منو
اول محرم 1400 - سید رضا نریمانی

اول محرم 1400 - سید رضا نریمانی

  • 10 تعداد قطعات
  • 5 دقیقه مدت قطعه
  • 46 دریافت شده
مرثیه خوانی شب اول محرم با صدای سید رضا نریمانی، 1400

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 5:39
    یا سید الاحرار از احرار کن ما را سردار بی سر از کرم سرشار کن ما را گرچه ریا بد نیست پای روضه ها اما از نوکران خالص دربار کن ما را هیهات منا الذله ات را باز جاری کن ظلمت ستیز و ضد استکبار کن ما را وقت اذان گریه شد خرما نمی خواهی میلت اگر که می کشد افطار کن ما را آه ای طبیب درد های لاعلاج ما دارو نمی خواهیم ما بیمار کن ما را یک سال هر شب خواب ما شبهای هیات بود ماه محرم آمده بیدار کن ما را ما را مینداز از قلم در مردم چشمت تحت الشعاع خویش مردم دار کن ما را بی معرفت بودیم گر کم خواستیم از تو ما کم طلب کردیم تو بسیار کن ما را عباس را بفرست ما را هم حسینی کن مثل زهیرت محضرت احضار کن ما را
  • 3:44
    سازش نباید کرد با هرکس علیه توست با هرکه دم زد از تو سازش کار کن ما را از سفره های عشق نان شبهه را بردار با لقمه نذریت سفره دار کن ما را کاری بکن اولادمان هم نوکرت باشند در گیر و دار نوکری تکرار کن ما را قحطی به ملک ری زده ما نیز خشکیدیم با چند قطره اشک گندم زار کن ما را آتش بزن خاکستر ما را بده بر باد با سوز گریه گرمی بازار کن ما را گفتند بالای سر نوکر تو می آیی نوکر بساز و لایق دیدار کن ما را جنت تویی رضوان تویی پس در جنان با خود همسایه دیوار به دیوار کن ما را آدم ز یمن نیم قطره اشک آدم شد فضلی کن و از اشک برخوردار کن ما را حریت حر بر خطا کاران عنایت کن یاسید الاحرار از احرار کن ما را شاعر: سعید توفیقی
  • 2:08
    خورشید اگه خاموشه حق داره یک دنیا سیاه پوشه حق داره مادر اگه بیهوشه حق داره آخه شمر حق نداشت توی موهات دست ببره حق داره آخه شمر حق نداشت هر چی تنت هست ببره حق داره
  • 7:02
    دارالاماره یا که بستر، فرق دارد مرگ اینچنین در پایِ باور فرق دارد از باد فهمیدم که می آیی به سویم اعجازِ آن زلف مُعَطر فرق دارد از های هایم جایِ من را کوفه فهمید شرمندگیِ مَرد آخر فرق دارد در خواب بر من مژده داد و گریه می کرد دلواپسی هایِ پیمبر فرق دارد نامِ پسرهایِ تو گفتم سنگ خوردم در کینه هاشان نامِ حیدر فرق دارد گفتم به طوعه تا که پشتِ در نیاید هر چند می دانم که این در فرق دارد برگَرد می بینم که زینب با تو گوید چشمانِ نامحرم برادر فرق دارد باشد سرِ عباس هم اینجا بیاید اما حسابِ چند دختر فرق دارد یک کاروان از نیزه و یک شهر از سنگ در بینِ سرها باز یک سر فرق دارد سر کوچک است و سنگ ها خیلی بزرگ اند ای کاش میگفتند اصغر فرق دارد تیری که می چرخد جراحاتش عمیق است تیر سه شعبه جنسَش آخر فرق دارد از بام اُفتادم زمین و روضه خواندم اُفتادن از زین پیشِ خواهر فرق دارد فرقش هزار و نُهصد و پنجاه زخم است از زخم ها هم زخمِ حَنجر فرق دارد نه پُشتِ در، نه کوچه، گیسویش ندیدند اما کنارَت حالِ مادر فرق دارد شاعر : حسن لطفی
  • 4:48
    چه سخته تنها شدن،‌ کجا کشید کار من درد یه مرد رو ببین،‌ پناه آوردن به زن از خونه بیرون می زنم تا آتیشی بر پا نشه تا باز دوباره پشت در دستی روی زن وا نشه بد میزن خیلی اینا بد دهنن برای این بی غیرتا،‌ فرقی نداره مرد و زن کوفه نیا ناموس مرتضی کجا‌ نگاه این بی غیرتا، کوفه نیا من که شدم پرپرت باشه فدای سرت هر چی که سیلی زدن هی گفتم آه دخترت سنگینی دستای این بی غیرتا رو که دیدم من تازه اوج غربت بابات علی رو فهمیدم بد میزنن با سیلی تو صورت من این دستا سنگینه برا صورت معصومه ی زن آه مادرت قربون اون چشم ترت اینجا نیا با دخترت بد زدنت، جلو چشای پسرت
  • 9:49
    بچگی هامو یادمه با غم تو به سر شده اون پسر کوچیک حالا بزرگ شده پدر شده هی یادش بخیر چه ذوقی می کردم با پیرهن سیاهه ی یادش بخیر یه تکیه می شد پاتوق محرما هی یادش بخیر صفا داشت چقدر گریه های بی ریا هنوزم که هنوزه برات کم نمیذارم هنوزم که هنوزه واست ابر بهارم هنوزم که هنوزه خیلی دوست دارم خیلی دوست دارم امام حسین من خیلی دوست دارم امام حسین من مادر من محرما زنجیر و سنج بهم می داد بهم می گفت گلم چقدر پیرهن سیاه بهت میاد هی یادش بخیر رو دوش بابام سینه می زدم برات هی یادش بخیر بهم شال می دادن تو مجلس عزات هی یادش بخیر دلم لک زده واسه شلوغیات هنوزم که هنوزه همه دور تو هستیم هنوزم که پای روضه نشستیم هنوزم که هنوزه خیلی دوستت دارم خیلی دوست دارم امام حسین من خیلی دوست دارم امام حسین من یادمه مادرم میگفت تربت کربلا شفاس هر چی داریم تو زندگی از صدقه سر آقاس هی یادش بخیر یه بچه توی هیئتش شفا گرفت هی یادش بخیر یکی اومد و حاجت از خدا گرفت هی یادش بخیر یه حسرت به رزق کربلا گرفت هنوزم که هنوزه دوای همه اینجاس هنوزم که هنوزه شفا خونه دنیاس خیلی دوست دارم امام حسین من خیلی دوست دارم امام حسین من
  • 5:26
    میبینم از بالای دارالعماره دریای خون میبینم باغ لاله ت میشه اسیر دست خزون میبینم میبینی تو دشت غربت داغ جوون پدر و مادرم فدات میباره چشم من برات برگرد پدر و مادرم فدات تو رو خدا با بچه هات برگرد پدر و مادرم فدات به خاطر مخدرات برگرد کوفیا دارن نقشه واسه غنیمت برگرد پیچیده اینجا حرف آتیش و غارت حسین نیا به کوفه حسین نیا به کوفه میشمارم امضاها رو پایین این دعوت نامه ها میبینم نیست بین این هیجده هزار تا یک باوفا میخونم با گریه پسر عمو جان کوفه نیا به پا شده یه قائله بازار کوفه محشره برگرد میبینم آخه حرمله داره سه شعبه میخره برگرد اگه میخوای که قافله بازار شامیا نره برگرد برگرد آخر این راه میره طرف گودال برگرد که علی اصغر تشنه میشه و بی حال حسین نیا به کوفه حسین نیا به کوفه تنها و بی کس غیر از طوعه کسی در روم وا نکرد یاد حیدر افتادم راهی تو کوچه پیدا نکرد نفرین به دنیا که با آل حیدر خوب تا نکرد به خدا رسم کوفیا دلمو از جا میکنه برگرد یکی دارن که سیلی رو مث مغیره میزنه برگرد میبینی جای دستشو که روی صورت منه برگرد سیلی خوردم و دیدم خیلی سنگینه این دست غصه م برای زینب گریه م برای رقیه س
  • 5:26
    غروب اومد باز تک و تنهام نمیریزن بی دلیل اشکام که دل خونه از غربت مولا کوفه من دارم.... با دردام نامردا من یه مهمونم من مسلمونم، کو مرام و غیرت نامه دادن بیاد آقا از حسین حالا میکشم خجالت تو بازار کوفه میسازن وای من سرنیزه برا ارباب چه کابوسی داره از حالا وای من دخترت پرید از خواب بمیرم وقتی علی اصغر وای من میگیره سراغ از آب واویلتا،‌واویلتا،‌ واویلتا نماز آخر که بر پا شد،‌ جماعت بود و فرادا شد سر من تو کوفه دعوا شد،‌ دیدم کوچه از هر طرف وا شد کوچه ها تنگ و بن بسته راه من بسته، تازگی نداره دشمن داغ حیدرو، روضه درو هی به روم میاره داره انگار روضه ی کوچه وای من پیش روم میشه تکرار یه لشکر با دشنه و شمشیر وای من صف بستن تو این بازار حسین جونم از هر جا شد برگرد وای من تو کوفه قدم نگذار واویلتا،‌واویلتا،‌ واویلتا
  • 6:41
    من تو رو از ناله و اشکای روضه‌های خونگی میشناسم تو خیلی حق به گردنم داری من تو رو از بچگی می شناسم از اون شبا که مادرم با اشک نذری روضه‌هاتو هم میزد پیرُهن مشکی تنم میکرد عاقبت منو رقم می‌زد آقاجون نداره گریه هام ثمر دل خرابمو بخر یه کربلا منو ببرای رفیقم از قدیم حسین حسین حسین حسین حس و حال زندگیم حسین حسین حسین حسین من همونم که با دعات آقا چشماشو وقف روضه هات کرده هر موقع هر کجا اسمتو بردن نشسته و گریه برات کرده گریه دوای دل آشوبه،‌ دنیای بی گریه چه دلگیره این روزا میشینمو با گریه به عکاسی حرم میشم خیره آقا جون خودت یه کاری کن برام با بغض و اشک تو چشمام میدم به کربلا سلام تشنه ی زیارتم حسین حسین حسین حسین عاشق شهادتم حسین حسین حسین حسینای رفیقم از قدیم حسین حسین حسین حسین حس و حال زندگیم حسین حسین حسین حسین چقد با بچه‌های همسایه،‌ چشامونو به گریه انداختیم با چادرِ سیاه مادرها،‌ توو کوچه‌ها حسینیه ساختیم هر دفعه تو کوچه زمین خوردم، مادر من که می‌رسید از راهبه زیر لب می‌گفت بمیرم من برا زمین خوردن ثارالله آقاجون فدای زخم حنجرت فدای جسم بی سرت فدای اشک خواهرت ای غریب کربلا حسین حسین حسین حسین رفتی زیر دست و پا حسین حسین حسین ای رفیقم از قدیم حسین حسین حسین حسین حس و حال زندگیم حسین حسین حسین حسین
  • 6:26
    دوباره آه و گریه و زاری دسته و پرچم و علمداری پیرهن مشکی تنم کردم برای این دوماه عزاداری ممنونتم گذاشتی با تو آشنا باشم اجازه دادی بین جمع نوکرات باشم الهی قسمتم کنم امام رضا جانم اربعین امسالم تو راه کربلا باشم با تموم نوکرا دوباره قرار ما ستون هزار و یک موکب امام رضا حسین وای بابام با اشکای چشاش آقا دستمو تو دستات گذاشت آقا منم سپرد دست علی اکبر گفت که هواشو داشته باش آقا اگه قبول کنی برات فدایی آوردم پسرمو اینجا برای گدایی آوردم کم آقا ولی به قدر وسعم امسالم برای روضه ی تو قند و چایی آوردم با دو تا چشم ترم به نیت مادرم روزی کنی اربعین پیاده میام حرم حسین وای یه عده خیلی غصه تو خوردن برای روضه ت علم آوردن خدا بیامرزه اونایی رو که سینه میزدن برات مُردن کاش رفیقام تو لحظه ی جون دادنم باشن روضه خونا موقع غسل و کفنم باشن الهی که گریه کنای خواهرت زینب تو اربعین کربلا یاد منم باشن بیا و همین یبار کارامو به روم نیار از بساط نوکری تو منو نذار کنار

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی