- 233
- 1000
- 1000
- 1000
ظهر تاسوعا 1403 - حنیف طاهری
مرثیه خوانی ظهر تاسوعا با صدای حنیف طاهری، 1403
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - دستاشو وقتی که بالا می گیره ضامن دعای مستجابشی مادرم خیلی خدا رو دوست داره ولی انگار تو طرف حسابشی برا اینکه سفره ت اعیونی باشه تموم دار و ندارشو می داد غیر وقتی که دیوار تکیه شد ندیدم چادرشو تو دست باد یادمه از اولش تو خونمون بچه ها با عشق تو شدن عجین مادرم تک تکمونو بیمه کرد بیمه مادرتون ام البنین خدا رحمتش کنه تو روشه ها بابام اسمتو همش می زد صدا وقتی کارد به استخونش می رسید قسمش اسم تو بود پیش خدا جوونای قد بلند کوچمون اونایی که رفتن و شهید شدن تکیه شون به پرچم سرخ تو بود که پیش فاطمه رو سفید شدن وقتی دنیا رو سرم خراب میشه وقتی هیچ کس دیگه واسم نمونه میام و زل می زنم به عکس تو هنوزم پیدا می شه سقاخونه ناامیدی ام امیده وقتی که قبله حاجت هر مرد و زنی توی رفع هم و غم برای تو شیعه فرقی نداره با ارمنی همه امید بچه ها به آب شد همون مشکی که رو دوش تو بود تشنه بودن نه فقط تشنه آب دلشون تنگ یه آغوش تو بود
-
زمینه - پسری ز سوره هل اتی قمری ز جلوه لافتی قدمی ز قدرت مرتضی ثمری ز بیشه اولیاء به تنش تجلیی لا تخف به جمال آیه ما کشف که به یک نگه بکند تلف همه خیل لشکر اشقیا ز سر حضور تو کاف و نون شده در اسارت ما یکون ز شرار عشق تو بی سکون شده بحر و خشکی و ماسوا به کمال علم تو معترف به جمال عشق تو منعطف به حریم خاک تو معتکف همه فوج وافر انبیاء یا ابوفاضل تو شهید دست و زبان شدی به تموز خیمه خزان شدی تو درخت سرو روان شدی که دو شاخه شد ز تنت جدا هله ای امید مسیحیان هله مقتدای عبیریان هله باب حاجت سائلان هله ای سبو کش نینوا همه شیرها سگ کوی تو همه مست سبوی تو همه کشته روی تو همه گرم گفتن مرحبا به ازین پسر به ازین قمر به ازین محاسن بی شمر عجب از قدش عجب از تنش ز ابوالفضایل کربلا به دو زلف همچو قصیده ات به دو سیب دیده چیده ات تو به آن دو دست بریده ات که ز کار ما گرهی گشا یا ابوفاضل
-
زمینه - به دست قلم توسل کن به شال علم توسل کن اگه دلخوری از همه دنیا عزیز دلم توسل کن برا حل مشکلات اعظم توسلات ذکر ابوفاضله مرهم این غصه ها درد داری دوا ذکر ابوفاضله اسم اعظمه ابوالفضل رافع غمه ابوالفضل زبونزد خوبای عالمه ابوالفضل الدخیل یا اباالفضل بیا چشاتو پر از در کن حرم رو فقط تصور کن اگه حاجتت رو داد ابوالفضل از ام البنین تشکر کن قیامت محشره همه میگن آخر مرام ابوفاضله با دست خالی بیا به قول عراقیا امام ابوفاضله چه سقاییه ابوالفضل ببین چه خوش قد و بالاییه ابوالفضل
-
شور - از شریعه تا خیمه هامون خیلی راه نیست پس کو عمو جون ؟ اگه عمو بیاد به خیمه همه دوباره جون می گیریم اگه عمو نیاد خدایا همگی از عطش می میریم ای امون از دست مردم نمک نشناس دم می گیریم با هم این عمی العباس
-
واحد - سفرنامه باران رسیده به علمداری طوفان به مردانه ترین صحنه میدان رسیده به اباالفضل رسیده به لب کودک عطشان به شرمندگی ساقی طفلان رسیده به اباالفضل آه رود خروشان زد دل به دل دریا آب نوحه گری کرد از داغ لب سقا یا ساقی العطاشا سفرنامه باران به جانسوزترین گریه رسیده به آن اشک که از مشک چکیده رسیده به اباالفضل آه ادرک اخا گفت تا از سرِ زین افتاد آه مادرش آمد تا روی زمین افتاد
-
واحد - ای مشک نریز آبرویم بر باد مده تو آرزویم افلاک، سبو، گرفته سویم بر خاک نریز آبرویم ای مشک کسی ندیده از ناس در رزمگه التماس عباس سیراب ز آب خوشگواری اما ز حرم خبر نداری امروز دو عهده ام به دوش است هم ساقی نازنین دینم هم ساقی چند نازنینم هم حامی حامیان دینم امروز که در دلم خروش است ای مشک دو عهده ام به دوش است هم حامی حامیان دینم هم ساقی چند نازنینم افسوس که من گناه کردم بر آب روان نگاه کردم هر چند که آب را نخوردم کف در خنکای آب بردم این دست ز تن بریده بادا ز حدقه برون دو دیده بادا کفاره لمس آب این است خوش باش که عاشقی همین است شاعر : محمد حسین صادقی
-
تک - یار ما یار وفادار ما یاور آزاده سید الحرار ما مسیح زهرا که گفت زنده کند مرده را دم علمدار ما ای جان که از مسیر حسین یک قدم جدا نشد دستاش جدا شد از بدنش از علم جدا نشد تکرار کراری اسطوره ایثاری در معرکه می گفتن به به چه علمداری سقای شهید ابوالفضل آخرین امید ابوالفضل جان ما قبله و قرآن ما ساقی نام آور سید العطشان ما شکر خدا از ازل خورده به مویش گره حال پریشان ما چشماش تا وقت خوردن تیر از حرم جدا نشد دستاش جدا شد از بدنش از علم جدا نشد جان ثاراللهی تو دست یداللهی در معرکه می گفتن شیر اسداللهی سقای شهید ابوالفضل اخرین امید ابوالفضل
-
شور - علمتو بالا بگیر بالاتر بالاتر کسی ندیدم از خودت سقاتر قوت من و سپاه من دلشده من و رام من چشم تو نور نگاه من ماه من نگاه تو برای من دریاست ببین لب حرم چقدر غوغاست چادر به سر رقیه وایساده اگه یه روز نباشی واویلاست ماه روی تو از همه زیباتر زیباتر ای همه تاب و توان من سایه امن و امان من بشنو خروش و فغان من جان من من و تو از قدیما هم دردیم با این که عمرمونو سر کردیم به خاطر رباب پاشو بیا با هم به خیمه برگردیم امان ازین دلای بی احساس ازین جماعت نمک نشناس سکینه چشم به راهته ای وای می خونه عمی العباس
-
نوا - الان انکسر ظهری و قلت حیلتی
-
شور - به کی سپردی علم و به کی سپردی حرم و بدون تو کار خیمه تمومه کجا میری ای قمرم میشکنه بی تو کمرم اونی که تو مشکته ابرومه پناه خیمه ها و سردارم رفت خدا ببین همه کس و کارم رفت حسین بی برادرش میمیره واسه یه قطره اب علمدارم رفت ستون خیمه حرم برادرم عباس به من بگو برادرم برادرم عباس صدا پیچیده تو حرم دیگه علم افتاد خبر رسید میون خیمه خواهرم افتاد به خون نشسته نظرت زدن عمودی به سرت قد رشید تو نقش زمینه خون سرت بند نمیاد کسی دیگه اب نمیخواد به انتظارت نشسته سکینه اینا دل حرم رو از جا کندن پاشو ببین دارن به چی می خندن تو میگی از رقیه ای شرمنده منم میگم که بچه هام شرمندن دیگه یه قره اب خوش نمیخوره زینب اتیش میفته بعد تو رو چادر زینب نذار جلو چشم ترم وا بشه پاشون به حرم پاشو که خیمه پناهی نداره حرومیا سر میرسن همین الان دختر من باید که گوشوارش و در بیاره
تاکنون نظری ثبت نشده است.