منو
شهادت حضرت فاطمه (س) مجید بنی فاطمه

شهادت حضرت فاطمه (س) مجید بنی فاطمه

  • 4 تعداد قطعات
  • 4 دقیقه مدت قطعه
  • 339 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای مجید بنی فاطمه، شب سوم فاطمیه دوم سال 1395


قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 4:21
    بابا بیا ببین غم چشم تر مرا چشمان ضرب دیده و درد سر مرا بابا ببین که فاطمه خیلی شکسته شد با رفتنت زمانه شکسته پر مرا اجر رسالت تو به پهلوی من رسید میخی به خون نشانده پدر پیکر مرا مظلومی علی به خدا باور من است بردند با طناب همه باور مرا سیلی که جای خود پسرم را شهید کرد آن کس که خون نموده دل مضطر مرا خیلی دلم برای علی سوخت ای پدر وقتی که دید خون روی معجر مرا آینده حسین و حسن آتشم زده در دل ببین دوباره غم دختر مرا دیدم میان شام غم باغ لاله را تصویر کودکی خود را سه ساله را
  • 3:48
    من آسمان ابری باران گرفته ام از چشم عمه غیرت طوفان گرفته ام از لحظه ای که سر روی نیزه گذاشتی زنجیر بسته راه بیابان گرفته ام من با وجود ضعف تنم در مسیر شام با خطبه های عمه مان جان گرفته ام بابا ببین حکایت دندانمان یکیست امشب برات روضه دندان گرفته ام ماهم ولی هلال قدم پر ستاره ام خورشید خون گرفته به دامان گرفته ام می دانم از تنور فقط نان میاورند حالا چطور از تو بوی نان گرفته ام طفل گرسنه با شکم سیر می زدند در شهر شام شام غریبان گرفته ام دیگر خرابه درد سرش گریه من است بابا ببر مرا که دلم تنگ رفتن است
  • 6:22
    تو وقتی اومدی گفتم، که تقصیر دل من بود تو که دیدی بابات خوابه، چه وقت گریه کردن بود حالا که اومدی پیشم، بازم آغوشتو وا کن بغل کن بغضمو بازم، غریبی مو تماشا کن حالا که اومدی پیشم، بزار خلوت کنم با تو بزار تعریف کنم، بعدش، ببین من پیر شدم یا تو ببخش حرفای تعریفی م، دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی، خرابه جای خوبی نیست خرابه بسترش خاکه، خرابه بالشش خشته تو خیلی خاکی ای اما، برای دخترت زشته برای دخترت زشته، که خونش این طوری باشه بزار چیزی نگم شاید، تو حرفام دلخوری باشه کدوم خانوم با این حالش، پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی، سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید، براش با جون مهیا شی خجالت می کشی وقتی، نتونی از زمین پاشی نگی من بی ادب بودم، نگی این دختر عاشق نیست نمی تونم پاشم از جام، پاهام پاهای سابق نیست حالا چشمای کم سومو، به هر چی جز تو می بندم به زورم باشه پامیشم، به زورم باشه می خندم مگه تو صورتم امشب، بغیر از خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی یکی دستش تو تاریکی، به گونم خورده، چیزی نیست یکی از من یه گوشواره، امانت برده، چیزی نیست فقط دلتنگ تو بودم، که اعصابم به هم ریخته یه قدری خسته راهم، یه کم خوابم به هم ریخته می خوام امشب سرت تا صبح، به روی دامنم باشه می خوام امشب شب خوب، ازینجا رفتنم باشه دیگه اخماتو واکردی، منم با بغض می خندم بیا آغوشتو وا کن، منم چشمامو می بندم
  • 8:39
    بده ای باد صبا از بابام خبری بگو میشه بیای تا منم ببری از اینجا می ترسم مثل بید می لرزم من شکوه می کنم از اون شب صحرا که من شدم تنها از اون خاک و از اون غبار از اون ناقه و اون سوار بارون غم ببار به غم قلب خستم به همون قلب پر احساس یه نفس خوردم زمین یه نفس گفتم عمو عباس ای دل ای دل ای روزگار کی میشه خزونم بهار عمه گفته سر میرسه این شبای غمگین و تار شدی مهمون من مثل ابر بهار به این ویرونه غمزده تو ببار دور از تو تب کردم روزامو شب کردم موهام سوخته ببین میون اون بازار که دادنم آزار هنوز جای اون سلسله هنوز داغ اون آبله ای داد از این فاصله همه جا خیلی تاره که کبوده زیر چشمام بی عمو خیلی سخته می بینی می لرزه دستام آخرش مثه مادرت قد خمیده شد دخترت کاش میشد می بردی من و از خرابه ها با سرت ندیدی که رباب چی کشیده بابا خودم دیدم تو رو بین تشت طلا رو لبهات چوب میزد از لبهات خون اومد دیدم نا محرما من و دیدن بابا امون از این دنیا از این گریه های رباب از این هق هق بی حساب از داغ بزم شراب همه جا عمه می شد سپر این قد خمیده تو ببین دخترت رو دیگه از دنیا بریده خاطرات تو یادمه مهربون بودی با همه یادمه که قدت خمید بی عمو توی علقمه

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی