ولادت حضرت زینب (س)، محمدرضا بذری

صاحب ایمان است هر که دلباخته ی عشق شه مردان است بردن نام علی ارزشش بیشتر از ختم دو صد قرآن است ای که اوصاف تو در سوره ی "واقعه" و سوره "الرحمن" است سالیانی است دراز عشق در طره ی گیسوی تو سرگردان است گوش چشمی اگر از جانب دلبر برسد دست من نیز به آن چشمه ی کوثر برسد همه ی خواهشم این است که در موقع مرگ سر این بنده روی دامن حیدر برسد علی علی علی علی *** اعتقادم این است خشت خشت حَرمت خوب تر از رضوان است "هل اَتی" می خوانم، هر کسی داشت به دل حب علی انسان است خصم تو "کالانعام" نه به ولله قسم پست تر از حیوان است بی جواب است ولی چه کسی مثل علی در همه ی دوران است چرخش چشم فلک بسته به چشمان علی ست همه ی عمر جهان بسته به یک آن علی ست نمک سفره ی او خوردم و آدم شده ام آدمیت نمکی هست که در نان علی ست درب هر سمت نجف روی مرا بگذارید سر من چشم به راه سر دامان علی ست علی علی علی علی *** آنکه نشنیده کر است، حب مولاست بهشت و غضبش میران است سگ سلطان نجف وقت بی باکی خود شیرتر از شیران است هر کسی وقت نبرد چهره در هم بکشد، چهره ی تو خندان است خارق العاده بُود سرعت ضربه ی تو بیشتر از طوفان است وای عجب می تازی، دشت هم زیر سُم دُلدل تو حیران است هر یلی پیش علی مثل بیدی است که در باد خزان لرزان است آفرنیش به خدا سفره ی احسان علی ست شکر لله که دلم بسته به زندان علی ست بس که از ذکر علی شهد و شکر نوشیدم این دهان نیست بگویید که قندان علی ست هر کسی عشق حسین بن علی را دارد روز محشر به خداوند که مهمان علی ست

انا اعطیناک الکوثر، کوثر عطا شده به کوثر انا اعطیناک الکوثر، شاد شده دل پیمبر انا اعطیناک الکوثر، بعد دو تا پسر خداوند دختر عطا کرده به حیدر نگین زینبه محور اصل و فرع دین زینبه آفتاب پرده نشین زینبه رحمت ربّ العالمین زینبه شاخص ایمان با یقین زینبه متین زینبه نوه ی ختمُ المرسلین زینبه با ملائک هم همنشین زینبه فاطمه ی ثانی همین زینبه نایب حیدر رو زمین زینبه خوشی اصلا مال دل دیوونه ست دل عاشق حواله مِی خونه ست شده روشن خونه ی علی امشب آخه دختر سوی چراغ خونه ست یا زینب یا زینب *** صل علی زینب کبری، ملیکه ی مُلکِ دل ما صل علی زینب کبری، خوش اومدی زینت بابا صل علی زینب کبری، پا قدمت نشسته امشب خنده به روی لب زهرا نهان زینبه سر حق در کون و مکان زینبه زینت عرش و آسمان زینبه آبرودار دو جهان زینبه اقیانوس بیکران زینبه جنان زینبه اون که شد در صبر امتحان زینبه مظهر زهرا بی گمان زینبه حیدر ثانی در لسان زینبه بگو مثل قاسم عمه جان زینبه توی ظلمت همیشه تو می تابی تا حسین هست نمی کنی تو بیتابی نَفَس فاطمه و علی هستی همه جوره شَریکَةُ الاربابی یا زینب یا زینب *** خدا براش کم نمیذاره، بس که خداشناسه زینب تمام انبیا یه دوره بودن توی کلاس زینب نه ما فقط فداییش هستیم، حتی اباالفضل علمدار جونشو میده واسه زینب عفاف زینبه مثل آئینه صاف صاف زینبه در بلاغت حرفش کفاف زینبه حقِ با ناحق در مصاف زینبه خطبه هاش تیغ بی غلاف زینبه مطاف زینبه کعبه هم دورش در طواف زینبه ختم اذکار اعتکاف زینبه مرتبه ش تا قله ی قاف زینبه صدر زن ها با اختلاف زینبه سفره های کَرمتو دوست دارم هم کُتل، هم علمتو دوست دارم عشقه والله هوای دمشق تو من هوای حرمتو دوست دارم یا زینب یا زینب

با درد آمدیم به دنبال مرهمی کیسه به دوش کوچه ی این نسل آدمیم ما را نوشته اند گدایان اهل بیت پس بی دلیل نیست که سلطان عالمیم شیرینی محبتشان را چشیده ایم با اذن فاطمه شده سلمان و مَحرمیم اینجا به یک نفس همه عیسی شوند و ما عمری نفس نفس زده محتاج آن دمیم بیت علی ست چشمه ی تسبیح داوری با این سرا بهشت ندارد برابری ما جلوه ی محول الحوال دیگریم امروز داشت بیت علی حال دیگری بال فرشته های خداوند دیدنی ست مستانه می زدند پر و بال دیگری زهرا، علی، نبی، نه خدا نام او نهاد زینب گرفته نام به اجلال دیگری حتی به دیدن حسن اشکش ادامه داشت انگار چشم اوست به دنبال دیگری تا گودی گلوی حسین را نگاه کرد پر زد دلش به منظر گودال دیگری آیات عاشقی ست که الهام می شود با دیدن حسین خود آرام می شود *** معشوق و عاشقند کنون روبروی هم هر دو شدند مست شراب از سبوی هم گنجینه های عرش سرازیر شد به خاک تا وا شدند چشم دو دلبر به روی هم از دو بدن عروج به یک روح می کنند وقتی که می کشند نفس از گلوی هم لبخند می زنند ولی گریه می کنند از حال می روند دمادم ز بوی هم باشند زیر سایه ی هم تا که زنده اند دارند هر دو در سرشان آرزوی هم ما ابتدا ز کوثر و زمزم وضو کنیم از زینب و حسین سپس گفتگو کنیم

طوفان ظهور زلف پریشان زینب است دریا نهاده قلب خروشان زینب است تاریخ و صفحه های طلاکوب آن هنوز برجسته از درخشش دوران زینب است امروز اگر قیام حسینی نتیجه داد مدیون خطبه های درخشان زینب است با صبر او سپاه مخالف اسیر شد ایوب نیز واله و حیران زینب است نامش به دست مالک دوزخ نمی رسد آن کس که جزو خیل محبان زینب است ما دوستدار زینب کبرای حیدریم ما خاک پای دختر زهرای حیدریم *** بالش شکست اگر پر خود را نگاه داشت بالاتر از همه سر خود را نگاه داشت او هرچه غم کشید نیفتاد بر زمین تا نهضت برادر خود را نگاه داشت چادر به سر، نقاب به رخ تا زمان مرگ ارثیه های مادر خود را نگاه داشت نامحرمی نگاه به سویش نمی کند هر بانویی که سنگر خود را نگاه داشت زینب همان کسی است که مانند فاطمه آتش گرفت و معجر خود را نگاه داشت بر دست غیب رشته ی معجر نداده است تا سوختن به پای حجاب ایستاده است *** ذکر علی الدوام تو غیر از حسین نیست سررشته ی کلام تو غیر از حسین نیست پیوند خورده اند به هم زینب و حسین پس همردیف نام تو غیر از حسین نیست حتی بهشت هم به همین نور روشن است خورشید روی بام تو غیر از حسین نیست با نام دلبرت سخن آغاز می کنی هر صبح السلام تو غیر از حسین نیست از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام در خطبه ها پیام تو غیر از حسین نیست دین جان گرفته است به ایمان تو فقط توحید زنده شد ز حسین جان تو فقط *** عصمت تنیده است به تار نگاه تو عفت بها گرفته است ز پود حجاب تو برداشتی گذاشت زمین هر چه فاطمه مانند مادرت شده رنگ و لعاب تو حفظ قیام کرب و بلا با تو بود و بس اسلام بیمه شد ز تو و انقلاب تو حتی خیال همسخنی با تو کَس نداشت با بودن برادر عالیجناب تو وقت سفر غرور تو بی پاسبان نبود عباس بود تا که بگیرد رکاب تو یک روز هم رسید که تو باورت نبود مَحرم نبود دور تو، آب آورت نبود