شهادت امام جعفر صادق (ع) 95 - حنیف طاهری و حسین طاهری

روضه - کاش من هم به لطف مذهب نور تا مقام حضور می رفتم کاش مانند یار صادقتان بی امان در تنور می رفتم علم عالم در اختیار شماست جبر در این مسیر حیران است چشم هایت طبیب و بیمارش یک جهان جابر بن حیان است روز و شب را رقم بزن آخر ماه و خورشید در مُرکّب توست ملک لا هوت را مراد تویی آسمان ها مرید مذهب توست قصه تکرار می شود یعنی باز هم در مدینه عاشق نیست کوچه در کوچه شهر را گشتم هیجکس با امام ، صادق نیست خواب دیدم که پشت پنجره ها روبروی بقیع گریانم پابه پای کبوتران حرم در پی آن مزار پنهانم گریه در گریه با خودم گفتم جان افلاک پشت پنجره هاست آی مردم ! تمام هستی ما در همین خاک پشت پنجره هاست شاعر : سید حمید رضا برقعی

زمینه - رو لب ما همه ناله و زمزمه غریب فاطمه غریبی مدینه دلا رو می سوزونه کیه که توی کوچه آقا رو می کشونه کوچه چقدر غوغاست تنها مولاست رو خاک مثل زهراست رو لب ما همه ناله و زمزمه غریب فاطمه دوباره حرف آتیش دوباره روضه ی در زنده شده تو قلبش مصیبتای مادر آقا ازین دنیا دلگیر مثل زهرا تنهاست تو نامردا تو اوج شعله ها مادر و زد صدا یا زهرا اُمّنا خدا چه روضه هایی جلو چشای آقاست میون بی حیاها شیخ الائمه تنهاست دنبال اون مرکب جونش رسید رو لب هی می گه یا زینب مثل همه شبا عزا گرفته برا غریب کربلا غریب کربلا

واحد - باز در خانه ی دین پای مزاحم آمد باز هم قهقهه ی خنده ی ظالم آمد وای من خانه ی خورشید در آتش گم شد بال جبریل امین باز پر از هیزم شد حیله و مکر بنی ساعده تکرار شده پیرمردی وسط شعله گرفتار شده خانه ای سوخت دلی سوخت در جنت سوخت شهر یکبار دگر در شرر فتنه سوخت این که با غربت و بی واهمه غوغا می کرد جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد سوخت تا توشه ای از شام غریبان گیرد لب ما مثل خودش شور حسین جان گیرد سوخت تا اینکه بگوید همه جا کرب و بلاست وسط شعله حسینیه ی من پابرجاست سوخت و ساخت حسینیه ی ما را آخر سوخت تا اینکه بگردیم به دور حیدر قبه و گنبد هر تربتی از برکت اوست خاک عالم به سرم بی حرمی قسمت اوست

تک - ای روی تو قبل? خلایق یا حضرت کاشف الحقایق ارکان علوم، پای بستت سررشت? نه فلک به دستت دریای معارف و معانی استاد کتاب آسمانی دین زنده زلعل نوشخندت قرآن همه جا، نیازمندت نطق تو به علم ارتقاء داد بر نهضت کربلا بقا داد مفتاح نجات، مذهب تو اسلام، رهین مکتب تو جان بخش وجود، مرد? تو منصور، شکست خورد? تو هم زمر? اولیاء مطیعت هم کعب? انبیاء بقیعت من نور زمکتب تو دارم با مذهب این و آن چه کارم من مرغ و ترانه ام توئی تو آبو گل و دانه ام توئی تو بگذار به دفترم بخوانند من جعفریم همه بدانند

روضه - حسین طاهری - من را چه حاجتی ست به میخانه و شراب مستی من تویی به خدا یا ابوتراب ذکر ابوتراب عجب مستی آور است این نام پیر میکده ی حوض کوثر است اصلا هراس و باک نداریم از حساب فردا کلید باغ جنان دست حیدر است حبل المتین فاطمیون در پل صراط نخ های سبز چادر زهرای اطهر است