مناجات خوانی شب هفتم رمضان با صدای میثم مطیعی، 1401
تلظی مکن نازنینم
تلظی مکن جان بابا
مبادا که دشمن ببیند
تکان خوردن شانه ام را
ببین بی تو تنهایی ام را
ببین خم شده قامت من
به خون تو دستم حنا شد
علی اصغر ای زینت من
تلظی مکن ای
گل پرپر من
یا باب الحوائج
علی اصغر من
چرا نازکای گلویت
دگر جای بوسه ندارد
شده موسم آن که خونت
به عرش الهی ببارد
تو ذبح حسینی که عطشان
منا کرده ای کربلا را
که گهواره ی خالی تو
تکان داده ارض و سما را
مرا می کشد غم
در این حال محزون
که لبهای خشکت
لبالب شد از خون
شده جلوه ی اسم اعظم
به چشمان ناز تو پیدا
تو سرّ حسینی که آمد
برای شهادت به دنیا
اگرچه که شش ماهه باشی
تو هفت آسمان را نشانی
تو طفلی ولیکن شگفتا
که پیر همه عارفانی
شبیهت ندیدم شهیدی به عالم
تو را با دو دستم
به حق، هدیه دادم
تلظی مکن نازنینم
تلظی مکن جان بابا
مبادا که دشمن ببیند
تکان خوردن شانه ام را
ببین بی تو تنهایی ام را
ببین خم شده قامت من
به خون تو دستم حنا شد
علی اصغر ای زینت من
تلظی مکن ای
گل پرپر من
یا باب الحوائج
علی اصغر من
چرا نازکای گلویت
دگر جای بوسه ندارد
شده موسم آن که خونت
به عرش الهی ببارد
تو ذبح حسینی که عطشان
منا کرده ای کربلا را
که گهواره ی خالی تو
تکان داده ارض و سما را
مرا می کشد غم
در این حال محزون
که لبهای خشکت
لبالب شد از خون
شده جلوه ی اسم اعظم
به چشمان ناز تو پیدا
تو سرّ حسینی که آمد
برای شهادت به دنیا
اگرچه که شش ماهه باشی
تو هفت آسمان را نشانی
تو طفلی ولیکن شگفتا
که پیر همه عارفانی
شبیهت ندیدم شهیدی به عالم
تو را با دو دستم
به حق، هدیه دادم
تاکنون نظری ثبت نشده است.