوم چند روزی نشده شام دلم تار شود غصه عالم و آدم به سرم بار شود اکبرت در نظر نیزه گرفتار شود تیرهم مدعی چشم علمدار شود پای من را زسرکوی تو دلبر ببرند ماه نیمه نشده از بدنت سرببرند
-
روضه - شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ساز با ناله ی ذرّیه ی زهرا نزنید سر مردان خدا را به سر نیزه زدید مرد باشید دگر سنگ به زنها نزنید به زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید دختران را به کنار سر بابا نزنید علی و فاطمه در جمع شما اِستادند پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید به اسیری که بود در غل و زنجیر زدید به یتیمی که دویده است به صحرا نزنید رقص شادی جلو محمل زینب نکنید پای سر بریده به زمین پا نزنید بگذارید برای شهدا گریه کنیم خنده بر داغ دل سوخته ی ما نزنید کشتن فاطمه بین در ودیوار بس است تازیانه به تن زینب کبری نزنید به تماشای سر پاک حسین آمده اید اینقدر دست به هنگام تماشا نزنید سخن «میثم» دل سوخته را گوش کنید دوستان غیر در خانه ی مولا نزنید شاعر : استاد غلام رضا سازگار
-
زمینه - قدم قدم موکبارو می گردم ستون ستون دنبال یه نشونه م کجای این جمعیتی که می خوام نمازمو پشت سرت بخونم مگه می شه، شبای درد و غم به سر نیاد؟ مگه می شه، حبیب من توو این سفر نیاد؟ ما رو اینجا امام عسکری صدا زده مگه می شه، پدر صدا کنه پسر نیاد؟ می دونم، که بین زائرا می دونم، میون مردمی می سوزم، توو آتیش غمت ای آقا، عمود چندمی؟ یا مهدی، عزیز فاطمه شاید الان تو جاده ای و شاید گوشه کنار موکبا نشستی دلم خوشه که این قَدَر می دونم تو هم کنار من تو جاده هستی شاید الان، به زائرای تشنه آب میدی یا توو موکب، مسافرا رو جای خواب میدی می شه باهم، یه بار بریم مزار مادرت مطمئنم، یه روز به این سوال جواب میدی این لشکر، به یاری خدا هرچیزی، براش فراهمه از کوفه، با پرچم علی می ریم تا، مزار فاطمه یا مهدی، عزیز فاطمه قبول دارم پیش تو رو سیاهم منو سیاهی لشکرت حساب کن ازین سپاه اربعینی آقا سربازای ظهورو انتخاب کن کی می دونه، توو قلبت این روزا چی می گذره؟ غم غربت، یا غصه ی نبود لشکره می دونم که، دلت ازم یه کم مکدّره ولی آقا، همیشه بخشش از بزرگتره می گردم، ولی مث شما محبوبی، نمی بینم آقا تا دنیا، حسینو نشناسه من از پا، نمی شینم آقا یا مهدی، عزیز فاطمه شاعر : محسن رضوانی
-
واحد - قربان داغ دلنشین تو قربان شور اربعین تو من هم به صحرای غمت سر میگذارم من اربعینها طاقت دوری ندارم بیقرارم آتشم زد لحن مظلوم صدایت آتشم زد خط به خط ماجرایت تا ابد در ظلمت شبهای دنیا میدرخشد کهکشان زخمهایت موج پرچم تو میبرد دلم را کربلاییام کن ای عزیز زهرا من بدم ولی تو بهترین امیری آمدم محال است دست من نگیری موجی از این دریا شدم من هم مجنون این صحرا شدم من هم ای فتح دلهای حزین فتحالمبینت در حیرتم از معجزات اربعینت اربعینت کربلایی میشوم با یک نگاهت از هیاهو میگریزم در پناهت میرسم تا سایهسار خیمهگاهت میشدم کاش از شهیدان سپاهت گریه بر غم تو چشمه حیات است عشق بیکرانت کشتی نجات است من بدم ولی تو بهترین امیری آمدم محال است دست من نگیری شاعر : دکتر محمدمهدی سیار
تاکنون نظری ثبت نشده است.