منو
وفات حضرت ام البنین (س) 1403 - محمود کریمی

وفات حضرت ام البنین (س) 1403 - محمود کریمی

  • 7 تعداد قطعات
  • 9 دقیقه مدت قطعه
  • 45 دریافت شده
مرثیه خوانی وفات حضرت ام البنین (س) با صدای محمود کریمی، 1403

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 9:04
    روضه - رسالتت نه فقط صاحب پسر شدن است تو را کنار علی، شأن همسفر شدن است بزرگ‌ مادر ماه همیشه کامل عشق! هنوز نور تو در حال بیشتر شدن است محبّتت رقمی در دل علی دارد که رو به آینه در حال ضرب در شدن است رسیدن تو به وصل علی، به ما آموخت مهم‌تر از همه از جانبش، نظر شدن است حسودهای مدینه تو را نمی‌فهمند و قلب تیره، سزاوار شعله‌ور شدن است تمام می‌شود این غم همین‌ که برگردی فرشته، مشکلش از بابت بشر شدن است تو آن ضمیر بلندی که راز عرفانت نتیجه‌ی گذر از مرز خون‌جگر شدن است سکوت کن که ادب، یادداشت بردارد سخن بگو که حیا، فکر بارور شدن است که عشق در تو نه با مهر مادری یک‌سوست نه فارغ از غم هفتاد و یک نفر، شدن است دو دست خویش به‌ جای تو داده فرزندت و گرنه میل تو هم بر شکسته‌ پر شدن است حسین تا که نماند به‌ روی نیزه، غریب سفارشت به پسرها، بدون سر شدن است خیال مرثیه‌سازم به روضه می‌کشدم ولی تمایلم امشب به برحذر شدن است به زخمتان دم رفتن، نمک نمی‌پاشم بشیرم و همه سعیم به خوش‌خبر شدن است خیال مرثیه‌ساز مرا ببخش ای سرو کبوترست و به دنبال نامه‌بر شدن است
  • 7:27
    روضه - تا تو بودی؛ سایه‌ی سر داشتیم زندگی را با تو باور داشتیم تا تو بودی؛ پشت بابا، گرم بود اقتداری بود؛ لشکر داشتیم ای نگهبان عیالات حسین! با تو ما در آسمان، پر داشتیم با تو، عمّه بین محمل می‌نشست بی‌هراس از شمر، معجر داشتیم تا تو رفتی؛ غصّه‌ها تکثیر شد کوله‌بار غصّه را برداشتیم نانجیبی، راه بر من بسته بود تازیانه بر غمت، پیوسته بود پیش چشمم کعبه‌ی آمال رفت داغت آمد؛ خواهرت از حال رفت دشمن آمد، رنگ آرامش پرید پشت‌بندش معجر و خلخال رفت رفتی و بعد از تو میل آب نیست تشنگی از یاد این اطفال، رفت بی‌تو غربت کشت بابای مرا تشنه‌لب تا مسلخ گودال رفت شمر سر می‌بُرد؛ اخنس، پیرهن هم زره؛ هم ‌خوود؛ حتّی شال رفت بارها افتاد از نیزه سرش رفت انگشتش، سرِ انگشترش آه! مارا غصّه‌های یار کشت نیزه‌دارش لحظه‌ی دیدار کشت نقطه‌ی پرگار، رأس اصغر است آه! مارا نقطه‌ی پرگار کشت عشق، مارا گرچه هر دم زنده کرد در عوض این کوچه‌ها صدبار کشت آستین‌ِ پاره‌ای، رووبند ماست عمّه‌ام را دیده‌ی اغیار کشت چوب قیمت خورد بر انگشرتت دختران را وحشت بازار کشت داغ‌ها در سینه‌ام دارد دوام با شراب از ما گرفتند انتقام
  • 6:03
    زمینه - مادر شاه مه‌جبین! دستای خالیمو ببین ذکر قنوت اولیاس، مولاتی یا امّ‌البنین تویی که اولادش رو به تو سپرده فاطمه مادر اربابی و مادر شاه علقمه اسیرم؛ اسیرم به دام اباالفضل غلامم؛ غلامم؛ غلامِ اباالفضل اگه منو رها کنی، تورو رها نمی‌کنم سر از تنم جدا کنی، چون‌وچرا نمی‌کنم دست یل بی‌دستت از دو جهان، بالاتره بعد علی مرتضی حیدرِ آل حیدره شهیدا زدن لب به جامِ اباالفضل شنیدن جواب سلامِ اباالفضل سرلشکر برادره؛ یک‌نفره یه‌لشکره جرأت و غیرت و جنم از برکات مادره کاخ ستم می‌لرزه علم که می‌کوبه زمین چه شیرِ پاکی خورده شیرِ نرِ امّ‌البنین توو دنیای مردی، امامه اباالفضل توو مردی، همه‌چیزتمامه اباالفضل به إذن مادر حسین، به أمر خواهر حسین هنوز برادرِ حسین مونده توو محضر حسین داره حرم توو سایه‌ی حرمِ مطهر حسین همه زندگیمه به نامِ اباالفضل دوامه اباالفضل؛ آقامه اباالفضل
  • 5:43
    زمینه - عاشق، راه وصلو می‌دونه نوکر، صاحبش رو می‌شناسه امضای برات عشق من توو دستای امّ‌عبّاسه از وقتی یادم میاد، بودم محتاج دعای این مادر کلّ زندگیم به قربون آقازاده‌های این مادر بی‌خبر بود واویلا؛ از ماهش واویلا جیگرم سوخت واویلا؛ از آهش واویلا تنها افتخار من اینه مست باده‌ی اباالفضلم یا امّ‌البنین! مدد مادر من دلداده‌ی اباالفضلم جان اون‌لحظه که گردوندی عبّاسو دور سر ارباب دست من به دامنت مادر؛ یا امّ‌البنین منو دریاب شدم عاشق واویلا؛ پا تا سر واویلا منو دریاب واویلا؛ ای مادر واویلا ای جانم به این‌همه غیرت ای جانم به این وفاداری این مادر که تربیت کرده فرزندو برا فداکاری اون‌که شد مرد همه مردا؛ اصل غیرت و ادب عبّاس از تأثیر شیر مادر شد، شیر فارِس العرب عبّاس شده ذکرم واویلا؛ واویلا واویلا یا ابالفضل واویلا؛ یا مولا واویلا داغش سخته و جگرسوزه هرکس این‌همه پسر داره می‌سوزونه عالمو آهش زهرا از دلش خبر داره توو قلب مدینه می‌خونه، پرپر شد گلای باغ من مشک پاره‌پاره با اشکاش، گریونه به پای داغ من دیگه هرروز واویلا؛ عاشوراس واویلا وا حسینا واویلا؛ وا عبّاس واویلا
  • 2:04
    واحد - شد مظهر ناد علی، کرّار شد؛ هو شد آن‌قدر از او خواند تا آخر خودش، او شد فتح بزرگی بود، اورا نیزه‌ها بردند چیزی نماند از تن ز بس، این‌سو و آن‌سو شد باب‌الحوائج بود، دشمن نیز می‌دانست تیری دخیل دائم آن چشم‌وابرو شد دشمن، غرور شاه را این‌جا نشان‌رفته وقتی قدش خم‌ گشت؛ دست کوفیان، روو شد گیسوی آن حبل‌المتین در دست باد افتاد امنیّت اهل حرم، بسته به یک‌مو شد بی‌تاب زینب بود بعد خویشتن، زین رو صدبار روی نیزه‌ها، پهلوبه‌پهلو شد
  • 3:32
    تک - عشّاق چون به درگه معشوق، روو کنند با آب دیدگان، تن خود شستشو کنند قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق در روز حشر، رتبه‌ی او آرزو کنند عبّاسِ نامدار که شاهان روزگار از خاک کوی او طلب آبرو کنند سقّای آب بود و لب ‌تشنه، جان سپرد می‌خواست آب کوثرش اندر گلو کنند بی‌دست ماند و داد خدا دست خود به او آنان که منکرند بگو روبرو کنند گر دست او نه دست خدایی‌ست، پس چرا از شاه تا گدا، همه روو سوی او کنند درگاه او چو قبله‌ی ارباب حاجت است باب‌الحوائجش همه‌جا گفتگو کنند
  • 3:15
    شور - سخته باورش نهر آب و قحطی آب؛ تشنگی طفل رباب مگه عبّاسم مرده بود؟! سخته باورش روی نی، سرِ سرورا؛ آتیش و سرِ دخترا مگه عبّاسم مرده بود؟! سخته باورش خیمه‌وحرم گُر گرفت؛ شعله‌ها به چادر گرفت مگه عبّاسم مرده بود؟! سخته باورش شد سر حسینم جدا؛ زد توو خاک‌وخون، دست‌وپا مگه عبّاسم مرده بود؟! سخته باورش نی، سرا رو آورده بود؛ مو به نی، گره خورده بود مگه عبّاسم مرده بود؟! سخته باورش کار زینبم شد جهاد بین بزم ابن زیاد مگه عبّاسم مرده بود؟! سخته باورش شد به‌خاطر دخترام، ازدحام بازار شام مگه عبّاسم مرده بود؟! سخته باورش پا‌به‌پای اهل حرم، قاتلا شدن هم‌قدم مگه عبّاسم مرده بود؟! سخته باورش دست بچّه‌ها و طناب؛ چوب و طشت و بزم شراب مگه عبّاسم مرده بود؟!

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی