منو
شهادت حضرت فاطمه (س) مجید بنی فاطمه

شهادت حضرت فاطمه (س) مجید بنی فاطمه

  • 4 تعداد قطعات
  • 6 دقیقه مدت قطعه
  • 328 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای مجید بنی فاطمه، شب پنجم فاطمیه دوم سال 1394


قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 6:31
    گل واژه صحیفه نور است فاطمه سرسبزتر ز شاخه طور است با آنکه در حجاب تقدس نهفته است تفسیر آیه آیه نور است فاطمه پیچیده از حریر حیا حرمتش ببین حتی نهان ز دیده کور است فاطمه بخشد لباس خویش به سائل شب زفاف از مشی هر عروس به دور است فاطمه وقتی که در حضور خدا سجده می برد خود معنی کمال حضور است فاطمه بر شیعه علی چه غم است از پل صراط آنجا که خود جواز عبور است فاطمه با گریه اش که پرده تزویر می درد رسوا کننده زر و زور است فاطمه در روز تلخ حادثه در یاری از علی یک پارچه حماسه و شور است فاطمه سر پیش دشمنان علی خم نمی کند بر سینه اش مدال غرور است فاطمه آهسته کن عبور ز پهلویش ای نسیم بشکسته همچو جام بلور است فاطمه یابن الحسن ز پرده غیبت درآ که سخت در انتظار روز ظهور است فاطمه
  • 5:00
    من می خوام به پات تمنا بیارم اشکم و برا مداوا بیارم پیش دست تو خجالت میکشم تو خونه دستمو بالا بیارم من میخوام مثل بهار گریه کنم بشینم با ذوالفقار گریه کنم تو دلت پره منم دلم پره پس کمی بخواب بذار گریه کنم اومدن توی خونم قدم زدن توی کوچه بچه هامو هم زدن شبا دیگه دور هم جمع نمیشیم بد جوری زندگیمو بهم زدن چه جوری من پرمو بلند کنم از زمین همسرمو بلند کنم توی کوچه زدنت روم نمیشه پیش مردم سرمو بلند کنم فاطمه حرف جدایی کم بزن خودت این وضعیتو بهم بزن بچه ها دارن تموشات می کنن هر طوری شده پاشو قدم بزن
  • 5:28
    دو سه ماهه توی خونه غم و غصه روزیمونه تو که حالت رو به راه نیست حال ما هم پریشونه روی ماهمون گرفته و دل آسمون گرفته و شده بخت ما سیاهی دل همسرت شکسته و دست لاغرت شکسته و بمیرم برات الهی خورشید آسمون علی امید نیمه جونه علی بمون تا بمونه علی چرا داری پیش چشمام می پوشونی روتو از من چرا دیشب تو نمازت دعا کردی واسه رفتن تنها هم کلام من تویی جواب سلام من تویی میبینی صدام می لرزه اشک چشمای حیدرو ببین پپهلوون خیبرو ببین داره زانوهام می لرزه ای سرو قد کمون علی ای یاور جوون علی بمون تا بمونه علی خورشید آسمون علی امید نیمه جونه علی بمون تا بمونه علی
  • 5:41
    اگر بال و پرم بخشند بی زهرا نمی خواهم و گر جان و سرم بخشند بی زهرا نمی خواهم اگر روز قیامت از عطش جانم به لب آید شراب کوثرم بخشند بی زهرا نمی خواهم اگر آب بقا ریزند بی حیدر نمی نوشم و گر چشم ترم بخشند بی زهرا نمی خواهم اگر سلمان شوم بی مهر زهرا نا مسلمانم خلوص بوذرم بخشند بی زهرا نمی خواهم اگر چون نخل خشکی باشم و از روضه رضوان همه برگ و برم بخشند بی زهرا نمی خواهم اگر با دست جبریل امین پروانه جنت به صبح محشرم بخشند بی زهرا نمی خواهم اگر بر مسند شاهی به بام عرش بنشینم هزاران کشورم بخشند بی زهرا نمی خواهم اگر از کثرت اشک سحر در خلوت شب ها در دریا گوهرم بخشند بی زهرا نمی خواهم اگر دائم بمیرم وز نفس های مسیحایی روان بر پیکرم بخشند بی زهرا نمی خواهم اگر با جام خضر از چشمه آب بقا هر دم حیات دیگرم بخشند بی زهرا نمی خواهم اینجا که عطراگین به بوی مشک و عود است این خانه گویا خانه یاس کبود است روزی دو مرغ عشق اینجا لانه کردند لیلی و مجنون را به خود دیوانه کردند هم جان هم بودند و هم جانانه هم هم شمع هم بودند و هم پروانه هم امید او بود این چراغ خانه او گل بود زهرا و علی پروانه او اما زمان سبزی گلشن سر آمد این گلشن سرسبز در خاکستر آمد گلچین در اینجا شعله ها افروخت افروخت در شعله آتش گل و پروانه می سوخت پروانه را با بال های بسته بردند از ترس اینجا غنچه ها صد بار مردند گل نیمه جان و غنچه بی جان هر دو بر خاک اینجا دل پروانه شد صد بار صد چاک

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی