- 191
- 1000
- 1000
- 1000
شب دوم محرم 1399 مجید بنی فاطمه
مرثیه خوانی به مناسبت شب دوم محرم با صدای مجید بنی فاطمه، سال 1399
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
دستها سایبان چشمانم/کاروانی ز نور میبینم/در بیابان تشنهو برهوت/گردو خاکی ز دور میبینم/آه ای بارانیان به کوچه زنید/تا که پایان دهید فاصله را/گوش اگر بدهید میشنوید/بیقراری زنگ قافله را/بین یک حلقه است بنی هاشم/محملی خوش خرام می آید/پشت پرده فرشتهای آرام/باوقاری تمام می آید/کور بادا و چشم و دور چشم فلک/زینب از راه دور می آید/سرعالم به زیر چون بانو/قصد دارد نزول فرماید/خیمهها یک به یک علم گردید/جان عالم فدای خیمه دوست/اولین خیمهای که قد افراشت/خیمهی زینب است چون بانوست/خیل اصحاب گرد شمع وجود/چشم ها بیقرار ثارالله/دست در دست باد دخترکی/پا به پای حسین عبدالله/هرچه کودک پیاده شد آخر/بوسه از رخ عمویش کرد/وعمو تا رقیه اش را دید/پاک خاک از لباس و مویش کرد/ناقهای روی خاک زانو زد/ضرب خورشید آسمان کم شد/هرکسی بود گرد محمل عشق/دست بر سینهاش زد و خم شد/پرده تا از کجاوه رفت کنار/رخ عیان کرد عمهی سادات/گوش کن میرسد صدای حسین/همگی بهر عمه جان صلوات/هاشمیون کنار هودج نور/همگی ذکر فاطمه بر لب/وعلم گشت بیرق عباس/در کنار کجاوه زینب/آفتاب و تمام شدت آن/مهربان شد به صورت عمه/باد می زد به پرچم عباس/سایبان شد به صورت عمه/دست اکبر گرفت دستش را/دست دیگر به بازوی عباس/پای عباس شد رکاب حرم/پای زینب به زانوی عباس/یل ام البنین به چشم کشید/گوشه آستین بانو را/زینب اورا گرفت در آغوش/بوسهای زد میان ابرو را/گفت داغ تورا نبینم من/عین آرامشم تویی عباس/من فدایت که در مصیبتها/آخرین خواهشم تویی عباس
-
غبار کوچه ها را، با گلاب اشک میشویم/به استقبال زینب، اشک چشمانم سرازیر است/یقین دارم که می آید به کوفه دختر زهرا/ولی در بازوان او به جرم عشق زنجیر است
-
رسیدن، به خیر، ای یاوران خون خدا/رسیدن، به خیر، ای کاروان کربوبلا/از افق نور، از یک راه دور/میرسه سورهی فجرخدا به ظهور/آسمون غوغا شده، خیمهها برپا شده /اشک چشمها جاریه، وقت سوگواریه، زهرا شده /خدا رحم کنه، لیلا با اکبرش اومده/خدا رحم کنه، رباب با اصغرش اومده/ازآسمونا، میرسه صدا/اومده، قافله، بادیه رنج وبلا/اون طرف، تیروکمون/این طرف، بانگ اذون/میپره توخواب ناز، چشما لحظهی نماز، دریا شده/اشک چشما جاریه، وقت سوگواریه، زهرا شده/ابالفضل اومد، بر روی شونهها علمش/ابالفضل اومد، می پاشن آب، پیش قدمش/طی شده مسیر، اومده یک شیر/روبه روشون پرنیزه و شمشیروتیر/هرکسی لب تشنه نیست/هیچ کسی لب تشنه نیست/اما از چشمای خیس/میشه فهمید این روزا، منصب عمو چرا، سقا شده/اشک چشما جاریه، وقت سوگواریه، زهرا شده
-
ای ساربان ای ساربان/آهسته ران این کاروان/اصغر بود در خواب ناز/آهسته ران ای ساربان/ای ساربان این اصغر است/از برگ گل نازکتر است/او از همه کوچکتر است/دل میبرد از کاروان/ای ساربان چون رهروی/خار رهت را جمع کن/چون بعد از این پر خون شود/پاهای ناز کودکان/ای ساربان در کاروان/یک دختری شیرین زبان/با چهره و قد و بیان/دارد ز زهرا صد نشان/ای کاروان روزی رسد/اندوه جانسوزی رسد/خورشید سوزان میخورد/بر پیکری بی ساربان/ای ساربان تندی مکن/با عاشقان رندی مکن/در فکر غارت رفتهای/انگشتری چون شد عیان/ای ساربان در قتلگه/برق دوچشمانی سیه/افتاده بر روی تو و/شرمی نمیسازی از آن/ای کاروان پر شرر/بر گوش جان تو مگر/آیا نیامد نالهای/از مادری قامت کمان/ای ساربان در کمین/بشنو کنون صوتی حزین/گوید مبر انگشت از این/بی سر تن در خون تپان/ای ساربان ای ساربان/آهسته ران آهسته ران
تاکنون نظری ثبت نشده است.