منو
وفات حضرت زینب (س) 94 - حنیف طاهری

وفات حضرت زینب (س) 94 - حنیف طاهری

  • 6 تعداد قطعات
  • 29 دقیقه مدت قطعه
  • 381 دریافت شده
مرثیه خوانی وفات حضرت زینب (س) با صدای حنیف طاهری، 1394

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 29:19
    روضه - حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی غریب تا که نمانَد حسینِ بی‌عبّاس به جای خواهری آنجا برادری کردی گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو؟ برادر! که مادری کردی تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی پس از حسین، چه بر تو گذشت؟ وارث درد! به خون نشستی و در خون شناوری کردی به روی نیزه سرِ آفتاب را دیدی ولی شکست نخوردی و سروری کردی چه زخم‌ها که نزد خطبه‌ات به خفّاشان زبان گشودی و روشن سخنوری کردی زبان نبود، خود ذوالفقار مولا بود سخن درست بگویم، تو حیدری کردی تویی مفسّر آن رستخیز ناگاهان یگانه قاصد امّت! پیمبری کردی بدل به آینه شد خاک کربلا با تو تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی من از کجا و غزل گفتن از غم تو کجا؟ تو ای بزرگ! خودت ذرّه‌پروری کردی
  • 4:42
    نوحه - قهرمان زنان زینب کبری بود مظهر صبر حق دختر زهرا بود دیده در قتلگه جسم بر راس شه واحسیناآن که ارث از علی و فاطمه برده است تازیانه برای حفظ دین خورده است موی او شد سپید قامدت او خمید فغان و واویلا ز ماتم عظما
  • 4:54
    واحد - گرنشین عرصه ایثار زینب است تکرار عزم حیدر کرار زینب است پرچم فتاد از کف عباس باک نیست اینک حضور سبز علمدار زینب است ای بلبل حسین تو تنها نمانده‌ای بابا سفر نموده تو را یار، زینب است خون می‌چکد زتن گرت از تازیانه‌ها غمگین مباش چونکه پرستار زینب است قامت اگرچه از غم هجران خمیده داشت بر قلب خصم حسرت یک آه را گذاشت آنکس که با کلام خود اعجاز می‌کند با دست‌های بسته گره باز می‌کند گه مادر است و دامن او پرورد شهید گه دختر است و بهر پدر ناز می‌کند گه خواهر است و گرمی پشت برادرش گه چون علی است خطبه چون آغاز می‌کند گاهی علم کشد به سر دوش و گاه مشک گه خویش را به هیأت سرباز می‌کند گه عاشق است و بر لب او ذکر یا حسین گه با دو دست بسته سفر کرده با حسین ماهی که رویش از غم گل‌ها کشیده بود صدها ستاره از شب و روزش چکیده بود وان هاجری که پا گذر چشمه‌های خون هفتاد بار دشت بلا را دویده بود خونین رخ پدر زجفا دیده بود لیک بر روی نی جمال برادر ندیده بود اما نداد از کف جانش امید را در هم شکست خانه کفر یزید را شاعر : مرتضی اسدالهی
  • :
    شعرخوانی و شور - امان از دل زینب که خون شد دل زینب کهکشان عشق را یک کوکب است عشق اگر عشق است عشق زینب است اگر به کوره ی داغ تو سوختم خوش باش غمت مباد که شمشیر آبدیده منم کر است عالم و من عاجز از سخن گفتن خیال می کنم آن گنگ خواب دیده منم خوشا به حال تو ای سرو رسته بر سر نی نگاه کن منم آن بید قد خمیده منم کسی که از همه سو زخم تیغ دیده تویی کسی که از همه زخم زبان شنیده منم ...
  • 17:59
    شعرخوانی - حسین رجبیه - با خدا خواهی شوی نزدیک از خود دور باش قهر کن با تیرگی آنگه رفیق نور باش هر کجا رو آوری طور است موسایی بجو بی خبر موسی تو خود هستی مقیم طور باش حور زیبایی ندارد پیش زیبایی دوست محو روی دوست شود کمتر به فکر حور باش گر چه در خود از خدا مامورها داری به کوش خود برای خود به دفع هر خطر مأمور باش مار آزارد زنیش و مور ماند زیر پا خوی آدم خوش بود نه مار شونه مور باش این سخن را از امیرالمؤمنین دارم به یاد هر مصیبت تا لب گور است فکر گور باش گاه دیدار خدا از پای تا سر چشم شو و زنگاه غیر او تا چشم داری کور باش هر کجا دیدی که خواهند از خدا دورت کنند تا قدم داری از آن دور از خدایان دور باش بر طناب دار خود «میثم» چو میثم بوسه زن نه به زر پابند نه تسلیم حرف زور باش
  • 3:18
    روضه - تو زنده بودی من هر چقدر ناله زدمنشد که رأس تو را از بدن جدا نکندهزار رنگ پریده ندیده بودم و دیدم شفق به ماه چکیده ندیده بودم و دیدم حسین نماز صبر نشسته دعای خویش نشسته نخوانده بودم و خواندم به روی ناقه ی عریان نرفته بودم و رفتم قنوت و بازوی بسته نخوانده بودم و خواندم حسین میان خیمه ی سوزان نرفته بودم و رفتم به جستجوی یتیمان نرفته بودم و رفتم نخفته بودم و خفتم به روی خشت خرابه ...

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی