منو
5 جمادی الاول، ولادت حضرت زینب (س)، حاج منصور ارضی و ابوالفضل بختیاری

5 جمادی الاول، ولادت حضرت زینب (س)، حاج منصور ارضی و ابوالفضل بختیاری

  • 6 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 545 دریافت شده
مدیحه سرایی به مناسبت 5 جمادی الاول، ولادت حضرت زینب (س) با مدیحه خوانی حاج منصور ارضی و ابوالفضل بختیاری، سال 1397

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:17
    هر چه در ساحل نشستم جزرم اصلاً مد نداد عرش بر شعرم مجالی که به فرش افتد نداد سِیر کردم واژه ها را عقلم امّا قد نداد چشم وا کردم نشان من به جز ابجد نداد لاجرم با پای دل در سیر ابجد پر زدم شصت و نه دفعه پلاک شصت و نه را در زدم شصت و نه دفعه وضو پشت وضو اما نشد شصت و نه دفعه توسل؛ باب حاجت وا نشد زیر و رو شد واژه ها مضمون نو پیدا نشد شصت و نه دست دعا بردیم تا بالا نشد در همین اثنی دمی گیرا به فریادم رسید یا حسینی گفتم و خیرش به اجدادم رسید یا حسینی گفتم و دلداده ی زینب شدم هو کشیدم تا که مست از باده ی زینب شدم سجده ای کردم به خاک افتاده زینب شدم گرچه دارد بیش از این الفاظ حرمت زینبش می نویسم عشق می خوانم به جرأت زینبش بعد لالا ؛ گریه ها پایان نمی گیرد چرا ابرها لبریز؛ پس باران نمی گیرد چرا طفل کوچک فرصت جولان نمی گیرد چرا شاه تشنه در بغل قرآن نمی گیرد چرا رفت در آغوش دلبر زهرها چون قند شد گریه گریه؛ گریه ها تبدیل بر لبخند شد عقل سینه چاک شد، ناگهان بی هوش شد عشق شد آرام تا با عشق هم آغوش شد وقت مستی سر رسیده باده ساغرپوش شد تا سر انگشت محبت شانه ی گیسوش شد کربلا در جلوه آمد؛ زخم ها سر باز کرد خواهر اول چشم بر روی برادر باز کرد چشم ها را باز کرد و عاشقی آغاز شد دل برفت از دست و یک آن روح در پرواز شد با اشارات نظر دلدادگی ابراز شد دست ها گهواره شد هنگام خواب ناز شد لای لایی برادر خواهرش را خواب کرد چشم بست و در مسیر عشق فتح الباب کرد هر دو تا صیاد هر دو چون شکار یکدگر هر دو مومن هر دو تا آیینه دار یکدگر هر دو تا ثابت قدم پای قرار یکدگر شب نمی شد روزشان الّا کنار یکدگر
  • 2:44
    هر دو تا واحد شدند و عشقشان مشروح بود آن قَدَر که در دو تا پیکر فقط یک روح بود مظهر ایمان حسین و روح ایمان زینب است موج دریاها حسین و ابر باران زینب است خیمه ی عفت حسین و حافظ آن زینب است خط خط قرآن حسین و جلد قرآن زینب است این یکی شمس هدایت آن یکی شمس حیاست این یکی ابن الولایت آن یکی بنت الهداست کیست زینب صبر مطلق روح عفت جان عشق ثانی زهرای مرضیه نوک پیکان عشق مادر کرببلا بانوی هم پیمان عشق کیست زینب دخت حیدر خواهر سلطان عشق بانویی که کفّه ی غم را کفایت کرد اوست آن که در عصر دهم نقل ولایت کرد اوست الغرض این زینبی که کعبه ی منظور بود آنکه از همسایه ها هم سایه اش مستور بود وای بر من بعد عاشورا حجابش نور بود در حصار اخنس و شمر و سنان محصور بود بی محارم از مسیرک وفه سمت شام رفت عصمت مستوره در انظار خاص و عام رفت شاعر: سعید توفیقی
  • 8:09
    می نویسم که والضُحی? زینب عصمت الله کبریا زینب جمعِ اسماء و اسمها زینب ربنا بعدِ ربنا زینب می نویسم پس از خدا زینب * نامِ او تا که بر زبان اُفتاد کوه برخاست آسمان اُفتاد عَلَم از شانه یِ یَلان اُفتاد سرِ ما هم بر آستان اُفتاد می نویسم که اِنَما زینب * پنج تن حَبلِ محکم آوردند نامِ او را که با هم آوردند به زبان اسمِ اعظم آوردند واژه ها بعد از آن کم آوردند همه گفتند یک صدا زینب * مرتضی? بعد از این دو کوثر داشت فاطمه بعد از این دو حیدر داشت کعبه این دفعه هم تَرَک برداشت شورِ نامِ حسین بر لب داشت زینتِ نامِ مرتضی? زینب * کعبه یِ احترامها آمد قبله گاهِ پیامها آمد به قدومش سلامها آمد عمه جانِ امامها آمد عمه جانِ امامها زینب * دستِ جَدِّ مطهرش دادند و لوای پیمبرش دادند شیر شد شیرِ مادرش دادند خوش به حالش که خواهرش دادند خوش به حالِ حسین با زینب * کیست مرد آفرین بنیان کن کیست مرد آفرین ولیکن زن در مقاماتِ او فقط ماندن این جهان لال و آن جهان اَلکَن مانده وصفش در ابتدا زینب * چادرش را اگر تکان بدهد شور بر هفت آسمان بدهد راه را تا خدا نشان بدهد باید احمد چنین اذان بدهد اَشهدُ اَنتِ مِن کسا زینب * حرفِ تعظیم اوست بسم اله وقتِ تکریم اوست بسم اله زان که تقدیم اوست بسم اله عشق تسلیم اوست بسم اله حا و سین، یا و نون ما زینب * سر بلندیِ دل زِ دولت اوست کربلا هم رحیمِ همت اوست گردنش زیرِ بارِ منت اوست همه عالم گواهِ عصمت اوست شمعِ ساداتِ نینوا زینب * به علی رفته و علی شده است سر و پایش سینجلی شده است جلوه چارده ولی شده است به بلاهای حق بلی شده است یک تنه رفته تا کجا زینب * بالِ جبریل خاکِ مرکبِ اوست دو سه نهج البلاغه بر لبِ اوست آسمان گرمِ نورِ هر شبِ اوست و ابالفضل هم مؤدبِ اوست حضرتِ هیبت و حیا زینب * همه عالم در استجابش بود هیبتش حاله ی حجابش بود یک عشیره در التهابش بود و علمدار خود رکابش بود دارد این گونه کبریا زینب شاعر: حسن لطفی
  • 4:52
    دریای دلم خروشان شد لیلای دلم پریشان شد زینب گفت تا اسم ارباب و همه جهان مست ذکر حسین جان شد خورشید اگه حسینه ماه میشه زینب مقصد اگه حسینه راه میشه زینب عشق ابا عبد الله میشه زینب فرش تو حریمش بال جبرئیله ملائکه میخونن سلام بر عقیله یا زینب، یا زینب، یا زینب **** سفره شد دوباره آماده جمع اند باز یه عده دلداده حرف اینه بگو دل عاشق که اسم اصلی تو زینب آباده جانان اگه حسینه جان میشه زینب شهبانوی همه دوران میشه زینب مُفَسِر ارشد قرآن میشه زینب منم فدایی این سلسله ی جلیله میگم با چهارده معصوم سلام بر عقیله یا زینب، یا زینب، یا زینب
  • 3:29
    آرامش یعنی زیر بارون بری دم ایوون بگن شده مجنون آرامش یعنی بزنی پر کجا دور دلبر کیه آقام حیدر به خدا آماده سربازیم، جونمم ازم بگیره راضیم ایوان نجف عجب صفایی دارد حیدر بنگر چه بارگاهی دارد آرامش یعنی زیر بارون فقط یه خیابون، یه دل دو تا ایوون آرامش یعنی یه زیارت بیام زیر سایت باشم تا قیامت اربعینو از قلم نندازیم، یه دقیقه، یه سلام من راضیم به خدا آماده سربازیم، جونمم ازم بگیره راضیم
  • 6:00
    بر خلق بشارت بادا تا شاه کرامت بادا ما نوکر این درباریم حیدر به سلامت بادا مَلکان مقرب، بزنند بوسه هر روز بکشند سرمه هر شب، ز کف پایت سلطان به دو صد ناز و دف زن من معرکه گردان خراباتی رندان صفتان خودت هستم تو یوسف کنعان و سلیمان زمان جان جهان خودم هستی مسلمان خودت هستم، تو سلطان خودم هستی سر خوان خودت هستم، تو سلطان خودم هستی علی مولا، علی مولا، علی مولا *** ای فُلک فلک بر پایت سر دم همه دم بنهادا ذرات جهان میگوند حیدر به سلامت بادا مه دردی کشانی، تویی مقصود از کعبه که تو جان و جانانی، چقدر میآید به تو مقام سلطانی من تازه مسلمان دو چشمان سیاه و خم مژگان خودت هستم تو طلعت رخشان جهان و شه شیرین دهانان و همه ی نام و نشان خودم هستی به فرمان خودت هستم، تو سلطان خودم هستی به قربان خودت هستم، تو سلطان خودم هستی مسلمان خودت هستم، تو سلطان خودم هستی سر خوان خودت هستم، تو سلطان خودم هستی

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی