- 739
- 1000
- 1000
- 1000
در گوشه ای شکسته ز آوار بی کسی
مرثیه خوانی شهادت امام موسی کاظم (ع) باصدای ابوالفضل بختیاری، سال 1391
متن شعر:
در گوشه ای شکسته ز آوار بی کسی
تنها اسیر و خسته و بی آشنا منم
یلدا ترین شبی که فلک قسمتم نمود
در این سیاه چاله پر از ابتلا منم
باب الحوائج ، در کنج زندان
با ناله گفتا ، در دادن جان
یا الهی و ربی خلصنی
با خشت های سنگی و با میله های خویش
زندان به حال و روز دلم گریه می کند
خون می چکد ز حلقه و می سوزد از تبم
زنجیر هم به سوز دلم گریه می کند
تبعید و زندان ، بنموده پیرم
راضی شدم در ، زندان بمیرم
یا الهی و ربی خلصنی
چشمم به میله های قفس خو گرفته است
کی می شود که خنده به روی رضا زنم ؟
کو دخترم که باز بخندد برابرم ؟
کو قوتی که شانه به موی رضا زنم ؟
یا الهی و ربی خلصنی
متن شعر:
در گوشه ای شکسته ز آوار بی کسی
تنها اسیر و خسته و بی آشنا منم
یلدا ترین شبی که فلک قسمتم نمود
در این سیاه چاله پر از ابتلا منم
باب الحوائج ، در کنج زندان
با ناله گفتا ، در دادن جان
یا الهی و ربی خلصنی
با خشت های سنگی و با میله های خویش
زندان به حال و روز دلم گریه می کند
خون می چکد ز حلقه و می سوزد از تبم
زنجیر هم به سوز دلم گریه می کند
تبعید و زندان ، بنموده پیرم
راضی شدم در ، زندان بمیرم
یا الهی و ربی خلصنی
چشمم به میله های قفس خو گرفته است
کی می شود که خنده به روی رضا زنم ؟
کو دخترم که باز بخندد برابرم ؟
کو قوتی که شانه به موی رضا زنم ؟
یا الهی و ربی خلصنی
تاکنون نظری ثبت نشده است.