منو
شب ششم محرم، حنیف طاهری

شب ششم محرم، حنیف طاهری

  • 11 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 1272 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت شب ششم محرم با صدای حنیف طاهری، سال 1398

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:04
    نَه اینکه حرف تو باشد، نَه اینکه حرف من است "حسین" گفتن ما از عنایت "حسن" است یکی مدینه، یکی کربلا به ظاهر لیک حکایت دو برادر، دو روح و یک بدن است نه هر که لایق خونین بدن شدن بوده است نه هر غریب، سزاوار خون جگر شدن است که گفته صلح به معنای ترس از جنگ است که گفته رزم، توان یکی از این دو تن است تفاوتی است میان رباب با جَعدِه که فرق این دو برادر زِ فرق این دو زن است گمان کنم به دلیل همین تفاوت نیز میان این دو برادر غریب تر "حسن" است *** یافتم در گذر راهبری از شه تشنه، تو مظلوم تری همسری داشت حسین همچو رباب بود عمری زغمش در تب و تاب لیک جانا همه غم پرور تو که بُوَد قاتل تو همسر تو
  • 22:14
    آمد از خیمه همچو قرص قمر آنکه آماده بهر پرواز است اشتیاق است و ترس جا ماندن بند نعلین او اگر باز است کربلا از نسیم گلبرگش رنگ و بوی گلاب می گیرد حسنی زاده است و حق دارد چهره اش را نقاب می گیرد آخر او ماه پاره می باشد مثل خورشید عرشه ی زین است آن گلی که به چشم می آید زودتر در نگاه گلچین است قامت سبز و قد کوتاهش بوی کامل ترین غزل دارد این که شوق زبانزد عشق است سیزده شیشه ی عسل دارد جشن دامادی و بلوغش بود که به تکلیف خود عمل می کرد مثل یک غنچه زیر مَرکَب ها داشت خود را کمی بغل می کرد سینه گاهش کمی تحمل داشت آن هم از دست نعل ها وا شد معجزه پشت معجزه آمد نونهالی شبیه طوبی شد گر عمو را شکسته می خواند گر کلامی به لب نمی آرد در مسیر صدای بی حالش استخوان مزاحمی دارد
  • 3:58
    جان دادن پای حسین ممات نیست، حیات است مردن در مسیر او فنا نیست، نجات است اللهم اجعل محیای محیا الحسین و مماتی ممات الحسین همه جان ها پس از او خوارتر از خار است شعار روی لب های ابالفضل علمدار است یا نفس من بعد الحسین هونی و بعده لا کنت ان تکونی نجات اهل کائنات حب حسین و حسن است شفاعت روز جزا به دست ارباب من است اللهم ارزقنی یوم الورود شفاعة الحسین، فی الدنیا زیارة الحسین همه فخرم مسلمان حسن هستم دوباره از شعار قاسم بن المجتبی مستم اِنّی اَنا القاسمُ مِن نسلِ علی، نحنُ و بیتِ الله اولی بالنّبی
  • 5:52
    ماه شاه کربلا قاسم بن المجتبی ابروی پیوسته ات آیه ی خوف و رجاء می بری همراه خود صد دل از این اهل حرم قاسمی، شهزاده ای، ناز تو را من می خرم مهر و وفای حسنی داری قاسم به دیدن روی پدر هستی عازم بین میدان نبرد نوجوانی مثل مرد رزم بی همتای تو لشگری را خسته کرد در دل این معرکه زنده شده نام حسن چون عسل شیرین شده با رزم تو کام حسن ذکر رجزهای تو شد یا ثارالله گوید عمو پشت سرت ماشاءالله مهر و وفای حسنی داری قاسم به دیدن روی پدر هستی عازم شوق دیدار پدر در دلت شد شعله ور بوده با میل خودت بر زمین خوردی اگر پُر شده از خاک و خون زلف تو در مشت حسین رفتی و بالا سر جسم تو شد کشته حسین گشته پریشان به غمت موی خیمه عمو کشیده بدنت سوی خیمه مهر و وفای حسنی داری قاسم به دیدن روی پدر هستی عازم
  • 4:08
    ای تازه داماد من، ای شاخ شمشاد من قاسم با رزمت آمد رزم حسن یاد من لعل لب هات عقیق یمن، رو لبت نعره ی "یا حسن" ارث جنگاوری بردی از غیرت حیدر بت شکن ای پسر شیر جمل، جنگ تو اَحلی مِن عسل به به عجب تکبیری، چه خشم دامن گیری به رزمت ماشاءالله، چه ضربه ی شمشیری تو دل لشگری می زنی، از عدو چه سری می زنی مثل بابات توی معرکه نعره ی حیدری می زنی یاد تو پاینده شده، اسم حسن زنده شده ای پسر شیر جمل، جنگ تو اَحلی مِن عسل دشمن شده تار و مار، رجز خوندی بی قرار لا فتی الّا علی، لا سیف الا ذوالفقار میسره تا خود میمنه، مات این هیبت و هیمنه زیر لب گفتی یا فاطمه، "اَزرق" رو سر زدی یک تنه یوسف گل پیرهنی، قاسم و ابن الحسنی ای پسر شیر جمل، جنگ تو اَحلی مِن عسل
  • 6:49
    به دستِ خودِ من معمم شدی و همه غبطه خوردن به عمامه ی تو چقدر غصه خوردم، چقدر گریه کردم پایِ خط به خطِ همین نامه ی تو همین نامه ای که پُر از خاطراتِ فدک بود و بازم حرم رو به هم ریخت نبودی ببینی غرورم شکست و به یادِ مدینه دوباره دلم ریخت تو رفتی اما انگار، بینِ در و دیوار یه مادر زمین خورد و این بار مدینه می شد تکرار، شدن نیزه ها مسمار دوباره دل ها خون و چشما خونبار ای ماهِ تابنده، خورشیدِ بخشنده شدی پراکنده، شدی پراکنده تو در هم شکستی مگه چی به روزت آوردن که اینجور تنت زیر و رو شد دیدی آخرش هم از اون قد و قامت یه تصویرِ مبهم نصیبِ عمو شد به شوقِ پریدن چقدر قد کشیدی شدی نخ نما و پر از خاره جسمت تو از بس کریمی شدی قسمتِ دشت چقدر این فضیلت می اومد به اسمت دارم می سوزم از غم، گُلم پاشیدی از هم تو رو دیدم که کُشتند اما کم کم شکسته دست و بازوت، زدند نیزه به پهلوت چشماتو بسته خونِ زخمِ ابروت ای ماهِ تابنده، خورشیدِ بخشنده شدی پراکنده، شدی پراکنده
  • 4:55
    یا قتیل العبرات، یا اسیر الکُرُبات ابکی علی المحروم من ماء الفرات میون شعر محتشم، حروف گریه می کنه تموم روضه ی تو رو لهوف گریه می کنه یا لیتنا کنا معک، لبیک یا حسین قلبی لدیک، لبیک یا حسین لبیک، لبیک، لبیک، یا حسین دلدار حسن بن علی، سالار حسن بن علی سرلشگر شیر خدا، سردار حسن بن علی وقتی تو پناه منی دردامه دوا شدنی دنیاش میشه مثل بهشت هر کَس که شده حسنی لبیک، لبیک، لبیک، یا حسین یا امین الرحمن، یا شریک القرآن السلام علیک یا ذبیح العطشان برای خشکی لبات فرات گریه می کنه آسمونم دم غروب برات گریه می کنه نَفسی فِداکَ یا حسین، لبیک یا حسین عِندی هَواکَ یا حسین، لبیک یا حسین لبیک، لبیک، لبیک، یا حسین ای قبله و شاه حسین، هستی تو پناه حسین صُلحت داره بوی قیام ای راه تو راه حسین هستی تو خدای کرم، سایه ت همیشه رو سرم من نوکر و خاک رهِ عبدالله و قاسمتم لبیک، لبیک، لبیک، یا حسین
  • 2:34
    ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است
  • 6:03
    ای فاتح جمل یا حسن یا حسن یا حسن یا حسن ای کرامتت مَثَل یا حسن یا حسن یا حسن یا حسن عشق شما شده یا حسن یا حسن یا حسن یا حسن احلی مِن العسل یا حسن یا حسن یا حسن یا حسن جد تو خیر العباد، باب تو باب المراد دست تو مشگل گشا یا حسن یا حسن یا حسن یا حسن اسوه ی ما صبر توست، کعبه ی ما قبر توست بقیع تو قلب ما یا حسن یا حسن یا حسن یا حسن صلح تو تیری دگر بر دل بیدادگر صبر تو دین را بقا یا حسن یا حسن یا حسن یا حسن ای به مَرامت درود، صلح تو کمتر نبود زِ نهضت کربلا یا حسن یا حسن یا حسن یا حسن
  • 8:06
    قربان جسم بی سرت یا مظلوم، یا مظلوم فدای زخم پیکرت یا مظلوم، یا مظلوم عطشان بریده حنجرت یا مظلوم، یا مظلوم یا مظلوم، یا عطشان، زخم بدن پیرهنت ای زخمی، ای عریان، غبار صحرا کَفنت وای حسین، وای حسین، وای حسین، وای حسین صد پاره گشته پیکر هم قاسم، هم اکبر مجروح در دشت بلا هم عون و هم جعفر غلطان به خون برادرت یا مظلوم، یا مظلوم ای بی کَس، ای محروم، به سینه ات جای سنان ای بی کَس، ای مغموم، با تو چه کرده ساربان وای حسین، وای حسین، وای حسین، وای حسین رَاسَت به روی نیزه ها، هم عطشان، هم گریان اندر تنور و دِیرها هم مهمان، هم پنهان از پِی عیال مضطرت یا مظلوم، یا مظلوم ای مذبوح در گودال چرا نداری سر به تن ای ماه بر نیزه با خواهرت حرفی بزن وای حسین، وای حسین، وای حسین، وای حسین اهل و عیالت همگی هم بی کَس، هم اسیر بسته به بازوی همه هم ریسمان، هم زنجیر در آه و زاری خواهرت یا مظلوم، یا مظلوم یا مظلوم، یا عطشان، زخم بدن پیرهنت ای زخمی، ای عریان، غبار صحرا کَفنت
  • 1:45
    نوشته بر درِ فردوس، کاتبان قضا نبی رسول و ولیعهد، حیدر کرار ز نام اوست معلق سَما و کرسی و عرش ز ذات اوست مطبق زمین بدین هنجار علی امام و علی ایمن و علی ایمان علی امین و علی سَرور و علی سردار علی علیم و علی اعلم و علی عالم علی حکیم و علی حاکم و علی مختار علی نصیر و علی ناصر و علی منصور علی مظفر و غالب علی سپهسالار علی ست فتح فتوح و علی ست راحت روح علی ست بحر سخا و علی ست کوه وقار علی لطیف و علی انور و علی انوار

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی