- 19
- 1000
- 1000
- 1000
شب پنجم محرم 1403 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شب پنجم محرم با صدای میثم مطیعی، 1403
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه است ولی حرم نداره غریب اونیه که همدم اشک و آهه دیده که مادرش تو کوچه بیپناهه دلم تو روضه ها شکسته مثل شیشه ولی روزی مثل روز حسین نمی شه شهید اونیه که سر به بدن نداره آقام رو زمینه ولی کفن نداره آقام، آقام حسن، آقام حسن، حسن جان
-
روضه - کور و کران روز غدیرند، با داد و با هوار رسیدند لبتشنه بود زادهی حیدر، با تیغ آبدار رسیدند حرف جهاد شد، چه یلانی ترسان به کنج خانه خزیدند تا شد حدیث درهم و دینار، مردان پابهکار رسیدند قومی که در تخیل حورند، دلدادهی بیوت و قصورند تا سر بُرند امام زمان را با کام روزهدار رسیدند آنانکه از حوالی تیغش، فرسنگ ها کناره گرفتند تنها همین که نقش زمین شد ، از گوشه و کنار رسیدند دیدند یادگار حسن را، از خیمه با شتاب میامد آری همین که گفت عموجان، با تیغ مرگبار رسیدند جمعی حرامخوار و حرامی، همراه شمر، هلهله کردند همچون وحوش نعره کشیدند،آری سگان هار رسیدند وفتی سر مبارکش از تن، میشد جدا چو عطر که از گل با نعلهای تازه خدایا! از راه ده سوار رسیدند آنگاه نانجیبی از آن سو،با سر اشاره کرد به خیمه غارتگران بی شرف ای وای در شعله و غبار رسیدند شاعر : میلاد عرفان پور
-
زمزمه - صدام هی نزن نمون پیش من! نخون هی رجز نگو از حسن نباید بگی که بابات کیه وگرنه تو رو همش میزنن این مردم از حسن همیشه کینه دارن واسهی کشتنت همه در انتظارن خنجرِ کهنه رو روی گلوت میزارن "ای گل مجتبی برو خدا به همرات" حسن جان ببخش که طفل تو رو جلو چشم من کتک میزدن اگه دستشو بریدن ببخش که به زخم من نمک میزدن دستای عباسم همینجوری قلم شد طفل تو رو سینهم مدافع حرم شد یه مردِ دیگه از میون خیمه کم شد یا حسن یا حسن ببخش من غریبو یاحسن یاحسن بگیر امانتیتو شاعر: رضا یزدانی
-
روضه
-
نوحه سنتی - ای تو بهترین انتخاب ما ای شگفتی خلقت خدا در دل همه قطره های اشک من به چشم خود دیده ام تو را نه بهتر از تو نیست تا برای من هم نفس شود ای بهترین رفیق یاد تو به دل مانده تا ابد حال خوب من عشق من حسین عشق من حسین عشق من حسین میلاد عرفان پور: تو دل مرا می بری حسین تو قیامتی محشری حسین در کنار من تا ابد بمان ای که از همه بهتری حسین نه من که ازتو پا پس نمی کشم ای بهشت من نه از دلم نرو تا که خوش شود سرنوشت من حال خوب من عشق من حسین عشق من حسین عشق من حسین شاعر : میلاد عرفان پور
-
زمینه - ای جانم عموجان، جانانم عموجان برآغوشت افتاد، دستانم عموجان من مجتبایی هستم شور شهادت دارم باید تو را دریابم اکنون که فرصت دارم ای از یتیمی من را با مهر خود پرورده اینک ببین عبدالله، آهنگ رفتن کرده ای جانم عموجان، جانانم عموجان برآغوشت افتاد، دستانم عموجان ای روی خونین تو از مهر و مه زیباتر چشمان خود را واکن چشم ترم را بنگر ای مشق عشقم داده در مکتب عاشورا شد جشن تکلیف من این لحظه های زیبا ای جانم عموجان، جانانم عموجان برآغوشت افتاد، دستانم عموجان از خیمههای تشنه سویت دویدم تنها چشمم سیاهی میرفت اما رساندم خود را مثل عموعباسم مثل علیِّ اصغر دستم جدا از پیکر، تیری مرا بر حنجر ای جانم عموجان، جانانم عموجان برآغوشت افتاد، دستانم عموجان شاعر : میلاد عرفان پور
-
نوا - یااباعبدالله (ع)
-
واحد - چو مرغی کم سنّ و سالم، نثار تو هر دو بالم به استقبال آمده بابا کن عمو جان دیگر حلالم عسل بر کامم فشاندی، مرا بر سینه نشاندی به یک لبخند تو نسپارم دلخوشی های هر دو عالم «گرچه نوجوانم، مرد این میدانم من با تو، میمانم عمو» رسید از مقتل صدایت، پرید این دل در هوایت بگو دستم را نگیرد عمه که ریزم جان را به پایت مرو فرزند برادر، مزن پرپر ای کبوتر بمیرد عمه، بمیرد عمه، بمیرد عمه برایت «گرچه نوجوانم، مرد این میدانم من با تو، میمانم عمو» هنوز از سمت شریعه، رسد این آوا که شیعه اگر دستش هم قلم گردد بر ندارد دست از امامش همه مستان مدامیم، علم گیران امامیم اگر بارد فتنه از هر سو بر نمی گردیم از مرامش «شاه و ارباب من، درّ نایاب من مهر و مهتاب من حسین» بلاجوی کربلائیم، علمداران ولائیم که ما بیمار شهادت هستیم و محتاجان شفائیم پرشانیم و پشیمان، که جا ماندیم از شهیدان ببین تا آنان کجا رفتند و پس از آنان ما کجائیم «شاه و ارباب من، درّ نایاب من مهر و مهتاب من حسین»
-
واحد - بر سر نی زلف او دل میبرد تا خدا منزل به منزل میبرد بر لبش آیات قرآن کریم هر خم مویش صراط المستقیم «توبه» و «یقظه»، سپس «عشق» است عشق راه رَستن از قفس عشق است عشق چارمین منزل چه باشد؟ «انقطاع» الوداع ای هر چه جز او! الوداع الوداع ای بندها! دلبندها! الوداع ای رنگها! پیوندها! دل بریدن از تعلق ساده نیست پایبند خانه مرد جاده نیست بر قفس دل بستی و در باز بود این تعلق مانع پرواز بود گو «خداحافظ» به هر چه جز خداست دل بریدن اول این ماجراست دیده بر دنیا هر آن کس بست، رَست زانکه این دنیا به ما نامحرم است یک نظر باشد حلال و بعد از آن شد حرام اندر حرام ای عاشقان! یک نظر انداختی، نشناختی؟ دل به رنگ و روی دنیا باختی؟ راه بر گمراهی دنیا ببند چشم بر این چشمبندیها ببند چشم من! آیینهای شو بی غبار پاک شو از هر چه دیدی غیر یار تو امانتدار اشکی، پاک شو مَحرم این اشک آتشناک شو با همه دلبستگیها کن وداع باز گو: «هب لی کمالالإنقطاع» ما همه طفلیم، مرد راه کو؟ انقطاعی مثل «عبدالله» کو؟ تا عمو را از فرس افتاده دید از همه هستی به یک دم دل برید دست خود از دست عمه باز کرد یکنفس سوی عمو پرواز کرد در وضوی خون میان قتلگاه دست شست از هستی خود، آه...آه... روی او بر روی گلگون حسین بر زمین خون حسن، خون حسین شاعر : دکتر محمدمهدی سیار
-
روضه - گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین در وقت مرگ، چهره ما دیدنیتر است از اشکهایِ شوق ملاقات با حسین هنگام غسل دادن ما، روضهخوان بگو عالم فدای بیکفن کربلا حسین وقتی به سمت قبر سرازیر میشویم مشکلگشای ماست در آن تنگنا حسین با گریه بر غریبی او خاکمان کنید بر ریگهای داغ، تنش شد رها حسین نوکر به اسم و رسم خودش بیعلاقه است بر سنگ قبر ما بنویسید: «یا حسین» در گیر و دار محشر و هول و هراس آن فریاد استغاثه ما یکصدا: حسین شاعر : وحید قاسمی
تاکنون نظری ثبت نشده است.