- 696
- 1000
- 1000
- 1000
عید غدیر 95 - میثم مطیعی و ماشالله عابدی
مدیحه سرایی عید غدیر با صدای میثم مطیعی و ماشالله عابدی، 1395
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح - شب عاشقانگی است و من شده ام گدای تو یاعلی به امید آن که صدای من برسد به اهل سما علی چه کنم اگر که در آن میان نرسد صدا به صدا علی؟ تو کهای که نام بلند تو به خدا رسانده مرا علی؟ به خدا که با تو رسیده ام به زلال ذات خدا علی تو کهای که فراتری از مکان و چنین گذشتهای از زمان؟ تو کهای که از تقید تن، زده پل به مرکز بی کران؟ تو همان که در تو به حیرتم، تو همان که إنس و فرشتگان تو همان که درک اهل جهان شده در صفات تو ناتوان تو همان که قبلهی اهل دل، تو همان که قبله نما علی نه عجب که درّ نجف شود قطرات اشک زلال تو ظلمات بود و تو آمدی، ?کَـشَـفَ الدّجی? به جمال تو تو محمدی و به این سبب ?بَـلَـغَ العُلی? به کمال تو حسنی و حسین و فاطمه، ?حَـسُـنَـت جمیع خصال? تو صلوات بر تو و آل تو، همه وقت، در همه جا علی تو چگونه آمدهای بگو که نه حاضری و نه غایبی؟! چه بگویم از جلوات تو، تو که جلوه گاه عجایبی ... تو ابوتراب و ابوالیمی و طلوع کل مطالبی پدر مکرّم زینبی و شریک هرچه مصائبی برسان مرا به جوار خود، پس از آن به کربوبلا علی به خدا قسم که بدون تو همه جا همیشه مشوّشم به بهشت بی تو نمیروم که بدون تو پُر آتشم نخورم می از خُم دیگران که خمار کوثر بی غشم به کدام شیوه بیان کنم که چه می کشم که چه میکشم؟! نفسی اگر نظر نکنی به گدای بی سر و پا علی چه خوش است در تصور من که تو ?نون? بین ?لـنـا? شوی چه خوش است ای شه لافتی که شکوه نقطه با شوی تو رسیده ای به وصال حق که امیر هر دو سرا شوی همه ترس من بود از همین که خدا نکرده خدا شوی شده ذکر هر شب قدر من ?بِکَ یاعلی بِکَ یا علی?
-
مدح - ماشالله عابدی - خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است جانا به حاجتی که تو را هست با خدا کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست در حضرت کریم تمنا چه حاجت است جام جهان نماست ضمیر منیر دوست اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است
-
سرود - بیا در این کشتی و به موج ها منگر خوشا سفر با کشتی ساقی کوثر تمام شد تنهایی، شروع شد شیدایی بیا دل دریایی، به سوی حیدر ای دل گم شده در این، عصر تنهایی گوش به مصطفی بده، تا بیاسایی: به جز علی در دو جهان، نیست مولایی (یاعلی مولا مددی یا علی مولا) سلام ای تعبیر تمام رؤیاها سلام ای خورشید تمام فرداها تویی کمال این دین، تعالی هر آیین سلام ما بر یاسین، و آل طاها بعد "محمد" این "جهان" رو به پایان بود گم شده در کویر شک، نور ایمان بود ولایت تو آخرین، راه انسان بود (یاعلی مولا مددی یا علی مولا) شاعر: حسن صنوبری
تاکنون نظری ثبت نشده است.