- 608
- 1000
- 1000
- 1000
ای چراغ کلبه من از چه بانو خفتهای
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای حسن خلج، سال 1390
متن شعر:
ای چراغ کلبه من از چه بانو خفتهای
دیده بگشا جان حیدر دوباره سوسو بزن
فاطمه فاطمه
از چه رخ می پوشی از من ترک من را گفته ای
خنجر مژگان خود بر زخم تو در تو بزن
از روزی که پا روی چشمام گذاشتی
روز خوش تو زندگیت داشتی نداشتی
می دونم خونه حیدرخیلی سختیا کشیدی
ناز پرورده پیمبر چه بلاها که ندیدی
کن حلالم فاطمه از علی دلگیر نشو
دیگه خوب شو بعد از این ذره ذره پیر نشو
فاطمه آرام حیدر
یه نگاه به زینبت کن رنگ و رویی نداره
آخه من با چار تا طفل قد و نیم قد چه کنم
این حسین که رو سینت هی میاد سر میذاره
آخه من با این همه غصه بی حد چه کنم
آشنای من منو غریب نذاری
این مریض عشق و بی طبیب نذاری
یاس من شد لاله کاری شد کبوترم قناری
ای خدا غریب تر از من رو زمین داری نداری
ای خدا صبرم بده فاطمه بی تاب شده
شمع جانش رو ببین قطره قطره آب شده
متن شعر:
ای چراغ کلبه من از چه بانو خفتهای
دیده بگشا جان حیدر دوباره سوسو بزن
فاطمه فاطمه
از چه رخ می پوشی از من ترک من را گفته ای
خنجر مژگان خود بر زخم تو در تو بزن
از روزی که پا روی چشمام گذاشتی
روز خوش تو زندگیت داشتی نداشتی
می دونم خونه حیدرخیلی سختیا کشیدی
ناز پرورده پیمبر چه بلاها که ندیدی
کن حلالم فاطمه از علی دلگیر نشو
دیگه خوب شو بعد از این ذره ذره پیر نشو
فاطمه آرام حیدر
یه نگاه به زینبت کن رنگ و رویی نداره
آخه من با چار تا طفل قد و نیم قد چه کنم
این حسین که رو سینت هی میاد سر میذاره
آخه من با این همه غصه بی حد چه کنم
آشنای من منو غریب نذاری
این مریض عشق و بی طبیب نذاری
یاس من شد لاله کاری شد کبوترم قناری
ای خدا غریب تر از من رو زمین داری نداری
ای خدا صبرم بده فاطمه بی تاب شده
شمع جانش رو ببین قطره قطره آب شده
تاکنون نظری ثبت نشده است.