منو
شهادت حضرت رقیه (س) - پنجم صفر 98 - محمود کریمی

شهادت حضرت رقیه (س) - پنجم صفر 98 - محمود کریمی

  • 7 تعداد قطعات
  • 5 دقیقه مدت قطعه
  • 1502 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت رقیه (س) با صدای محمود کریمی، 1398

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 5:28
    روضه - خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد سر مویی به غلط در همه اندامم نیست گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست
  • 5:19
    روضه - پدرم ماتمش خدادادیست این اسارات غمش خدادادیست عصمت ما که گیر پارچه نیست عصمت ما همش خدادادیست من به پای سرت سر آوردم حاجت عمه را بر آوردم آنقدر که پدر پدر کردم پدر شام را در آوردم وقت اذان زدند مرا زخم ها با زبان زدند مرا یک تنه کاروان گریه شدم قد یک کاروان زدند مرا لب خشک و سفید مو داریم دشمنان سیاه رو داریم همه آواره ایم و سرگردان چه سفر های کو به کو داریم کوفه طی شد خلاصه هر چه که بود صد مکافات پیش رو داریم با همین رخت های پاره شده ما بزرگیم آبرو داریم عمه که هست پس همه هستند عمه داریم پس عمو داریم عمه بار تمام ما را برد هر چه داریم ما از او داریم ما نگفتیم گوشواره چه شد از تو پرسید هم بگو داریم آخ هم هیچ جا نگفتم من پیش دشمن همیشه تو داریم زجر بازار حرمله ناقه ما مصیبت ز چند سو داریم با سنان خولی ابن مرجانه ما به اجبار گفتگو داریم
  • 6:20
    روضه - همه ی دنیا برای بقیه سرِ گرد و خاکی تم برای من بسه دیگه این تنورُ، اون طبق یه کمم بیا بشین ، رو پای من بابا جان وقتی از بالا می افتادی زمین نمی دونی چی می اومد به سرم همه رو شاید ببخشم ولی از ، نیزه دارِ سرِ تو نمی گذرم اون از اون که بی خبر رفتی سفر حالا هم که اومدی نمی بری راستی بهت گفته بودم تو کوچه ها بازار برده فروشا، بگذریم خیلی وقته ندیدمت، دلم برات یه ذره شده بود راست می گن که یک شبِ بزرگ شدم دندونای شیریمُ اصلاً دیدی دختری که وصله ی جون تو بود می دونی که چند شبِ، نبودی من دست داشتم ، به تو از دور بوسه می دادم بابا ، من فقط یه کم موهام سوخته، همین یه کمم، کبودِ رنگم مگه نه لباسام یه ذره نامرتبه ولی من هنوز قشنگم مگه نه
  • 2:56
    زمینه - خوابیدم خوابت رو دیدم بابا از خواب خوش باز پریدم بابا درد دوری تو کشیدم بابا باز ترسیدم بابا دیشب که نبودی با غمت سر شد امشب که نیستی دلم آشوبه کی گفته واسه دختر بی بابا دوری و دوستی خوبه حالا که تنهام توی تنهاییم هی تمرین می کنم چه جوری بشینم از گوش و سر و پهلو نگم که منم تو رو بیشتر ببینم وای از دوری از خواب بی بوسه خاک ویرون موهامو می بوسه ابتا ابتا ابتا یا حسین
  • 6:45
    زمینه - تو صدات دعوت و شرمنده از این تاخیرم تو هیاهوی زمونه با خودم درگیرم نفسم خس خس وقتی که زیر پا مونده هوای دنیا چه سنگینه دارم می میرم باید اول دل و پیش قدم کنم باید این فاصله ها رو کم کنم تا تو یک بار من و قابل بدونی بتونم پرچمتو علم کنم میره هرکس که دلش رفتنیه تو دلش رازهای ناگفتنیه شب جمعه حرمش دیدنیه دیدنیه یه شکسته پرم و تو هوس پروازم بی صدا موندم و شد بغض گلو آوازم حالا که از حرمت دورم و نزدیک غمم یه حرم توی دلم از جنس غمت می سازم اومدم تا که برات گریه کنم زیر خاکم به هوات گریه کنم بغض این ده شبه همراهمه تا واسه خشکی لبت گریه کنم دل من وقف هوای حرمه همیشه سائله لطف و کرمه شب و روز گریه برای تو کمه واسه خشکی لبات عمریه که می بارم می بارم تا کمی از بار غمت بردارم میشه بارونی هوای چشای دور از تو دلم و تا که به دست غم تو می سپارم باید اون قدر بشینم به پای تو تا بتونم که بشم فدای تو هم? درد و غمت برای من آقا جون اشک چشام برای تو توی روضت نوکرت پر می گیره رخصت از حضرت مادر میگره دوباره گریه رو از سر می گیره
  • 2:57
    شور - از خیمه دویدم دیدم که خمیدی حال بد من رو بهتر که ندیدی از گوشه گودال نالم رو شنیدی دورم رو گرفتن بهتر که ندیدی چشماتو که بستی در خون که تپیدی دست منو بستن بهتر که ندیدی دروازه ساعات با نیزه رسیدی رفتم سر بازار بهتر که ندیدی تو تشت طلای مجلس یزیدی ما رو تو خرابه بهتر که ندیدی صورت روی خاک قتلگاه کشیدی تازیانه خوردم بهتر که ندیدی سنگا به سرت خورد دردم رو خریدی سنگا به سرم خورد بهتر که ندیدی دیدم عوض آب سر نیزه چشیدی کعب نی به من زد بهتر که ندیدی
  • 2:50
    شور - یاد دارم روز عاشورا زبان خشک را دیگر از عمه ندیدم دیدگان خشک را یاد دارم زوزه های خیزران خیس را میدرید از هم به هر ضربه لبان خشک را یاد دارم آسمان بی ابر بود و دود بود یاد خواهم داشت بُخل آسمان خشک را حرمله با ضربه های بی امان خود شکست هم کمان خویش را هم این کمان خشک را شامیان افسرده از خویشند اما هر غروب گریه ام خندانده بابا کودکان خشک را آتش خیمه چنان افتاد بر روی سرم شانه از جا میکند این گیسوان خشک را من که روزی جهان از خورده نان من است مُردم از بس دیده ام این تَل نان خشک را

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    التماس دعا اونایی که صاحب اولاد نمیشن رو هم دعا کنید🙏🙏😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی