- 414
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام موسی کاظم (ع)، محمدرضا بذری
مرثیه خوانی به مناسبت شهادت امام موسی کاظم (ع) با صدای محمدرضا بذری، سال 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
بی سحر آدم از تو بی خبر است/که خبرهای تازه در سحر است/آسمان هم بدون تو سقف است/سقفش اما کمی بلندتر است/دلِ عارف اواخر عمرش/اگر عاشق نشد همش ضرر است/خرج این آستان اگر نشود/آبروی زیاد درد سر است/من بلد نیستم که در نزنم/در زدن کار طفل پشت در است/پر بگیرم چه فایده دارد/مثل پروانه سوختن هنر است/اینکه میریزمش به دامن تو/اشک من نیست پارهی جگر است/گاه در کاظمین، گاه در نجف/دل عاشق همیشه در به در است/خاکِ گورش کنید خاکِ مرا/گر نباشد ابوتراب پرست/چشم عشاق چون دهانهی مشک/از فراق کسی همیشه تَر است/خواب راحت نکردهام یک شب/شاهد کوچه گردیام قمر استخوش به احوال کشتگان فراق//اجر هجر از وصال بیشتر است/آهِ یعقوب را خلیل نداشت/حجر از ذبح سینهسوزتر است/مثل پروانه در طواف تو شد/هرکه فهمید کعبه از حَجر است/آنکه با نان خشک میسازد/چه نیازش به لطفِ سیم و زر است/آه اصلا به هم نمیآید/سینه وقتی کنار میخِ در است/درِ خانه اگر که گیر کند/باز یا بسته هر دو دردسر است
-
شبیه آینهای که، جلا نیاز ندارد/عزیز فاطمه، مدح و ثنا نیاز ندارد/کسی که مرقد موسی بن جعفر است مطافش/دگر به کعبه و سعی و صفا نیاز ندارد/به اِزدحامِ گدا نیست، اعتبار کریمان/کریم دور و بر خود، گدا نیاز ندارد/اگر کمی ز غبار قدوم او برسانند/شفای درد مریضان، دوا نیاز ندارد/کلیم وقت غریبی، ز بی کسی نهراسد/به گفت و گوی کسی، جز خدا نیاز ندارد/از اِژدِهای زنی، با دعا فرشته بسازد/برای معجزه اصلا عصا نیاز ندارد/برای سفرهی افطار او، که هست گرسنه/بس است سیلیِ قاتل، غذا نیاز ندارد/کسی که خود، ملک الموت را صدا زده، یعنی/مسافر است، به زهر جفا نیاز ندارد/بس است دوری از دخترش، برای شکنجه/دگر شکنجهی جلاد را، نیاز ندارد/به تخته پاره و این چند تا غلام، چه حاجت/بزرگ عرش، به این چیزها نیاز ندارد/نظاره بر غل و زنجیر، اگر که داشته باشند/به روضهخوانی شام بلا، نیاز ندارند/***استخوانهای تنت مثل دلت نرم شده/جز من و مادرمان، سینهزنی نیست تو را/بس که اسب از بدنت رد شده چون خاک شدی/تا رسیدم به تو دیدم، بدنی نیست تو را/
-
یا موسی ابن جعفر، یا باب الحوائج
-
تقدیر گریه میکنه/وقتی دور گردنم زنجیر گریه میکنه/میکشه زخم تن من تیر گریه میکنه/در و دیوار برا این پیر گریه میکنه/دلِ سنگو آب میکنه/وقتی زندانبانم ظرفو پر از شراب میکنه/ناسزا به مادرم میگه/همهی عالمو روی سر من خراب میکنه/دلِ سنگو آب میکنه/وقتی توهین به بابام ابوتراب میکنه/دشمنِ بنی هاشمه/به جای همه با من تسویه حساب میکنه/سرم افتاده روی این خاک نمور پیکرم افتاده/درد پهلوم یاد مادرم افتاده/چقدر اشک ز چشم ترم افتاده/وای مادر مادر مادر/****بی حال گریه میکنه/تو سیاهچال واسهی گودال گریه میکنه/نزدیک به چهارده سال گریه میکنه/واسهی اون بدن پامال گریه میکنه/دشمنش جفا میکنه/اون فقط مادرشو صدا میکنه/چه به روز اون اومده/که برای رفتنش دعا میکنه/روضهای به پا میکنه/وقتی روشو به کربلا میکنه/از زبون زینب میگه/مثل اون غروب آتیش به پا میکنه/***علم افتاده چشم نامحرم سمت حرم افتاده/رد شلاق به روی تنم افتاده/لحظه ای فکر نکن معجرم افتاده/وای حسین من حسین من/***ز تازیانه و سیلی تو ندارم باک/به ناسزای تو بر مادرم هراسانم
تاکنون نظری ثبت نشده است.