منو
ولادت حضرت زینب (س) 98 - محمود کریمی و امیر کرمانشاهی

ولادت حضرت زینب (س) 98 - محمود کریمی و امیر کرمانشاهی

  • 5 تعداد قطعات
  • 6 دقیقه مدت قطعه
  • 576 دریافت شده
مدیحه سرایی ولادت حضرت زینب (س) با صدای محمود کریمی و امیر کرمانشاهی، 1398

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 6:10
    مدح - کار ما امشب است با زینب شب میلاد نور ها زینب سِرِ وَ النَجمِ وَ الضُحی زینب آمده جلوه کسا زینب دختر صبر مرتضی زینب السلام علیک یا زینب ای نبودت به شأن زن زینب اسد الله بت شکن زینب فاطمه حیدر و حسن زینب یک تنه کل پنج تن زینب از ازل غرق خویشتن زینب تا ابد غرق در خدا زینب شب میلاد گریه مرسوم است زیر پایت بهشت معلوم است چشم های تو حی قیوم است قلم عاجز به وصف خانوم است در حقیقت امام معصوم است در لباس فرشته ها زینب زینت روزگار بابایی سند افتخار بابایی در جلالت کنار بابایی دختر با وقار بابایی تو همان ذوالفقار بابایی ای تجلی لا فتی زینب آمدی سروری به تو دادند شأن پیغمبری به تو دادند تبر حیدری به تو دادند تا که بال و پری به تو دادند لقب مادری به تو دادند مات و حیرانت انبیا زینب اول عرش جا نماز تو بود زنده اسلام با نماز تو بود رمز توحید را نماز تو بود بس که غرق خدا نماز تو بود حسرت انبیا نماز تو بود ای قنوت پر از دعا زینب سر راهت گدا شدیم همه در مقامت فنا شدیم همه در به در هر کجا شدیم همه راهی کربلا شدیم همه به خدا با خدا شدیم همه قل هو الله را نما زینب سنگ خورده در آسمان تو ایم از تولد پی نشان تو ایم تا دم مرگ نوحه خوان تو ایم اگر امشب بر آستان تو ایم همه یاد مدافعان تو ایم تا شهادت ببر مرا زینب آمدی انما الحیات حسین آمدی زمزم و فرات حسین ساحل کشتی نجات حسین سر پناه مخدرات حسین خنده های تو خاطرات حسین خَلقُکِ مِن حسین یا زینب
  • 4:41
    سرود - ای جلوه جلیله یا زینب ای بانوی اصیله یا زینب ای بر تمامی بنی هاشم عقیله یا زینب ام ابیهای علی زینب زهرای علی آینه قدی سر تا پای علی اومدی و عشق معنا شد بارون خدا دریا شد آسمونا نورانی از نور دامن زهرا شد زینب زینب جانم زینب زینب مثل حسینی باب نجاتی مثل حسن پر از حسناتی مرآت کامل حسنین و عمه ساداتی بانوی کرار نجف زینت دربار نجف واسطه فیض همه زوار نجف حال و روز دل آتیشه تا دمی که عشق جاری شه به خدا با یک یا زینب همه گره ها وا میشه زینب زینب جانم زینب زینب سرخی شبیه شعر حماسی بالاترین حسین شناسی کامل ترین قراعت از عشق حسین و عباسی خواهر و دلدار حسین عشق علمدار حسین آینه دار همه اسرار حسین با تو روز سخت آسونه روزی کویر بارونه کسی که حسین آقاشه جونشو به تو مدیونه زینب زینب جانم زینب زینب
  • 5:05
    سرود - امیر کرمانشاهی - تویی ملیکه السما دخت علی مرتضی چشم و چراغ فاطمه عمه بچه سیدا پشت و پناه مجتبی خواهر شاه کربلا زینت حی داداری مثل عباس علمداری به خدا به خدا شبیه علی تو کراری جلوه ای از خدا زینب تویی گره گشا زینب همیشه دست تو بوده برات کربلا زینب سیدتی یا زینب منی که از تولدم تو کشوری بزرگ شدم که از سر مأذنه هاش اسم علی و بچه هاش پیچده سمت هر طرف دل میره ایوون نجف میخوام که نوکرش باشم غلام قنبرش باشم با علی با علی تا آخرش باشم عَلیٌ حُبُهُ جُنَه وَصیُ النارِ وَالجَنَه وَصیُ المُصطَفی حَقا اِمامُ الاِنسِ وَ الجِنَه
  • 7:27
    سرود - جُونِه جُونِه جُونِه زینب نَم نَم بارونِ زینب درد عالَمَ فَقَط میدونِه زینب سُفرَه نونَ علی روز و شُو وِلایه هَر کَه اینجِه مینیشَه دِلِش طِلایَه جَادَه عِشق زینبش تا کَربَلایَه شِبایِ سَردِ زمستونم بهارَه قالی از بال فرشته سر دارَه فاطِمَه بِرا عَلی دختر میارَه نُو به نُو مَلائِکا مِیان صِداشون شُو به شُو حسین حسین ری لِواشون اما اسم زینبَ بِری پَراشون ری سینَه حُسِینَه آروم و قِرارِش همَه زِندیشَه لَبخَند بِرارِش قربون حسین بِرَم با این خُوارِش جُونِه جُونِه جُونِه زینب نَم نَم بارونِ زینب درد عالَمَ فَقَط میدونِه زینب ذوالفَقارِ مَنطِقِ ابوتُرابَه خُطبِه خوننِش هَمَه حِساب کِتابَه یَزید از شُجاعَتِش خونَه خِرابَه تَشَرِش سِتینَه عالَمَ مِجُنبوُند کاخِ ظالِمَه بِری سَرِش مِرُمبوُند تا ابد فرموندَیِ مِیدونَه زینب بِرارونِش خِیلی اَن قِطار قِطارَن سَر سِپُرده هاش هَمَه هِزار هِزارَن سی دفاع از حَرَمِش سَر وِر مِیارَن جُونِه جُونِه جُونِه زینب نَم نَم بارونِ زینب درد عالَمَ فَقَط میدونِه زینب
  • 19:31
    مدح - در لقب، پیشتر از زینت مولا بودن مفتخر بود به صدیقه ی صغری بودن چون نبی، چله گرفته ست علی هم به نظر تا قدم رنجه کند ام ابیهای دگر باید آئینه ی ام النجبا گفت به او زینت پنج تن آل عبا گفت به او از همان روز که آمد دلش آرام نداشت شرح دلتنگی‌اش انگار سرانجام نداشت اشک میریخت ولی در طلب دنیا نه گریه میکرد، در آغوش حسین اما نه مردم دیده ی او میل به اغیار نداشت جز حسین بن علی با احدی کار نداشت از همان روز جهان دید که در شادی و غم جان او و پسر فاطمه وصل است به هم عشق بود آنچه که از خون خدا در رگ داشت عشق آنگونه که در عقد، دوتا شرط گذاشت اینکه هر روز به دیدار حسینش برود در سفر نیز پی نور دو عینش برود سفر...آری سفر، افسوس سفر... آه سفر داشت در هر قدمش غصه ی جانکاه سفر پس به میدان بلا او دل و جانش را برد ذوالفقار دو دمش را (پسرانش را) برد آسمان تا افق دیده ی او پل میزد نور بر چادر او دست توسل میزد بست چون مشتِ گره کرده، پَر معجر را عاقبت دید جهان، فاطمه ی دیگر را کیست لایق که نهد زیر قدومش سر را چرخ برخواست که تا زین بکند اختر را او پسندید ولی شانی از این بهتر را زد قدم زانوی عباس و علی اکبر را ملک وحی ندا داد که: غَضّوا ابصار دختر فاطمه بر مرکب خود گشت سوار

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    آقا کریمی مولودی زیبا و قشنگ و دلنشین است نفس گرم

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی