- 1515
- 1000
- 1000
- 1000
ای که سرمایه نداری به کفت جز آهی
مرثیه سرایی به مناسبت شهادت امام حسن (ع) با صدای محمود کریمی، سال 1389
ای که سرمایه نداری به کفت جز آهی
عشق دلدار اگر می خواهی
با دل مست و خرابم بده دستی و نما همراهی
تا رسانم دل مجنون تو را بر حرم و درگاهی
حرم پر کرم حضرت شاهنشاهی
آنکه در حق گدایش نکند کوتاهی
بنشین با ادب و دست طلب را بگشا
جار بزن زار بزن ناله و فریاد بزن داد بزن
هر چه که خواهی بطلب چون که سر کوی عزیزاللهی
کم بده دل به کف دلبرکان واهی
سوی این یار مددکار شبی شو راهی
تا ببینی چه نماید ز دلت عقده گشاید
و ببخشاید و صد کوه به پر کاهی
اینکه می گویم از او دلبر زهرا حسن است
او کریم است و کریمان همه بر لطف و عطایش محتاج
هر مسلمان به ولایش معتاد
دل من بر نفس گرم و مناجات خدایش محتاج
گر چه گنبد نبود بر سر قبرش اما
عرشیان بر حرم خاکی و بی صحن و سرایش محتاج
آه بر ماه لقایش محتاج
دل مسکین و غمین من آلوده به یک تار عبایش محتاج
سفره حاتم طایی به عطایش محتاج
آری ای دوست مسیحای مسیحا حسن است
تاب از صبر دل تو شده بی تاب حسن
قلب یوسف به هوای نظری بر رخ تو آب حسن
روی نورانی تو صفحه پیشانی تو حضرت مهتاب حسن
منتظر بهر صدای ملکوتی تو محراب حسن
گر نگار دل من می کند ایجاب حسن
این گدا را که سر راه تو افتاده چنین غم زده دریاب حسن
چه کنم با دل دیوانه که همواره و بی هیچ بهانه
همه جا سر دهد این ناز ترانه مدد ارباب حسن
دم پر شور دل من همه جا یا حسن است
حسن حسن حسن حسن
ای که سرمایه نداری به کفت جز آهی
عشق دلدار اگر می خواهی
با دل مست و خرابم بده دستی و نما همراهی
تا رسانم دل مجنون تو را بر حرم و درگاهی
حرم پر کرم حضرت شاهنشاهی
آنکه در حق گدایش نکند کوتاهی
بنشین با ادب و دست طلب را بگشا
جار بزن زار بزن ناله و فریاد بزن داد بزن
هر چه که خواهی بطلب چون که سر کوی عزیزاللهی
کم بده دل به کف دلبرکان واهی
سوی این یار مددکار شبی شو راهی
تا ببینی چه نماید ز دلت عقده گشاید
و ببخشاید و صد کوه به پر کاهی
اینکه می گویم از او دلبر زهرا حسن است
او کریم است و کریمان همه بر لطف و عطایش محتاج
هر مسلمان به ولایش معتاد
دل من بر نفس گرم و مناجات خدایش محتاج
گر چه گنبد نبود بر سر قبرش اما
عرشیان بر حرم خاکی و بی صحن و سرایش محتاج
آه بر ماه لقایش محتاج
دل مسکین و غمین من آلوده به یک تار عبایش محتاج
سفره حاتم طایی به عطایش محتاج
آری ای دوست مسیحای مسیحا حسن است
تاب از صبر دل تو شده بی تاب حسن
قلب یوسف به هوای نظری بر رخ تو آب حسن
روی نورانی تو صفحه پیشانی تو حضرت مهتاب حسن
منتظر بهر صدای ملکوتی تو محراب حسن
گر نگار دل من می کند ایجاب حسن
این گدا را که سر راه تو افتاده چنین غم زده دریاب حسن
چه کنم با دل دیوانه که همواره و بی هیچ بهانه
همه جا سر دهد این ناز ترانه مدد ارباب حسن
دم پر شور دل من همه جا یا حسن است
حسن حسن حسن حسن
تاکنون نظری ثبت نشده است.