منو
شهادت امام موسی کاظم (ع)، مجید بنی فاطمه و حسین طاهری

شهادت امام موسی کاظم (ع)، مجید بنی فاطمه و حسین طاهری

  • 13 تعداد قطعات
  • 6 دقیقه مدت قطعه
  • 1465 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت 25 رجب شهادت امام موسی کاظم (ع) با صدای مجید بنی فاطمه، حسین طاهری و امیر کرمانشاهی، سال 1394

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 6:23
    ترسی از فقر ندارند گدایان کریم دست خالی نروند از در احسان کریم حاجت خواسته را چند برابر داده است طیب الله به این لطف دو چندان کریم کاظمینی نشدیم و دلمان هم پُر بود بار بستیم سوی شاه خراسان کریم بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم به قسم های خداوند، به قرآن کریم طلب رزق نکردیم ز دربار کسی نان هر سفره حرام است مگر نان کریم هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد دست ما نیز رسیده است به دامان کریم ناامیدم مکنید از کرمش، فرض کنید باز بدکاره ای امشب شده مهمان کریم گرچه خوب است شود شیعه بلاگردانش سپر درد و بلای همه شد جان کریم
  • 9:22
    زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده خواست پرواز کند دید پرش افتاده آنکه از کودکی اش مورد حُرمت بوده است وقت پیری به چه جایی گذرش افتاده به جراحات تنش ربط ندارد اشکش حتم دارم که به یاد پسرش افتاده
  • 7:26
    گفتم از خاتم انگشت تو را بشناسم تو که انگشت نداری، یَمَنی نیست تو را تو خیمه چشم به راهت بودم، دیر اومدی بابا حالا که دخترت شده پیر اومدی بابا من دیگه اون سه ساله که دیده بودی نیستم ببخش اگه نمیشه بازم رو پا بایستم شونه ندارم برای موی پریشونت، الهی قربونت بزار با دستام پاک کنم لب پر از خونِت، الهی قربونت عمه نذاشت وگرنه خواستم فدا پدر شم دلم می خواست توی تشت، برا سرت سپر شم بزار بگم که دشمنت خدایی بی دینه، آخه چشام نمی بینه بزار بگم که دستاشون چقدره سنگینه
  • 4:46
    خرابه بود و دخترکی بی گناه بود خرابه بود و شب و سینه ای که پردرد است به عکس روز گذشته هوا عجب سرد است ستاره ها همه از حال من خبر دارند به قلب کوچک من آسمانی از درد است به پیش ضربت دشمن سپر برایم شد قسم به جان عمویم که عمه ام مرد است نسیم می وزد و صورتم چه می سوزد خدا کند که بمیرد سرم چه آوردند
  • 6:52
    سخته از قفس پرواز یه مرغِ پر شکسته سخته رو زمین افتادن با دست و پای بسته سخته که ببینم بچه هامو واویلا نشنوه کسی آه صدامو واویلا حلقه ی غل و زنجیر دشمن تا کرده شبیه کمرم ساقِ پامو واویلا خدا بخواد دارم میرم از زندونی که تاریکه خدا بخواد پر می کشم وقت پروازم نزدیکه یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر با شکنجه ها مأنوسم، روی تنم نشونه است روزه دارم و افطارم با ضرب تازیونه است دشمن بی حیا بد زبونه واویلا باز منو رو زمین می کشونه واویلا وقتی که می چکه اشک غربت از چشمام زخمای صورتم رو می سوزونه واویلا خدا بخواد تموم میشه شب های سخت زندونم خدا بخواد تموم میشه اشک چشمای گریونم یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر
  • 5:51
    منو دریاب تشنمه، به کَرمت محتاجم منو دریاب حسین، به حَرمت محتاجم منو دریاب امشب بدجوری سرگردونم من محتاجو از بیراهه برگردونم وقتی خسته م چه حالی داره گریه تو لحظه هایی که من به یاد تو هستم دخیل اشکمو از این راه دور به نخ های پرچمت بستم چه حالی داره پر زدن تو هوای بارونی غمت ارباب نگاهی کن به من، من دل شکسته رو قد یک نفس دریاب دلتنگتم مثل ابرا پریشونم، بی تو بی تاب و دلخونم، بده راهو نشونم می خوام آقا گدا باشم، توی کرب و بلا باشم، یا بمیرم یا باشم آقام آقام آقام آقام من از اول یادمه با غم تو خو کردم با تو دلگرمم حسین بدون تو دلسردم با غم شیرینت دنیامو می سازم من همیشه پای عشق تو دل می بازم من شاه بی سر، همیشه اجازه ی مادرت شده نوکری تو کارم همیشه لطف تو شده شاملم که تو سینه عشقتو دارم همیشه با غمت شده چشمای پر از التماس من دریا چی میشه جون بدم یه روزی یه گوشه از کربلای تو آقا دلتنگم خودت می دونی بی تابم، کویر خشک و بی آبم، بیا یک شب به خوابم دلتنگم غم تو توی چشمامه، عشق تو دین و دنیامه، تا قیامت باهامه آقام آقام آقام آقام
  • 5:13
    حبیب با حبیب خود به خلوتی صفا کند ندانم از چه بی گنه عدو به او جفا کنم سرشک غربتش روان، نوا زند ز نای جان نهان ز چشم دشمنان، به دوستان دعا کند به پیکرش نشانه ها، به سینه اش ترانه ها که زیر تازیانه ها، رضا رضا رضا کند به دست ها سلاسلش، ز غصه سوخت حاصلش چه می شود که قاتلش ز فاطمه حیا کند فتاده در ملال ها، به عشق شور و حال ها در آن سیاه چال ها، خدا خدا خدا ‌کند فتاده دیگر از نوا، برو به دیدنش صبا بپرس مرغ کشته را کی از قفس رها کند به خاک بی کسی سرش، کسی نبود در برش کجاست تا که دخترش اقامه ی عزا کند اثر نمانده از تنش، دلا برو به دیدنش بگو عدو ز گردنش غُلی که بسته وا کند به هر دلی ست ماتمش، شکسته کوه را غمش عجب مدار میثمش قیامت اَر به پا کند
  • 6:47
    عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربَّنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش یا باب الحوائج را هر کس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یادش به خیر آن روزها که مادر خانه گهگاه می زد پرچمی را سردر خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره ی نذری قدر وُسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم می آوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عصر سه شنبه خانه ی ما رو به راه می شد یک سفره می افتاد و درد ما دوا می شد با اشک وقتی چشم مادر آشنا می شد آجیل های سفره هم مشکل گشا می شد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود هر کس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد، مادر بود آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد هر کس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد
  • 4:54
    منم و ضریح تو که همیشه توی رویای منه منم و ضریح تو جایی که قبله ی چشمای منه منم و ضریح تو اون که دست هاش توی دست های منه تو شبای بی کسی، شبای دلواپسی خودمو لابه لای گریه کنا جا می کنم تا تلاطم می کنم، خودمو گم می کنم اما زود خودم رو تو کربلا پیدا می کنم می شینم مثل گدا جلو ایوون طلا حرفای دلم رو با تو نجوا می کنم آرزوم حرم، حرم، حرم، حرم رو به روم حرم، حرم، حرم، حرم منم و هوای تو، هوای قشنگ ترین دقیقه ها منم و هوای تو، هوای نگاه به گنبد طلا منم و هوای تو، هوای سینه زدن تو کربلا منو از خودم بگیر، خودتو ازم نگیر آخه من بدجوری آقا به تو وابسته شدم پیشتم نزدیکتم، دورم از تو پیشتتم آقاجون خودت بگو من از کدوم دسته شدم دلمو جلا بده، باز یه کربلا بده به خدا من از همه غیر خودت خسته شدم همه چیم حرم، حرم، حرم، حرم زندگیم حرم، حرم، حرم، حرم منم و نگاه تو، اونی که جدا ز غیرم می کنه منم و نگاه تو، اون که عاقبت به خیرم می کنه منم و نگاه تو، اون که آخرش زهیرم می کنه به نگاهتم اسیر، بیا دستمو بگیر بدون گرمی دستای تو قلبم می میره تو چه بامحبتی، شبای زیارتی می دونم که اشک چشم منو یادت نمیره ای آقای با وفا، به هوای کربلا نگاه کن تو هیئت تو داره بارون می گیره زندگیم حرم، حرم، حرم، حرم
  • 5:05
    دلم گرفته، دوباره این شبا برا حرم گرفته می بینی بازم چه جوری روز و شبمو اَزم گرفته دلم اسیره، غروب کربلا رو که یادم نمیره هر دفعه آقا عکس ضریحو می بینم گریه م می گیره خوابتو دیدیم، دوباره انگار که به آرزوم رسیدم باشه قبوله، اصلا برای دیدنت جونمو میدم چیزی ندارم فقط می تونم سرمو برات بیارم یه حالی میشم وقتی تو سجده سر رو تربتت می ذارم بمیرم از غمت آقا، همه ی آرزوم اینه وقتی ارباب من باشی، نوکری خیلی شیرینه آقام آقام حسین آقام، آقام آقام حسین آقام دوای دردم، این دفعه که بیام دیگه برنمی گردم مثل همیشه بزرگی کن اگه که من جوونی کردم منو صدا کن، مثل قدیم تو روضه ها به من نگاه کن حالم خرابه، این روزا آقا برا من خیلی دعا کن دل بی قراره ولی همیشه یه نفر هوامو داره هر چی که باشم مگه میشه امام رضا تنهام بزاره صاحبمونه، یه عمری رو قلبم دارم ازش نشونه خودش غریبه، نمی زاره که نوکراش غریب بمونه گلو بریده، مثل تو کشته ای غریب کسی ندیده بمیره مادر، کی اومده موی سر تو رو کشیده
  • 6:50
    خوبی نوکر به وفاشه که اسم ارباب رو لباشه نمی خوام دنیا رو اگه کربلا نباشه از نون شبم می زنم تا خرج روضه هات کنم وقتی دلم آروم میشه که جونمو فدات کنم داری به من علاقه، دارم به تو علاقه بازار نوکریتون، ارباب همیشه داغه حسین حسین حسین خونه ی من کرب و بلاته، شفا توی آب فراته به خدا عشق تو همون کشتی نجاته آقا خودت خوب می بینی که با چه حالی اومدم تا که بگیری دستمو، با دست خالی اومدم از دنیا بی نیازم تا روزی که گداتم دست منو می گیری روی پل صراطم حسین حسین حسین دل منو بردی چه ساده، خدا ما رو دست تو داده بتونم اسمتو بگم از سَرم زیاده وقتی برا تو بمیرم به آرزوهام می رسم جز تو کسی رو ندارم، به بی کسی تو قسم اسمت همه ی عشقم، عشقت تموم دینم کی گفته دورم از تو، شیش گوشه ته تو سینه م داری به من علاقه، دارم به تو علاقه بازار نوکریتون، ارباب همیشه داغه حسین حسین حسین
  • 2:57
    یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی مادرم قبل خدا نام تو را یادم داد عادت کودکی ماست علی گفتن ما چه جانماز پی اعتکاف بردارد چه ذوالفقار به عزم مصاف بردارد علی حقیقت روز است و هیچ ممکن نیست که در مقابل شب انعطاف بردارد دوباره مثل علی زاده می شود آری اگر دو مرتبه کعبه شکاف بردارد اگر به حُرمت مولا نبود ممکن بود خدا ز خلق خود امر طواف بردارد
  • 4:43
    به گردون ابرش از رحمت برآمد از دل دریا که دریا شد از آن صحرا، که صحرا شد از آن دریا غبار از دشت پیدا شد چو ترکان بخارایی ز تیر ترکشش خیزد سر خار از بُن خارا علی عالیِ اعلا، ولیِ والی والا وصی سیدِ بطحا به حکمش جمله ما فیها حدیثی خاطرم آمد که می‌ فرمود پیغمبر به اصحابش شب معراج سرّ لیلة الاسرا به طاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت هزاران مسجدی اندر درون مسجد الاقصی به هر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابی به هر محراب صد منبر، به هر منبر علی پیدا چو بشنیدند اصحاب این سخن گفتند که دیشب با علی بودیم جمله جمع در یک جا اباذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه ای تنها تبسم کرد سلمان این سخن گفتا به پیغمبر ندیدم غیر خود من هیچ کس را نزد آن مولا به گوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب برون از خانه پا ننهاد از شب تا سحر اصلا به ناگه جبرئیل از حق ندا آورد بر احمد که ای مَسندنشین بارگاه قرب او ادنی اگرچه بر همه با صورتی ظاهر شدم اما وصی ات از همه بگذشت، با ما بود در بالا آفریده شدم برای علی، تا بیفتم به دست و پای علی این که ما از چه آفریده شدیم، علتش هست خاک پای علی صد هزار آفتاب می ریزد، با تکان خوردن عبای علی بچه های بزرگ و کوچک ما همه قربان بچه های علی ذکر بالاسرش حسین بود، پس نجف هست کربلای علی شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت، از کَفت بیرون کند

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی