منو
شهادت امام صادق (ع) 94  - مجید بنی فاطمه

شهادت امام صادق (ع) 94 - مجید بنی فاطمه

  • 3 تعداد قطعات
  • 6 دقیقه مدت قطعه
  • 346 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت امام جعفر صادق (ع) با صدای مجید بنی فاطمه، 1394

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 6:16
    مناجات - من کیستم گدای گدایان این درم گر پا نهم به جای دگر خاک بر سرم روزی اگر بناست از این در جدا شوم از هم جدا شوند سر و جان و پیکرم محتاج دام و شیفته ی دانه ی توام هر چند در حریم تو کم از کبوترم بر پادشاهی دو جهان ناز می کنم از آن خوشم که بر در این خانه نوکرم مهر تو گشت شیره ی جان و روان روح از لحظه ای که شیر به من داد مادرم فیض زیارت تو و آلوده ای چو من گر لطف تو نبود نمی گشت باورم هر کس که دشمن است تو را دشمنش منم حتّی اگر بود پدرم یا برادرم از صدق و پاکی پدر و مادرم بود گر عاشق پیمبر و آل پیمبرم یک عمر از تو گفتم و خواهم که وقت مرگ خیزد رضا رضا ز نفس های آخرم شاعر : غلامرضا سازگار
  • 16:40
    روضه - ما بی وجود لطف تو مذهب نداشتیم در دین و علم این همه منصب نداشتیم نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم آری اگر که شیعه به پا هست و عاشق است از قال باقر است از این قال صادق است با گوشه نگاه تو زائر درست شد با روضه خوانی تو شعائر درست شد از ذوق توست این همه شاعر درست شد از قطره ای ز علم تو جابر درست شد هرکس بدون توست به محشر معطل است توحید ما طفیلی درس مفضل است شاگرد تو اگرچه که چندین هزار بود از آنهمه چقدر برای تو یار بود؟ دردت یکی نبود، غمت بیشمار بود مثل علی همیشه به چشم تو خار بود پس چاره ای به غیر صبوری نداشتی بیش از سه چار شیعه تنوری نداشتی خفاش های نمیه شب تار آمدند تو در نماز، در پی پیکار آمدند مانند دزد از سر دیوار آمدند اینگونه در مدینه همه بار آمدند بر روی خاک از نفس افتاده می کشند اینها ز زیر پای تو سجاده می کشند در کوچه نیست پوشش و عمامه بر سرت آتش گرفته است دری در برابرت اما نبود پشت در خانه همسرت پیچیده است ناله "ای وای مادر"ت این حال و روز و صحنه برای تو آشناست در کوچه پابرهنه... برای تو آشناست در کوچه دست بسته... علی بود و فاطمه تنها ، غریب، خسته... علی بود و فاطمه در بین خون نشسته... علی بود و فاطمه با پهلویی شکسته... علی بود و فاطمه آنکه فرشته بود پی هم نشینی اش آمد به گوش ناله فضه خذینی اش شاعر: محمد رسولی
  • 3:07
    روضه - تنت بین خون دیدم بی سر به خون می زدی دست و پا آخر صد زخم جفا مانده به تنت ای یوسف من کو پیرهنت نه پیراهنی مانده در پیکر تو ویا سر که بشناسمت از سر تو فدای تو و جسم صد چاکت زنم بوسه بر حنجر پاکت ای روح تنم رفتی ز برم بی تو چه کنم ای همسفرم سلیمان من کو که انگشترت کو بگو ای برادر به زینب سرت کو

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی