- 151
- 1000
- 1000
- 1000
شب شهادت حضرت فاطمه (س) فاطمیه دوم 92 - محمود کریمی و محمدرضا طاهری
مرثیه خوانی شب شهادت حضرت فاطمه (س) فاطمیه دوم با صدای محمود کریمی و محمدرضا طاهری، 1392
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - طاهری - نشان توست در آن ، هر گلی که بو کردیم جمال توست عیان ، هر طرف که رو کردیم نماز سوی تو یار ندیده می خوانیم که در فراق تو با خون دل وضو کردیم اگر لیاقت دیدار تو نداشته ایم ولی وصال تو را در دل آرزو کردیم به رعیتی در خانه ی تو می نازیم که از گدایی تو کسب آبرو کردیم به گوش تو که رسیده گمان کنم یک عمر شکایتی که از این بغض در گلو کردیم به عصر جمعه و دلگیری اش گرفتیم انس به گریه های سحرهای بی تو خو کردیم برای اینکه قدم رنجه ای کنی آقا به اشک ، این دل آلوده شستشو کردیم بیا نشان بده آن گمشده مزار کجاست نیافتیم به هر جا که جستجو کردیم شاعر : رضا رسول زاده
-
شور - بیش از این سوختن نمی خواهم گریه بر خویشتن نمی خواهم مده زحمت به بازویت مادر به خدا پیروهن نمی خواهم درد داری تو استراحت کن نیمه شب اب من نمی خواهم ای که غم دیده از وطن هستی بعد از این من وطن نمی خواهم فکر عریانی مرا کم کن غرق در خون کفن نمی خواهم وقت قتلم نیا سوی گودال وقت کشته شدن نمی خواهم تو ببینی که شمر می اید از تو بر سر زدن نمی خواهم روی تو سایه ای کبودین داشت سر سالم به تن نمی خواهم روز و شب درد کشیدی بدنت خوب نشد تا سحر آب شدی زخم تنت خوب نشد لاله های به روی پیرهنت خوب نشد جگرت سوخت ولی سوختنت خوب نشد آینه بودی و یکباره ترک خوردی تو من بمیرم سر من بود کتک خوردی تو ضربه ای خورد به در ، پیکرت افتاد زمین تا تو خوردی به زمین دخترت افتاد زمین اشک از گوشه ی چشم تَرَت افتاد زمین چادرت پاره شد و از سرت افتاد زمین بوتراب تو که بی تاب شود حق دارد پدر خاک اگر آب شود حق دارد روزگار من اگر بر تو غم اندوخت ببخش رنگ رخسار تو را باز برافروخت ببخش گیسویت در وسط خانه اگر سوخت ببخش سینه ات را نوک مسمار به در دوخت ببخش
-
واحد - شبیه شمع چکیدن به تو نمی آید و مرگ را طلبیدن به تو نمی آید خودت بگو که مگر چند سال داری تو جوانِ شهر، خمیدن به تو نمی آید هزار بار نگفتم نیا به دنبالم میان کوچه دویدن به تو نمی آید فقط بلند مشو چون که زود می افتی بدون بال پریدن به تو نمی آید تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید چه خوب بود فقط گوشواره می افتاد چه کرده اند شنیدن به تو نمی آید تکان نخور قفس سینه ات تکان نخورد نفس بلند کشیدن به تو نمی آید بمان که دخترمان را خودت عروس کنی به آرزو نرسیدن به تو نمی آید چه با دو دست رئوفانه ات ، چه با یک دست بباف پیرهنت را، حسین منتظر است
-
ذکر - علی اسدالله علی ولی الله خاک نعلین علی در و گوهر ها علی بشر کیف بشر مشعل نور رخش شمس و قمر ها علی بشر کیف بشر بر دل شیعه خود کرده نظر کیفه فیه تجلی و ظهر ها علی بشر کیف بشر
-
جفت - ای که در دست خود داری کلید عرش اعلی علی علی مولا از ازل سایهات را گستراندی به عالم بالا علی علی مولا از روز اول خلقت در عالم قبله بودی بین هر سینهی آشفته داری حرم معلی ایوان نجف عجب صفایی دارد حیدر بنگر چه بارگاهی دارد چشمت عین القین است دستت حبل المتین است به صف پیکار، کار ذوالفقارت آتشین است تکبیرت پر طنین است توفان خشم ابرویت قیامت را قرین است ضرباتت آهنین است علمت در آسمانها از همه بالاترین است ضربات قلب تو سرمایهی عمر زمین است صنمی که جبرییل از باغ روحش خوشهچین است روح روحالامین، حیدر امیرالمومنین است ملکوت بیکرانها، جبروت کهکشانها همه ملک سرور اعلی، علی علی مولا لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار تو دلیل جوشش اب از تمام چشمههایی پدر خاکی و از خلقت تو کردی رونمایی تو به همراه محمد(ص)، پدر همه ماسوایی تو در اوج بیانتها ساحل امید نجات مایی به درت آمدم گدایی ضربان قلب زهرا تا ابد من بندهی کس نمیشوم الا علی علی مولا
-
شور - پیش ما گریه میکنی بانو در دعا گریه می کنی بانو من برای دل تو می گریم تو چرا گریه می کنی بانو بعد از ان قصه تا که می گویم مجتبی گریه می کنی بانو بعد نیشه و کنایه مردم بی صدا گریه می کنی بانو سایه بان غمت که ویران شد پس کجا گریه می کنی بانو بی هوا چون تو را زدند بی بی بی هوا گریه می کنی بانو چهره پنهان مکن که می دانم به خدا گریه می کنی نه فقط در کنار این مردم کربلا گریه می کنی بانو بیش از این سوختن نمی خواهم گریه بر خویشتن نمی خواهم مدهزحمت به بازویت مادر به خدا پیروهن نمی خواهم درد داری تو استراحت کن نیمه شب اب من نمی خواهم فکر عریانی مرا کم کن غرق در خون کفن نمی خواهم وقت قتلم نیا سوی گودال وقت کشته شدن نمی خواهم تو ببینی که شمر می اید از تو بر سر زدن نمی خواهم روی تو سایه ای کبودین داشت سر سالم به تن نمی خواهم صلی الله علی الباکین علی الحسین
-
مناجات - ای تمام عشق بانوی علی لرزه افتاده به زانوی علی رفتنت خانه خرابم می کند ماندنت چون شمع آبم می کند خانه را آویز خوشحالی نکن فاطمه پشت مرا خالی نکن
تاکنون نظری ثبت نشده است.