- 25
- 1000
- 1000
- 1000
من از موالیان بینشان دلبرم
مدیحه سرایی ولادت امام حسین (ع) با صدای محمود کریمی، 1402
من از مَوالیان بینشان دلبرم
فقیرم و اسیر آب و نان دلبرم
همیشه میکنم دعا به جان دلبرم
تمامِ عمرِ خود مدیحهخوان دلبرم
قتیل تیغ ابروی کمان دلبرم
بلای دوستیِ او به جان خریدهام
که غیرِ خوبی از محبّتش ندیدهام
اسیر عشق بودن و فنا شدن خوش است
به راه لالهصورتان، فدا شدن خوش است
ز بند مِهر این و آن، رها شدن خوش است
هواییِ هوای کربلا شدن، خوش است
غریقِ درد، صاحب دوا شدن خوش است
که غیر از این نمیشوی سعید و روسفید
از این مسیر میشود به راحتی رسید
بیا دل رمیده در سرای عاشقی
بیا برای دیدنِ خدای عاشقی
بیا ببین خروش هوی و های عاشقی
ندیدهام رساتر از صدای عاشقی
عجب شبی رسیدهای برای عاشقی
شبی که میرود دلِ شکسته تا خدا
برای پَر کشیدنِ به آسمان، بیا
نگاه کن به آسمان و ماه را ببین
به دستهای کعبه قبلهگاه را ببین
جمال دلربای پادشاه را ببین
بهانههای بخشش گناه را ببین
از آن طرف، حراجیِ نگاه را ببین
بهشت خنده میزند به روی عاشقان
هوای بوسه دارد از گلوی عاشقان
فضای خانهی علی شده پُر از شعف
به شادمانیِ دل شهنشه نجف
فرشتههای آسمان رسیده صف به صف
بیا، بخوان ترانه با ردیفِ چنگ و دَف
مرو به سمتِ دیگران که میشوی تلف
بیا به خانهی امیر عاشقان، حسین
بزن کفِ مرتّب و فقط بخوان: حسین
دوباره عطر جانفزای سیب آمده
انیس عاشقان غمنصیب آمده
اگر شکستهخاطری، حبیب آمده
اگر گرفتهای، بیا، مجیب آمده
بیا مریضِ خستهجان، طبیب آمده
شب شفای دردهای بیدوا شده
شب علاج بینواییِ گدا شده
شب تجلّیات کبریاییِ خداست
شب نزول رحمت و کرامت و عطاست
شب عروج فُطرس شکستهدست و پاست
شب شرابخوارگانِ ساقیِ بلاست
و آنکه جام میدهد، جنابِ مرتضاست
بیا در این پیاله، یا عزیز! ساقیا!
شرابِ تند و تیز را بریز ساقیا!
که من خمار آمدم به خانهی شما
برای دیدنِ خدا، نشانهی شما
دخیل بستهام به آستانهی شما
فدای لطف و جودِ بیکرانهی شما
همیشه هست بر لبم ترانهی شما
منم غلامزادهی حسینِ فاطمه
خرابِ خانوادهی حسینِ فاطمه
حبیبِ من، طبیبِ من، مرادِ من، حسین
کسیکه خانه کرده در نهادِ من، حسین
رسیده دستِ رحمتش به دادِ من، حسین
و بانی بنای اعتقاد من، حسین
دلیل راحتیِ در معاد من، حسین
ندارد این دلِ شکسته جز تو دلبری
یگانه سرپناه من به روز محشری
دوباره عزمِ مستیِ شبانه کردهام
خماری و پیاله را بهانه کردهام
و آه را به سوی تو روانه کردهام
دوباره میلِ گفتنِ ترانه کردهام
هوای بوسههای عاشقانه کردهام
هوای بوسه بر ضریح چشمهای تو
نفَس نمیکشم دَمی مگر برای تو
خزان گرفتهام، بیا بهار کن مرا
دوباره بر تبِ لبت دچار کن مرا
صدای خستهام، پُر از شرار کن مرا
پیادهام، کنارِ خود سوار کن مرا
به چشم مهربان خود شکار کن مرا
تو ابرِ رحمتی، منم کویر، یا حسین
دوباره دستِ بنده را بگیر، یا حسین
من از لبت دعای مستجاب طالبم
ز چشم تو پیالهی شراب طالبم
من از تو التفاتِ بیحساب طالبم
به پای عشق تو دلِ خراب طالبم
شهیدِ اشک! دیدهی پُرآب طالبم
تو که هُوَالبصیری و همیشه ناظری
مرا چه کار پای چشم تو به شاعری؟
دل مرا بگیر و یک دل دگر بِده
برای کشتهات شدن به من جگر بِده
مرا بگیر و در هوای عشق پَر بِده
به من بصیرتِ اهالی سحر بِده
به نالههای من شرارِ بیشتر بِده
مرا بخوان به لهجهی پُر از صفای خود
قبول میکنی سرِ مرا برای خود؟
منم اسیر دائمیِ محضر شما
گدای خانهزادِ لطف مادر شما
هلاکِ جلوهی جمال اکبر شما
گرهگشاییِ علیاصغر شما
خرابِ رأفت سهساله دختر شما
تو را به چشم روشن ابوالفضائلت
بیا نگاه کن دَمی به سوی سائلت؟!
سلام ای صفای جان من، بلای تو
سلام ای تمامِ عاشقان فدای تو
نشسته در میانِ سینهام، صدای تو
کنارِ مادرِ اسیر غصّههای تو
تَنَزَّلُ المَلائکه به کربلای تو
چه محشریست در کنار مرقدت حسین
طوافِ قدسیان به گردِ گنبدت حسین
سلام ای لبت پُر از ترانهی خدا
سلام وارثِ طریقههای انبیاء
حقیقتِ شریعتِ جناب مصطفی
سفینة النّجاةِ بندههای بینوا
چراغ راه سالکانِ عرش کبریا
سلام روح بندگی، سلام زندگی
سلام عشقِ زندگی، سلام بندگی
من از مَوالیان بینشان دلبرم
فقیرم و اسیر آب و نان دلبرم
همیشه میکنم دعا به جان دلبرم
تمامِ عمرِ خود مدیحهخوان دلبرم
قتیل تیغ ابروی کمان دلبرم
بلای دوستیِ او به جان خریدهام
که غیرِ خوبی از محبّتش ندیدهام
اسیر عشق بودن و فنا شدن خوش است
به راه لالهصورتان، فدا شدن خوش است
ز بند مِهر این و آن، رها شدن خوش است
هواییِ هوای کربلا شدن، خوش است
غریقِ درد، صاحب دوا شدن خوش است
که غیر از این نمیشوی سعید و روسفید
از این مسیر میشود به راحتی رسید
بیا دل رمیده در سرای عاشقی
بیا برای دیدنِ خدای عاشقی
بیا ببین خروش هوی و های عاشقی
ندیدهام رساتر از صدای عاشقی
عجب شبی رسیدهای برای عاشقی
شبی که میرود دلِ شکسته تا خدا
برای پَر کشیدنِ به آسمان، بیا
نگاه کن به آسمان و ماه را ببین
به دستهای کعبه قبلهگاه را ببین
جمال دلربای پادشاه را ببین
بهانههای بخشش گناه را ببین
از آن طرف، حراجیِ نگاه را ببین
بهشت خنده میزند به روی عاشقان
هوای بوسه دارد از گلوی عاشقان
فضای خانهی علی شده پُر از شعف
به شادمانیِ دل شهنشه نجف
فرشتههای آسمان رسیده صف به صف
بیا، بخوان ترانه با ردیفِ چنگ و دَف
مرو به سمتِ دیگران که میشوی تلف
بیا به خانهی امیر عاشقان، حسین
بزن کفِ مرتّب و فقط بخوان: حسین
دوباره عطر جانفزای سیب آمده
انیس عاشقان غمنصیب آمده
اگر شکستهخاطری، حبیب آمده
اگر گرفتهای، بیا، مجیب آمده
بیا مریضِ خستهجان، طبیب آمده
شب شفای دردهای بیدوا شده
شب علاج بینواییِ گدا شده
شب تجلّیات کبریاییِ خداست
شب نزول رحمت و کرامت و عطاست
شب عروج فُطرس شکستهدست و پاست
شب شرابخوارگانِ ساقیِ بلاست
و آنکه جام میدهد، جنابِ مرتضاست
بیا در این پیاله، یا عزیز! ساقیا!
شرابِ تند و تیز را بریز ساقیا!
که من خمار آمدم به خانهی شما
برای دیدنِ خدا، نشانهی شما
دخیل بستهام به آستانهی شما
فدای لطف و جودِ بیکرانهی شما
همیشه هست بر لبم ترانهی شما
منم غلامزادهی حسینِ فاطمه
خرابِ خانوادهی حسینِ فاطمه
حبیبِ من، طبیبِ من، مرادِ من، حسین
کسیکه خانه کرده در نهادِ من، حسین
رسیده دستِ رحمتش به دادِ من، حسین
و بانی بنای اعتقاد من، حسین
دلیل راحتیِ در معاد من، حسین
ندارد این دلِ شکسته جز تو دلبری
یگانه سرپناه من به روز محشری
دوباره عزمِ مستیِ شبانه کردهام
خماری و پیاله را بهانه کردهام
و آه را به سوی تو روانه کردهام
دوباره میلِ گفتنِ ترانه کردهام
هوای بوسههای عاشقانه کردهام
هوای بوسه بر ضریح چشمهای تو
نفَس نمیکشم دَمی مگر برای تو
خزان گرفتهام، بیا بهار کن مرا
دوباره بر تبِ لبت دچار کن مرا
صدای خستهام، پُر از شرار کن مرا
پیادهام، کنارِ خود سوار کن مرا
به چشم مهربان خود شکار کن مرا
تو ابرِ رحمتی، منم کویر، یا حسین
دوباره دستِ بنده را بگیر، یا حسین
من از لبت دعای مستجاب طالبم
ز چشم تو پیالهی شراب طالبم
من از تو التفاتِ بیحساب طالبم
به پای عشق تو دلِ خراب طالبم
شهیدِ اشک! دیدهی پُرآب طالبم
تو که هُوَالبصیری و همیشه ناظری
مرا چه کار پای چشم تو به شاعری؟
دل مرا بگیر و یک دل دگر بِده
برای کشتهات شدن به من جگر بِده
مرا بگیر و در هوای عشق پَر بِده
به من بصیرتِ اهالی سحر بِده
به نالههای من شرارِ بیشتر بِده
مرا بخوان به لهجهی پُر از صفای خود
قبول میکنی سرِ مرا برای خود؟
منم اسیر دائمیِ محضر شما
گدای خانهزادِ لطف مادر شما
هلاکِ جلوهی جمال اکبر شما
گرهگشاییِ علیاصغر شما
خرابِ رأفت سهساله دختر شما
تو را به چشم روشن ابوالفضائلت
بیا نگاه کن دَمی به سوی سائلت؟!
سلام ای صفای جان من، بلای تو
سلام ای تمامِ عاشقان فدای تو
نشسته در میانِ سینهام، صدای تو
کنارِ مادرِ اسیر غصّههای تو
تَنَزَّلُ المَلائکه به کربلای تو
چه محشریست در کنار مرقدت حسین
طوافِ قدسیان به گردِ گنبدت حسین
سلام ای لبت پُر از ترانهی خدا
سلام وارثِ طریقههای انبیاء
حقیقتِ شریعتِ جناب مصطفی
سفینة النّجاةِ بندههای بینوا
چراغ راه سالکانِ عرش کبریا
سلام روح بندگی، سلام زندگی
سلام عشقِ زندگی، سلام بندگی
تاکنون نظری ثبت نشده است.