- 72
- 1000
- 1000
- 1000
شب هفتم محرم 1403 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شب هفتم محرم با صدای میثم مطیعی، 1403
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
زمزمه - لالالالا لا اله الا الله لالایی محمدٌ رسول الله لالالایی علیٌ ولی الله حسین ثارالله، اباعبدالله لالا لالا عزیزم گل پونه مادر میخواد برات قصه بخونه هزارون ماجرا داره زمونه عزیز مادر، گل نیلوفر لالالالا لا اله الا الله لالایی محمدً رسول الله لالالایی علیٌ ولی الله حسین ثارالله، اباعبدالله گل محمدی لالایی لالا سلام و صلواتش رو لب ما مدینه زائرش می شیم ایشالا بهشت دنیا، رسول خدا لالالالا لا اله الا الله لالایی محمدٌ رسول الله لالالایی علیٌ ولی الله حسین ثارالله، اباعبدالله لالا لالا گل یاس پیغمبر گلی از همه? گلها خوشبوتر واسه ما فاطمهس بهترین مادر نیفتی از پا، بگو یا زهرا لالالالا لا اله الا الله لالایی محمدٌ رسول الله لالالایی علیٌ ولی الله حسین ثارالله، اباعبدالله گل نعنا، گل بادوم و زیره یادت باشه، علی تنها امیره الهی دستتو مولا بگیره علی یار تو، نگهدار تو لالالالا لا اله الا الله لالایی محمدٌ رسول الله لالالایی علیٌ ولی الله حسین ثارالله، اباعبدالله لالا لالا لالا گل یاسمن دلت وامیشه تا بگی یا حسن هنوز از اسم او می ترسه دشمن غریب زهراس، پناه دلهاس لالالالا لا اله الا الله لالایی محمدً رسول الله لالالایی علیٌ ولی الله حسین ثارالله، اباعبدالله گل لاله گل سرخ شهیده کسی که با حسینه روسفیده یادت باشه، حسین تنها امیده همین روزا ما، میریم کربلا لالالالا لا اله الا الله لالایی محمدً رسول الله لالالایی علیٌ ولی الله حسین ثارالله، اباعبدالله لالالالا گل نرگس کجایی تو رمز انتقام لالههایی میدونم هرکجایی فکر مایی کجایی ای ماه، بقیه الله لالالالا لا اله الا الله لالایی محمدٌ رسول الله لالالایی علیٌ ولی الله حسین ثارالله، اباعبدالله
-
روضه - هر چه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم همه با هم وسط خطبه من خندیدند نسخهی کودک بی شیر مرا پیچیدند روی دستم گل بی برگوبرم را کشتن رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود
-
نوحه سنتی - یا حسین یا حسین گفتن و مردن خوش است جان خود را به دست او سپردن خوش است لب شط فرات به یاد سقای عشق تشنه لب بودن و از آن نخوردن خوش است با شهیدان بخوان؛ نوحه و بر سینه زن آبرویت دهد؛ روضهی آن بی کفن به ضریح حسین؛ دست توسل بزن از تن خاکیات؛ سوی خدا پل بزن یا حسین یا حسین گفتن و مردن خوش است جان خود را به دست او سپردن خوش است لب شط فرات به یاد سقای عشق تشنه لب بودن و از آن نخوردن خوش است رزق دلهای ما؛ حرارت عشق اوست دل اگر بشکند؛ عمارت عشق اوست سرّ سربلندی ست؛ خاک در او شدن راز آزادگی؛ اسارت عشق اوست یا حسین یا حسین گفتن و مردن خوش است جان خود را به دست او سپردن خوش است لب شط فرات به یاد سقای عشق تشنه لب بودن و از آن نخوردن خوش است هق هق روضهاش؛ حقحق توحید ماست زندگی با حسین؛ حال خوش جبهههاست ملت حسینیم؛ به حاج قاسم قسم راه قدس شریف؛ از گذر کربلاست یا حسین یا حسین گفتن و مردن خوش است جان خود را به دست او سپردن خوش است لب شط فرات به یاد سقای عشق تشنه لب بودن و از آن نخوردن خوش است شاعر : میلاد عرفان پور
-
زمینه - نمی ذارم که تنها شی مگه مرده علی اصغر یه پسر داری تو خیمه یه پسر نه ... بگو لشکر منم مثه قاسم با گریه می گیرم اجازه میدون و برا تو می میرم من می جنگم اما بی شمشیر من پیروزم باور کن ای تیر بابای مهربون من پهلوون مرد میدونه نمی تونم ببینم که توی میدون پریشونه با گریه هام امروز رجز می خونم من شهید میشم باباجون چشم تو روشن با خون من دنیا غوغا شد عاشورایت مهر و امضا شد من می جنگم اما بی شمشیر من پیروزم باور کن ای تیر
-
زمینه - باز، همان نسیم آشنا که میبرد دل مرا به کربلای تو باز، تو را صدا زدم حسین... به سویت آمدم حسین... به خیمه های تو صحنت، سرای من خاکت، شفای من نامت، چه خاطراتی، چه معجزاتی برای من سرگردان در، هوای تو این سو آن سو، دویده ام میسوزم تا، ز حنجرت «هَل مِن ناصِر» شنیده ام آه، سراغی از دلم بگیر که تا ابد شود اسیر دلم به بند تو کاش، نفس نفس جوانی ام تمام زندگانی ام شود پسند تو با یک، نگاه تو آیم، به راه تو شاید، که ره بیابم، به خیمه های سپاه تو با تو بودن، سعادت است عهد دل با، ولایت است پاداش من، در این مسیر ان شاء الله، شهادت است باز، اگر به هیأت آمدیم به شوق بیعت آمدیم به یاری امام ما، دگر نمی دهیم امان به ظالمان و مفسدان جهاد و والسلام! راهی چهل ساله دشتی پر از لاله گشته، گواه صبر و، بصیرت ما در این قیام خط سازش، شکسته است بند تسلیم، گسسته است جنگ و تحریم، اثر نکرد ما پیروزیم، در این نبرد مولا، أبا صالح کهفِ، امان ما بازآ، که انتظارت، گرفته طاقت ز جان ما
-
نوا - بابی انت و امی یا اباعبدالله
-
واحد - بارونه؛ داره میباره رو سر اصغر؛ نه اشکامه آسمون؛ پره ابره یا چش من تاره؛ نه اشکامه عموشم رفته آب بیاره قول عباس نشد نداره پسرم توو آغوش باباش تا عمو برگرده بیداره گل بابایی علی لالایی آروم شد؛ نکنه جون داد؟ پسر نازم؛ نه ! خوابش برد ای مردم! پسرم چی شد؟ نه اومد پیشم؛ نه آبی خورد پسرم گرمش میشه مردم دلم از غم آتیشه مردم نکنه خیلی تشنه باشه همه جونِ من و باباشه گلِ بابایی علی لالایی داشت میکَند؛ زمینو باباش نمیدیدم من؛ نگو قبره! آرومم؛ که نگن مردم عروسِ زهرا؛ چه بی صبره چرا هی باباش میشه مضطر عباشو انداخت روی اصغر چرا خون ریخته از قنداقه گل من پرپر شد از ساقه گلِ بابایی علی لالایی میباره؛ رباب امروزم برا قحط آب؛ آه از غزه میمیریم؛ برا اون طفلی که پرید از خواب؛ آه از غزه داره هی جون میده هر لحظه زیر بارون موشک، غزه گلای شیش ماهه پژمردن روی دست باباشون مردن بخوابید آروم گلای غزه شاعر : رضا یزدانی
-
واحد - السلام ای قافلهسالار عشق ای سلامت گرمی بازار عشق با خودت همراه کن در این سفر دلبرا دلهای ما را هم ببر ای خوشا همراهی دل با حسین تا خدا منزل به منزل با حسین بعد «بیداری» و «توبه»، شور «عشق» «انقطاع» و «معرفت» از نور عشق شد ششم منزل «عطش» وای از عطش بحر بیساحل عطش، وای از عطش بحر بیساحل، کویر بیسراب التهاب دل، سؤال بیجواب چشمهی جوشان، شراب تلخوش این عطش آتش شد و آتش عطش بادهی بیغَش عطش، آتش عطش شعلهی سرکش عطش، آتش عطش عشق دریاییست، موجش تشنگی عشق پروازیست، اوجش تشنگی عشق خورشید است و تأثیرش: عطش عشق خونریز است و شمشیرش: عطش تشنگی راز شگفت عالم است چشمهای از چشمههایش زمزم است تشنگی سعی و صفای هاجر است التهابی پا به پای مادر است درد شو تا لایق درمان شوی تشنه شو تا آسمانباران شوی عاشقی بیتشنگی نقشی بر آب عاشقِ دور از عطش، مست سراب هر که دریاتر همو هم تشنهتر هر که سقاتر همو هم تشنهتر علقمه آیینهدار تشنگیست تا قیامت سوگوار تشنگیست هم شهادتگاه اکبر شد عطش هم زیارتگاه اصغر شد عطش تشنگی مات علیّ اصغر است از مقامات علیّ اصغر است ای لبانت شعر زیبای عطش ماهیان سرخ دریای عطش کم تلظّی کن که جانم سوختی شعله در هفت آسمان افروختی گریه کردی آب را آتش زدی این دل بیتاب را آتش زدی شرمسار تو فرات و زمزم است سوگوارت هفت بحر عالم است شاعر : دکتر محمدمهدی سیّار
-
رجز - خون گریه میکند چشمان آسمان بیتاب غزهایم یا صاحبالزمان باید بگیرد تیغ خشم ما تاوان خون بیگناهان را بیرون شو از نیام ای تیغ انتقام آه، پر از آتش خونخواهی قدسیم ما، که از کرب و بلا راهی قدسیم ما، که از کرب و بلا راهی قدسیم یا حسین ابن علی یا ثارالله شاعر : دکتر محمدمهدی سیار
-
دم پایانی - السلام السلام ای عزایت قیام ذکر ما تا ابد یا حسین والسلام به شهیدانت قسم تا زندهایم رزمندهایم سر و جان ما به قربان تو ای ذبح عظیم تو فقط لب تر کنی ما سر به سر جان میدهیم به ره عشق تو، بسماللهالرحمن الرحیم ای دلبر و دلدار ای سرور و سالار هستیم همه در لشکر تو همپای علمدار بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت از کنار مرقد آن سرجدا باید گذشت خیز ای رزمنده شیر خانه از دشمن بگیر عهد ما با حسین راه ما تا حسین راه سید علی راه پیر خمین همه همپیمان و همسنگر، همآوا، همقسم که بود بر شانههای مردم ما این علم رسد این فریاد سرخ از نسل قاسم دم به دم که بود جمهوری اسلامی ایران حرم ما وارث سردار ما عاشق پیکار هستیم همه در لشکر تو همپای علمدار بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت از کنار مرقد آن سر جدا باید گذشت خیز ای رزمنده شیر خانه از دشمن بگیر العجل العجل الإمان الأمان غرق خون شد زمین ای امام زمان تو برآور ذوالفقار حیدری را از نیام تو بخوان آیات «والله عزیزٌ ذوانتقام» تو بیا و نغمه سر کن: یا لثاراتالحسین که رسد از هر طرف رایات سرخ این قیام ای منتقم یار با دیده خونبار هستیم همه بیتاب تو و آماده پیکار بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت از کنار مرقد آن سر جدا باید گذشت خیز ای رزمنده شیر خانه از دشمن بگیر شاعر : دکتر محمدمهدی سیار
-
روضه
تاکنون نظری ثبت نشده است.