منو
شب سوم محرم 99، میثم مطیعی

شب سوم محرم 99، میثم مطیعی

  • 5 تعداد قطعات
  • 6 دقیقه مدت قطعه
  • 584 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت شب سوم محرم و بزرگداشت حضرت رقیه (س) با صدای میثم مطیعی، سال 1399

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 6:23
    سلام بابا تو آسمونا دنبالت بودم اما توی خرابه اومدی کنار ما صفا آوردی قدمت رو چشم بابا بابا جونم یه دنیا حرف دارم باهات اما می خوام فقط بگم دوست دارم حالا بگم بابا حسین بگی جونم بابا بازم بهم بگو دوستم داری خیلی وقته که نگفتی بهم بگو تنهام نمی ذاری خیلی وقته که نگفتی دوست دارم بابایی *** چشمات بسته است خوبه نمی بینی بال و پرم سوخته خوبه نمی بینی که معجرم سوخته خوبه نمی بینی موی سرم سوخته چشمات بسته است نمی بینی نگاهشون چه سنگینه هر چشم ناپاکی ماها رو می بینه سیلی و تازیونه بهتر از اینه بابا ازت من یه سوال دارم می دونی کنیزی یعنی چی کسی بهم نمیگه معنیشو می دونی کنیزی یعنی چی
  • 8:34
    سرم رفته از بس توی سر صدا سرم رفته از بس سرم داد زدن نگو که چرا موم سفیده آخه خودت رو یه لحظه بذار جای من خواب دیدم که تنت رو زمین نفس می زدی، گلوتو برید گریه کردم، همون که زدت اومد منو زد، موهامو کشید او می کشید و من می کشیدم او می دوید و من می دویدم *** خدا خواسته من مثل زهرا بشم زیر کوله بار غمت تا بشم رمق تو تنم نیست عزیز دلم ببخشم نمیشه به پات پا بشم چند روزی هست می لرزه پاهام دیگه نمازام نشسته شده افتادم من، گمون بکنم که هر دو تا پام شکسته شده من روی ناقه از جا پریدم او می دوید و من می دویدم *** کجا بودم، حالا کجا اومدم تا رفتی دیگه دل به دریا زدم تو اون قصه ی غارت خیمه ها سرم رو شکستم که معجر ندم بعد غارت ندیدی ما رو چه جور می برند به زورِ طناب بعد غارت ندیدی ما رو نگم که چی شد تو بزم شراب *** میاد خاطراتم جلوی چشمام من اون خستگی تو راهو می خوام می خواستم مثل اهل بیت حسین با اهل و عیالم پیاده بیام آه حسرت تو سینه م و می باره چشمام به پای غمت این غم کم نیست، لیاقتشو ندارم آقا بیام حرمت
  • 2:53
    ز خانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
  • 5:37
    خواب راحت ندارم بابایی استراحت ندارم بابایی پیر شدم زود به هم سن و سالام هیچ شباهت ندارم بابایی یادته اون روزا می نشستم روی دوش تو یادته اون روزا جام همش بود تو آغوش تو حرفامو می زدم بعضی وقتا توی گوش تو اما حالا بگذریم از زخم پا بگذریم اون روزی که گم شدم توی صحرا بگذریم بابا بابا بابا بابا بابا *** روز و شب با غم تو می سوزم خنده هات مونده یادم هنوزم گریه و لکنت و درد پهلو بعد تو این شده حال و روزم یادته من چقدر گریه کردم دم رفتنت یادته تو حرم پر شد از عطر پیراهنت یادته دستمو حلقه کردم دور گردنت اما حالا بگذریم موندم تنها بگذریم از سیلی شد صورتم مثل زهرا بگذریم بابا بابا بابا بابا بابا *** خسته از این همه اتفاقم خسته از این همه درد و داغم هر جا گریه می کردم بابایی تازیونه می اومد سراغم تا صدات می زدم می زدند خواهرت رو به جام تا صدات می زدم می زدی از رو نیزه صِدام بس که خوردم زمین جای سالم نمونده برام اما حالا بگذریم از این حرفا بگذریم بسه دیگه درد دل کی از اینجا می بریم بابا بابا بابا بابا بابا
  • 5:34
    دلت اومد منو تنها بذاری اسیر دست دشمن ها بذاری سرم رو پای تو آروم نمی شد دلت اومد پاهاتو جا بذاری اجازه بده تا نگم که رقیه ت چیا رو دید نگم که سکینه چرا توی بازار به خود لرزید *** چه سخته ناسزاها رو شنیدن بهت گفتن که موهامو کشیدن به روی عمه ام زینب نیاری که مردای غریبه اونو دیدن بزرگ که بشم من، اجازه نمیدم به هیچ مردی موهامو ببینه آخه تو سفارش بهم کردی *** دلم تنگه برا روزای خونه دلم خونه از این دور و زمونه منو می زد همین دیشب یه شامی بعیده که عمو عباس ندونه که غیرت عباس اجازه نمیده جسارت رو زن بنی هاشم چه جوری ببینه اسارت رو

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    عالی
  • کاربر مهمان
    😭😢

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی