- 27
- 1000
- 1000
- 1000
عصر عاشورا محرم 1403 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی عصر عاشورا با صدای میثم مطیعی، 1403
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
زمزمه و مقتل - دوباره عاشورا شد، حسین تنها شد میون صحرا دور و برش غوغا شد تیر سه شعبه اومد از راه قلبت رو زیر و کرد مولا خون تو مثل رود جاری شد، به روی خاکا حدود ساعت سه از حال رفتیکشون کشون میون گودال رفتی هجوم آوردن اون که به مال حروم عادت کرده بریدن سرت رو قیمت کرده هجوم آوردن «برای غربتت بمیرم مولا، چه سخت جون دادی» همونی که پای صد تا نامه مُهر زد آروم آروم از گوشه با نیزه اومد آهت عرشو به گریه انداخت وقتی نیزه به پهلوت میخورد پهلوی زخمی مادر رو، به یادت آورد یه عده سکه واسه شمشیر داشتن یه عده اما چوب و سنگ برداشتن مسلمون نیستن یه عده تنها هلهله میکردن یه عدهشون با اینکه پیرمردن عصا برداشتن «برای غربتت بمیرم مولا، چه سخت جون دادی» صدا میزد آب با سنگ جواب میدادن با اینکه حتی به اسبا آب میدادن از زخم تیر و تیغ و نیزه زخم زبونشون سختتر بود ناسزاها همه تقصیرِ، بغض حیدر بود با گریه ابن سعد به لشکر میگه: تموم کنین کار حسینو دیگه سرش رو میخوام اول برید راحت کنید این مردو بعدش برید غارت کنید این مردو سرش رو میخوام «برای غربتت بمیرم مولا، چه سخت جون دادی» چقد طولانی شد کشتن ثارالله چرا این لشکر دست برنمیداره؟ آه آه از اون ساعتی که مردی سنگین کرد سینهشو آه یا رب جسمش رو با لگد برگردوند، به سمت زینب چِشم حسین داره سیاهی میره محاسنش رو تووی دست میگیره چه تیغ کندی یکی دو تا سه تا دوازده بار زد سرو نشون دادو توو لشکر جار زد حسینو کشتم «برای غربتت بمیرم مولا، چه سخت جون دادی» شاعر : سید مهدی سرخان
-
زمینه - محشری شد و خواهری با چشمای تار از بین گرد و غبار سر برادرش رو دید توو دستای یه نیزه دار ناله کشید با دلِ خونو، روضه میخوند، به روی خاکا از صدای، ناله خواهر این صدا موند، توو گوش دنیا «قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان، وَ الحَجَرِ وَ العَصا، مظلومٌ عطشانٌ بکربلا» بمیره برات خواهر تو، کو کفنت؟ غرق خونه بدنت با کینه کشتنت چقد نیزه شکسته توو تنت؟ حلقه زدن، دور سر تو جون میدادی، توی غریبی مثل تو نیست، دیگه شهیدی مثل تو نیست، شیب الخضیبی تو رو میزدن، فِرقَةٌ بِالسُّیُوف، فِرقَةٌ بِالرِّماح پیرم کرد روضه ی قتلگاه «قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان، وَ الحَجَرِ وَ العَصا، مظلومٌ عطشانٌ بکربلا» تا که صدای هلهله ها رو شنیدم سمت گودال دویدم قاتل تو رو سینه بود (سرت به روی نیزه بود) به قتلگاه دیر رسیدم هر کسی بود، پیِ ثوابو زخم تو بود، چه بی حسابو تشنه بودی، یه نانجیبی ریخت رو زمین، پیشِ تو آبو تو رو میزدن، فِرقَةٌ بِالْحَجَر (بِالْخَشَب)، فِرقَةٌ بِالْعَصَا پیرم کرد، روضه کربلا (بِاَبی الْعَطْشانْ حتّی مَضَی) «قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان، وَ الحَجَرِ وَ العَصا، مظلومٌ عطشانٌ بکربلا» نگران و تنها توی خون رها بودی زیر دست و پا بودی حتی به زیر خنجرم به فکر خیمه ها بودی پاشو ببین، آتیش کینه توی حرم، زده زبونه پاشو ببین، ناز رقیه رو میخرن، با تازیونه کشتنت داداش، فِرقَةٌ بالْحَجَر، فِرقَةٌ بِالسَّنان پیرم کرد روضه ی قتلگاه هرکجا برم من توی کوفه و حتی شام بلا میخونم روضه کربلا «قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان، وَ الحَجَرِ وَ العَصا، مظلومٌ عطشانٌ بکربلا» شاعر : محمدرضا رضایی
-
زمینه - ریان ابن شبیب جدمونو غریب گیرآوردن ریان ابن شبیب آبو واسه حبیب دیر آوردن تو شیب گودال سرازیز شد حسین پیر شد آخ ته گودال زمین گیر شد حسین پیر شد ریان ابن شبیب ذکر امن یجیب می گفت زینب ریان ابن شبیب رفتش شیب الخضیب زیر مرکب بلا سر زینب آوردن سَرو بردن بچه یتیما کتک خوردن سرو بردن ریان ابن شبیب می اومد بوی سیب از تو صحرا ریان ابن شبیب یک عده نانجیب کردن غوغا به عمه زینب جسارت شد جنایت شد قسمت زن ها اسارت شد جنایت شد
-
زمینه - حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم کنار تن بی سرت کاسه آب گذاشتم واویلا حسین جان تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه خداحافظی کرده با زینبت زیر نیزه واویلا صدا میزدم مادرت رو یا مظلوم نشون می دادم حنجرت رو صدا می زنم مادرت رو ای بی کس به دامن بگیره سرت رو یا مظلوم تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت الهی میمردم نمیدیدم اونقدر جسارت واویلا به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم ندیدی چشای ترم رو با غیرت شلوغی دور و برم رو به صحرا سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو واویلا حسین جان بمیرم گلوی بریده ت همیشه به یادم می مونه روی چادر سوخته من هنوز رد خونه واویلا سر تو که رو نیزه ها رفت یا مظلوم همش چادرم زیر پا رفت یا مظلوم جلو چشم نامحرما من افتادم پناه غریبیم کجا رفت یا مظلوم
تاکنون نظری ثبت نشده است.