- 12
- 1000
- 1000
- 1000
شام غریبان شهادت حضرت فاطمه (س) فاطمیه دوم 92 - محمود کریمی
مرثیه خوانی شام غریبان شهادت حضرت فاطمه (س) فاطمیه دوم با صدای محمود کریمی، 1392
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
غزل خوانی - بوی سیب حرمت سمت سحر می آید قطع این فاصله از دست تو بر می آید روز و شب کار شما گریه شده میدانم باز از دامنتان بوی جگر می آید کاشکی قدر بدانیم جوانی ها را زود بر شاخه در این فصل ثمر می آید تا نشستیم در این حلقه سر مجلس ما مادری دست گرفته به کمر می آید روزها سایه نشین حرمش خورشید است هر که در سایه این بیرق اگر می آید شب عاشورایی پیش تو دم میگیرم عاقبت غربت این جمع به سر می آید تا که آبی بزند بر لب لب تشنه ما مادر سینه زنان زود ز در می آید کفنم پیروهن مشکی من کاش شود رنگ مشکی به کفن هم چقدر می آید جلوه ای بود جلالی و جمالی آمد برکه ای بود بر آن عکس هلالی آمد حس پرواز به سر بود که بالی آمد حافظ و نیت ما بود که فالی آمد شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
-
روضه - قامت اقتدار باید بود شیر، شیر شکار باید بود پای این ساحل پر از امواج صخرهای استوار باید بود بر سر سنگریزه پا بگذار رود نه، آبشار باید بود پشت بر پشت، تکیهگاه هم دو سر ذوالفقار باید بود الغرض حرفهای ما این است: آه، زهراتبار باید بود مثل خورشید، سیره زهراست که ولایتمدار باید بود جز در این جادّه قدم مگذار هرچه داری بیار کم مگذار ای مدینه بیا به سر بزنیم ناله از آتش جگر بزنیم پیش پرهای سرخ پروانه تا دم صبح بال و پر بزنیم لااقل ما به جای مردم شهر به عیادت رویم و سر بزنیم یاد پهلوی مادر گلها خم شده دست بر کمر بزنیم نفسش در شماره افتاده سر به بیمار محتضر بزنیم روضههای نگفته را گوییم ضجهها را بلندتر بزنیم وای بر من! بهار را کشتند مادری باردار را کشتند کوهی از غم به شانهها مانده غرق خون چشم کربلا مانده هقهق و گریههای بینفس است پشت این بغضها صدا مانده پای چشمان مادری چندیست نقش یک زخم بیحیا مانده چادری که مدینه روشن کرد روی آن جای رد پا مانده زخم بر روی زخم افتاده رد خونی به کوچهها مانده خسته را، بیپناه را کشتند مادری پابهماه را کشتند
-
نوحه خوانی - کوچه خیلی حرفا داره که به یادمون بیاره یاد این که شیعه باید آقاشو تنها نذاره مادرم فاطمه ست این حرف خود زهراست تا خون تو رگای ماست کی گفته علی تنهاست یک زن و این همه دشمن بی حیا رو پر چادرش پر شد از رد پا مادرم فاطمه ست این حرف خود زهراست تا خون تو رگای ماست کی گفته علی تنهاست لشکر تبر به دستا افتادن به جون ریشه هرچقدر می زنند انگار عقده شون خالی نمیشه ضربه ها پشت هم بی هوا بی امون فاطمه خسته و زخمی و نیمه جون مادرم فاطمه ست داده اینو به یادم تا زنده ام آماده ام آماده ی جهادم مادرم فاطمه ست این حرف خود زهراست تا خون تو رگای ماست کی گفته علی تنهاست ضربه ها امون نمیدن تا یه کم نفس بگیره تا بلند نشه علی رو از مدینه پس بگیره چشمای آسمون غرق بارون شده معجرش چادرش غرق در خون شده مادرم فاطمه ست پای دین و ولایت مردن یعنی سعادت عشقم شده شهادت مادرم فاطمه ست این حرف خود زهراست تا خون تو رگای ماست کی گفته علی تنهاست
تاکنون نظری ثبت نشده است.