منو
شهادت حضرت فاطمه (س) مجید بنی فاطمه

شهادت حضرت فاطمه (س) مجید بنی فاطمه

  • 8 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 603 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای مجید بنی فاطمه، شبهای فاطمیه سال 1393


قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:04
    میدان نبرد تو میان در و دیوار تنگ است برای تو جهان در و دیوار با قدرت یک ضربه که در باز نمی شد از پشت در افتاد به جان در و دیوار در باز شد و بسته شد آنقدر که آخر خون تو تپید از ضربان در و دیوار مسمار تو را از نفس انداخت وگرنه قتل تو نبوده است توان در و دیوار مسمار اثرش مهر علی دوستی توست بر روی تنت مانده نشان در و دیوار از حیرت و از سوختگی در چوبی وامانده از آن روز دهان در و دیوار وقتی تو خودت حادثه را شرح ندادی باید که شنیدش ز زبان در دیوار
  • 8:00
    اگه میشه نفس بزن اگه میشه دووم بیار اگه میشه پا روی این خواهش اخرم نذار دلت میاد بری زهرا علی تنهای تنها شه نتونه بعد تو حتی دیگه از رو زمین پاشه آخه تکیه دستامی آخه قوت زانومی تو با هر چی که بود ساختی خدایی خیلی خانومی سه ماه که جون علی پی صدای خنده اتم بابت اون روز پشت در به خدا من شرمنده اتم کابوس تلخ مردی که شاهد میخ در میشه واسه اینه که با من هستی واسه تو دردسر میشه واسه من تو زمین خوردی واسه من سخته که مردم وسط کوچه افتادی منم هی گریه می کردم اخه تکیه دستامی اخه قوت زانومی تو با هر چی که بود ساختی خدایی خیلی خانومی ایینه دقم شده ماجرای دیوار و در صدایی تو تو گوشمه می گفتی آقام و نبر خدا بود و تو هم بودی با ما ها خیلی بد کردن غرورم له شد اونجا که چادرت رو لقد کردن وسط شعله ها بودی جلو چشمات زمین خوردم دعام این بود الهی که وسط کوچه میمردم اخه تکیه دستامی اخه قوت زانومی تو با هر چی که بود ساختی خدایی خیلی خانومی
  • 3:59
    از وقتی که یادم میاد سایه روی سرمی منم یه بچه سیدم حالاکه تومادرمی بیا به محشر وقیامت کن بیاخیالمونو راحت کن بادستای ساقی کربلا شفاعت کن فاطمیه پرازغمه چشم ترم چی میشه که بگی توبه من پسرم تویی مادرارباب من که شده کنیزت مادرم دوست دارم دوست دارم مادر مادر
  • 6:04
    مادر از طراوت برگ گل تو نمونده نشون گل عمر تو پیش نگام شده رنگ خزون مادر مادر مادر حرف رفتنه حرف صدای سکوت نگات داره شور میزنه دل دخترک تو برات مادر مادر سه ماه که اسیر دردی حال تو رو به راه نمیشه اگه بری تنها می مونیم بمون کنارمون همیشه مادرم وای مادر سه ماهه شبا کار تو گریه و ناله شده می بینم پیرهنت دوباره پر لاله شده مادر مادر مادر نگو که برا بستن بار سفر اومدی بعد این همه وقت که موی منو شونه زدی مادر مادر مشغول کار خونه میشی دستتو می گیری به پهلوت یکی بگی چرا بابا جون تو خونه آورده تابوت مادرم وای مادر په جوری برای تو لباس عزا بپوشم وصیتهای تو می مونه همیشه تو گوشم مادر مادر مادر کفنی که می مونه برا حسنه الهی بمیرم که حسین تو بی کفنه مادر مادر همش میگی غریب مادر روضه می خونی و می سوزی روزای آخری برا چی برا حسین پیرهن می دوزی
  • 6:14
    نه قوت تو زانوش نه جونی به دستاش نمازش نشسته رمق نیست تو پاهاش بارون بارون پیش چشم شما کم میاره گریه هاتون تمومی نداره قطه اشکت شبیه ستاره خدا می دونه چی کشیدی تو بستر می دونم آخرش نمی مونی مادر چرا همش تو بستی دستمالی بر سر به چادرت میدم قسم مادر مادر نیفته اسمم از قلم مادر مادر تو محشرم بهت میگم مادر مادر علی جان بمیرم که دستت رو بستن حیایی نداشتن که حرمت شکستن اشکات داره میریزه روی گونم علی جان سر بزار روی شونم علی تا که آروم بمونم علی جان یادش بخیر چه آرزوهایی داشتیم تو قلب مردمای شهر جایی داشتیم برای محسن تو لالایی داشتیم به چادرت میدم قسم مادر مادر نیفته اسمم از قلم مادر مادر تو محشرم بهت میگم مادر مادر کی گفته که عمر تو دیگه تمومه خانومم نیگام کن نگات آرزومه زهرا پاشو مادر بچه هام ای امیدم پاشو دل از مدینه بریدم چند روزه صورتت رو ندیدم به چادرت میدم قسم مادر مادر نیفته اسمم از قلم مادر مادر تو محشرم بهت میگم مادر مادر
  • 4:23
    بازم میون روضه ها همدم اشک و آهم صدای ناله ای میاد مادر بی گناهم دلم گرفته ابر چشام تو هوای گریه نم نمه امون از این غم سینه زن مصیبت تو همه عالمه چقدر شبای فاطمیه شبه شبای محرمه مادرم وای مادرم وای نمی دونی چقدر دل آدم و می سوزونه که جای قبر مادر خودش رو هم ندونه فقط نه تنها فاطمیه همیشه منم عزا دار تو یه روز ایشاالله این دل من میرسه مدینه کنار تو بیاد می بینه سینه زنی به پا شده دور مزار تو مادرم وای مادرم وای چی بهتر از این که منم همیشه زیر دینت عنایت تو بود شدم یه نوکر حسینت شبای جمعه باز پریشون میشه دل من توی روضه ها شبای جمعه مادرمون روضه می خونه توی کربلا غریب مادر سر بریدن تو رو که بودی زیر دست و پا یا حسین وای
  • 4:18
    آن شب که شب از صبح محشر تیره تر بود آن شب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود آن شب که رخت غم به مه پوشیده بودند آن شب که انجم هم سیه پوشیده بودند آن شب که خون از دامن مهتاب می ریخت اسما برای غسل زهرا آب می ریخت طفلی گرفته آستین را غم به دندان تا نال? خود را کند در سینه پنهان آن شب امیرالمؤمنین با اشک دیده می شست تنها پیکر یاس شهیده می شست در تاریکی شب مخفیانه گه جای سیلی گاه جای تازیانه صد بار از پا رفت و دست از خویشتن شست جانان خود را در درون پیرهن شست خود در کفن پیچید آن خونین بدن را خونین بدن نه بلکه جان خویشتن را یاس بوی مهربانی می دهد عطر دوران جوانی می دهد یاس را آیینه ها رو کرده اند حضرت زهرا دلش ازیاس بود دانه های اشکش از الماس بود یا فاطمه
  • 5:17
    آه یک مرد خسته و تنها دارد از سینه می رود بالا با وجودی که ماه می تابد تیره شد در نگاه او دنیا رنگ باران گرفته بود فلک پای بغض شکسته مولا وقت غسل شکسته پهلو شد شده مبهوت آسمان خدا بریز آب روان اسما به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته لحظه ای علی تنش را شست دست خود شست از علی زهرا دنده های شکسته مشکل کرد کار آن دلشکسته را آنجا باورش نیست اینکه می بیند رفتن یاس پرپر خود را گفت وای کار من سخت شده است شستن از زیر پیرهن تن را مرتضی دلشکسته تر می شد جگرش داشت شعله ور می شد همگی آستین به دندانند زخم دل داشت بیشتر می شد هر چه کردند تا که بند آید خون پهلوی او مگر می شد دست مولا کجا رسید که داشت گریه هایش شدیدتر می شد قبل از آنی که جان دهد حیدر این شب تلخ کاش سر می شد همسفر مانده و مسافر رفت همسفر زخمی از سفر می شد با غم و آه و بغض و خون جگر چشم این خانواده تر می شد بانویش را شبانه می بردند یا علی را به شانه می بردند

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی